فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مقایسه بین آمار #سقط_جنین و کشتههای #کرونا
🔸 متوجه هستیم؟؟!!
♻️ آماری که همه باید بدانند!
✅ حجت الاسلام ابوترابی
#ابوترابی #جمعیت #فرزندآوری
http://eitaa.com/fatemiioon_news
💎قدرت جذب #سالار_آزادگان💎
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا پرسیدند: در اردوگاه شما را شکنجهتان میکنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند. ولی آقا سید چیزی نگفت. مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید. آقاسید باز هم حرفی نزد. پس شما را شکنجه نمیکنند؟
آقا سید باوجود ابهت خاص خودش، سرش پایین بود و چیزی نمیگفت. نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست. افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود:
"ما دو تا #مسلمان هستیم. با هم درگیر شدیم. آنها #کافر هستند. دو تا مسلمان، هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند."
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید. بعدش هم نشست روی دو زانو، جلو آقا سید و به فکر عمیقی فرورفت. او میگفت: شما الحق سربازان🌹خمینی🌹هستید.
سید آزادگان🌷مرحوم مغفور خلدآشیان حاج آقا #ابوترابی🌷
یاد شهدا، رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و آزادگان سرافراز را گرامی میداریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد "صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین"🌷
غفرالله لنا و لکم 🌷
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
http://eitaa.com/fatemiioon_news
#عاقبت_بخیری
توی اردوگاه تکریت، مسئول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم.
یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانیها و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت!
کاظم؛ آقای #ابوترابی را خیلی اذیت میکرد. اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام میگذاشت!
✅تنها خوبی کاظم #شیعه بودنش بود. او واجباتش را انجام میداد و به روحانیون و سادات احترام میگذاشت. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی.
✅یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت بیا اینجا کارت دارم... از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمیزد.
وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود، اما...
دیشب خواب #حضرت_زینب سلام الله علیها رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده.
صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه سیدی را اذیت میکنی؟ از دست تو راضی نیستم.
کاظم رفتارش کاملا با ما تغییر کرد. زمانی که رژیم صدام از بین رفت، کاظم راهی ایران شد، از ستاد امور آزادگان آدرس اسرای اردوگاه خودش را گرفت و تک تک سراغ آنها رفت و از آنها حلالیت طلبید.
💐کاظم عبدالامیر مذحج، چند سال بعد در راه دفاع از حرم حضرت زینب در زینبیه دمشق به قافله شهدا پیوست.
منبع📚: برگرفته از کتاب تا شهادت. اثر گروه شهید هادی.
#داستان_واقعی
http://eitaa.com/fatemiioon_news