ولی من همش یادم میره این انگشتر لعنتی باید دستراستم باشه و باعث میشه وسط تماس یهویی صداش بره بالا و حرصش در بیاد :)☹️
میخوام یه چیزیُ بگم بهت ؛ شاید بنظرت مسخره باشه ! ولی تجربه همه چیز با تو یجوریه که انگار بار اوله ، حس با تو بودن انقد برام تازگی داره که انگار حتی برای بار اوله تو زندگیم دارم میخندم ! از ته دلم ؛ شدم شبیه بچهای که انگار یه آبنبات چوبی بزرگ با کلی عروسک جدید براش خریدن و با بازی کردن با تک تک عروسکاش به وجد میاد و چشماش برق میزنه ، اره وقتی میبینمت چشام برق میزنه ، همه کارات برام تازگی داره و .. ؛ یه سوال دارم ازت باید جواب بدی ! چطوری انقد خوبی ها ؟ چطوری میتونی ؟ '(:
با آهنگخوندنای امروز مغزم فلشبک زد به پنجسال و اندی پیش همین موقعها به این نتیجه رسیدم به یه آدم واهی و توخالی دل بسته بودم ، یه آدمی که هیچوقت واقعی نبود و بخاطرش دردی رو متحمل شدم که بازم واقعی نبود ولی اون یه تجربه تلخ بود ! تجربهای که به خودم قول دادم تکرارش نکنم و هیچوقت اون تلخیو دیگه حس نکنم ..
امروز دوباره حس کردم جلوش روی سکو نشستم که برام میخونه :
از آسمون سنگ بیاد حتی اگه جنگ بشه
دل من تورو میخواد میدونی حقشه '(:
داشتم فکر میکردم بعضیا لیاقت خوبی و محبت ندارن بهشون میگن آدمای اشتباهی ! دارم یاد میگیرم آدمای اشتباهی زندگیمو حذف کنم :) فراموشکردنشون سخت نیست .🚶🏿♂
یه روز همهی دوستای مجازیم و جمع میکنم و باهاشون میرم کمپ ، آهنگ باز میکنیم و دور آتیش میشینیم در مورد چیزای خوب حرف میزنیم و با چایی مست میکنیم'(:
انگاری عقربههای ساعت بازیشون گرفته باشه با دلِ من ! به آرومترین حالت ممکن حرکت میکنن وقتی میدونن من منتظرم :) منتظرم بیاد با همون صدای خسته بگه اگه الان تو بغلت بودم تو خوبم میکردی و من تو دلم قند آب میشد .. * هی تا صبح عادی رفتار کنیم وقتی تحمل نداریم به دور بودن :) هی روزارو برای هم بشماریم ، و دلتنگتر بشیم .🙂🙂
امروز که بغلش کردم سرمو گذاشتم رو
قلبش هر لحظه ضربانش تندتر میشد و
من میترسیدم ، خندید گفت گوشش میدی ؟
سرتو میزاری بیجنبه میشه '(:
نصف شب اومدم تو بالکن و با دیوار حرف میزنم و دستم کبود ، چقدر آدم بیدفاع میشه برای آدمی که دوسش داره و دلش میرنجه ..
الان من تا تایم استراحت بعدی مردم که :)🚶🏿♂