⭕️ #ولایت پذیری با ذکر مثال
دیدار رهبری بود. کاغذ و قلم دستش بود و تند تند مطالبی رو که آقا می فرمودن مینوشت. بهشون عرض شد : "امیر، فردا صبح که تشریف بیارید اداره تمام فرمایشات آقا تایپ شده روی میزتونه"
جواب داد: "یعنی اوامر امامم تا فردا صبح روی زمین بمونه؟؟!!"
#ولایت
#صیاد_دلها
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@fatemiioon_news
یک روایت رفاقتانه عاشقانه💍
هر چی از پشت درِ آشپزخونه
خواهش کردم، فایده نداشت☹️
درو بسته بود و میگفت:
چیزی نیست، الان تموم میشه
وقتی اومد بیرون
دیدم آشپزخونه رو مرتب کرده
کف آشپزخونه رو شسته
ظرفهارو چیده سر جاشون
روی اجاق گاز و تمیز کرده و خلاصه
آشپزخونه شده مثل یه دسته گل
گفتم: با این کارا
منو خجالت زده میکنی
گفت: فقط خواستم کمکی
کرده باشم💙
📗خدا میخواست زنده بمانی ص⁷
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
eitaa.com/fatemiioon_news
🌹 ماه مبـارک رمضـان افتاده بود وسط دوره آموزشی ما توی آمریکا. من دوره نقشـه خوانی می دیدم و صیـاد دوره هـواسنجی بالـستیک.
🔹 از یک روزنـامه محـلی زمان هـای طلـوع و غـروب خورشـید را نوشتـه بـود و لحظـه اذان
صبـح و مغـرب را محاسبـه کـرده بود.
🔸 توی اتـاق خـودش سحـری را آماده می کـرد.
بعد می آمد دنبال من. در را که می زد از خواب می پـریدم. وقتی در را باز می کـردم نبـود!
نمی دانم این فاصله صد و پنجاه متر را چطور می دوید. تا می رسیدم، سفـره پهـن بود.
می گفت: «زود باش! فقط یک ربـع وقت داریم.»
🎙 راوی: محمد کوششی
📚 خدا می خواست زنده بمانی
بقلم فاطمه غفاری/ نشر روایت فتح
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
https://eitaa.com/fatemiioon_news