eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
820 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 نقل از شیخ حسین شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی آقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (علیه السلام) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید: دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام. این شهید در این وصیت نامه می نویسد: ریاست محترم دبیرستان، معلم عزیزم، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چرا که می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند. شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید، این مقدار انسانیت در آنها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند آمد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید، تلقین قبر را که خواندید، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند، گناه است و ذلالت است و بد بختی رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم؟ نکند ایشان شهید شود؟ اگر جنازه اش را آوردند چه؟ اگر لبخند نزد؟ اگر زنده نشد؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم: هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد... لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون شهدا هم دارد.♥️ eitaa.com/fatemiioon_news