eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
683 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹‍ خوابی که پس از شهید زین‌الدین دید. هیجان‌ زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ حرفم را نیمه‌ تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد با خنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ ن. عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هر چی که می‌گم زود بنویس. هول‌ هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی، اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود، سلام من در جمع شما هستم eitaa.com/fatemiioon_news
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋ *فرمانده لشڪر ۱۷ علے ابن ابی طالب* *شهید مهدی 🌹 تاریخ تولد: ۱۸ / ۷ / ۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ۲۷ /۸ / ۱۳۶۳ محل تولد: تهران مزار: قم محل شهادت: سردشت *🌹همرزم← نزدیک بود عکس دخترش را به دستش رساندند✨او دخترش را نگاه نکرد🥀گفت موقع عملیاته میترسم مهر پدر دختری کار دستم بدهد🥀مهدی فرمانده‌ے ما بود نصف شب از شناسایی برگشته بود وقتی دید بچه ها تو چادر خوابن خودش بیرون چادر خوابید.‼️ بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه شروع کرد با قنداق اسلحه به پهلوی مهدی زدن‼️و میگفت پاشو نوبت پستته🍂 مهدی اسلحه رو ازش میگیره میره سر پست و تا صبح نگهبانی میده🥀صبح که بلند میشوند میبینند فرمانده مهدی زین الدین بوده‼️ از خجالت همه بچه ها آب شدند..🥀لباس‏های ساده بسیجی، و تواضع بسیار، از ویژگی‏های بارز اخلاقی او بود🍃مهدی و برادرش مجید در یک زمان به شهادت رسیدند🕊️ یک روز سوار ماشین میشوند🚖مهدی میگوید خواب دیدم که شهید شدیم🕊️زنگ به پدر و مادر میزنند و با آنها خداحافظی میکنند📞طبق خواب مهدی در بین راه به کمین ضد انقلاب میخورند💥و آنها با آرپی جی به ماشین میزنند💥مجید پشت فرمان شهید میشود🕊️ و مهدی هم تیر میخورد🥀و به شهادت میرسد*🕊🕋 *شهید مهدی زین الدین* *شادی روحش صلوات*💙🌹 http://eitaa.com/fatemiioon_news