eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
758 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نظر جالب یک درباره اجرای «سلام فرمانده» در 🔻وی در توییتی نوشت: «من به عنوان یک راهب ارتدکس که در این موضوع مطالعه دارم، بیشترین همدردی و احترام معنوی را نسبت به اسلام شیعه دارم که در بسیاری از نکات اخلاقی به ما نزدیک است. فرانسه، با اراده دولت خود و بی‌توجهی‌ مردمش، به یک بیابان معنوی تبدیل شده است.» (ماح) http://eitaa.com/fatemiioon_news
🌺 علی (علیه‌السلام) با لشکرش به سوی صفین حرکت کرد. در بین راه آب آن‌ها تمام شد و همه تشنه ماندند، هر چه تفحص و جستجو کردند آبی نیافتند! به دستور حضرت برای یافتن آب، مقداری از جاده خارج شدند. در بیابان، به دیری (عبادتگاهی) برخوردند، به سویش رفته و از راهبی که داخل دیر بود مطالبه آب کردند. راهب گفت: از اینجا تا نزدیکترین چاه آب دو فرسخ فاصله است و هر چند وقت یکبار برای من آب می‌آورند من آن را جیره بندی می‌کنم و گرنه از شدت تشنگی می‌میرم! حضرت فرمود: شنیدید که راهب چه می‌گوید؟ سپاهیانش گفتند: آیا می‌فرمایی به آنجایی که او می‌گوید برویم و آب بیاوریم؟ 🔆حضرت فرمود: نیازی به پیمودن این مسیر طولانی نیست. آنگاه سر شترش را به سوی قبله گردانید و محلی در نزدیکی دیر را نشان داد و فرمود: آنجا را حفر کنید، زمین را کندند و خاک‌ها را کنار ریختند تا به سنگ بسیار بزرگی رسیدند و گفتند: ای امیرالمؤمنین! اینجا سنگی است که وسائل ما (مثل کلنگ و تیشه) در آن اثر نمی‌کند! فرمود: زیر آن سنگ آب است، جدیت کنید تا آن را بردارید. اصحاب جمع شدند و تلاش کردند اما نتوانستند آن سنگ را حرکت دهند. حضرت که ناتوانی اصحاب را دید، نزد آن‌ها آمد و انگشتانش را از گوشه سنگ به زیر آن برد و با یک حرکت آن را تکان داد و از جای برکند و به کناری انداخت که در این هنگام از جای آن سنگ آب فوران نمود. 🌾لشکریان آمدند و از آن آب که بسیار گوارا و سرد بود نوشیدند و به دستور حضرت مقدار زیادی آب برای خود برداشتند. آنگاه حضرت آن سنگ را برداشت و سر جای خود گذاشت و دستور داد خاک بر آن ریخته و اثر آن را محو کردند. راهب که از بالای دیر این منظره را می‌دید گفت: مرا از اینجا پایین بیاورید، وقتی او را پایین آوردند نزد (علیه‌السلام) آمد و گفت: آیا تو پیامبر خدایی؟ فرمود: نه. پرسید: آیا از ملائکه‌ای؟ فرمود: نه. پرسید: پس تو کیستی؟ فرمود: من جانشین پیامبر اسلام هستم. راهب گفت: دستت را به من بده تا با تو بیعت کنم و مسلمان شوم . حضرت دستش را به سوی او دراز کرد و او شهادت به توحید و نبوت و امامت علی علیه‌السلام داد و مسلمان شد. حضرت شرایط و احکام اسلام را برای او گفت و سپس از راهب پرسید: چه چیزی باعث شد که تو اسلام بیاوری؟ ⚡️راهب گفت: ای امیرالمؤمنین! این دیر اینجا بنا شده تا کسی که این سنگ را از جای خود بر می دارد شناخته شود، قبل از من علما و راهب‌های زیادی در این دیر ساکن شده‌اند تا شما را بشناسند ولی موفق نشده‌اند و خدا این نعمت را به من مرحمت نمود؛ زیرا ما در کتاب خود دیده‌ایم و از علمای خود شنیده‌ایم که از محل این سنگ هیچ کس جز پیامبر و یا جانشین پیامبر خبر ندارد و تا او نیاید محل آن آشکار نمی‌شود و کسی قدرت کندن آن را ندارد جز همان نبی یا وصی او. چون من تحقق این وعده را ⚜به دست تو دیدم مسلمان شدم. علی (علیه‌السلام) وقتی این سخن را شنید آنقدر گریه کرد که صورت او از اشک چشمانش تر شد و فرمود: خدا را سپاس می‌گویم که نزد او فراموش شده نیستم و در کتب آسمانی نام مرا ذکر کرده است. آنگاه اصحاب را صدا زد و فرمود: بشنوید آنچه برادر مسلمان شما می‌گوید. یک بار دیگر جریان را گفت و همه اصحاب شکر خدا بجای آوردند که از یاران علی (علیه‌السلام) هستند. ✨لشکر حرکت کرد و آن راهب تازه مسلمان هم با آنها همراه شد و در جنگ با اهل شام و طرفداران معاویه شد، حضرت بر او نماز خواند و او را به خاک سپرد و بسیار برای او استغفار کرد. http://eitaa.com/fatemiioon_news