چقدر مووووودم این لحظههای تبریک
لبخندی .. دستام از خوشحالی میلرزه ،
حواسم رفته نمیدونم به کی زنگ زدم
به کی نزدم خدایا !😂🙂
من اون لحظههایی که یهویی از جمع خانواده جدا میشیم و میریم یه گوشه ویدئو کال و کلی چرت و پرت میگیم و میخندیم و تازه ادامهشو به آخرشب محول میکنیم رو با هیچی عوض نمیکنم این حال خوب و خندهها همه و همه باعث میشه شروع قشنگتری نسبت به گذشته داشته باشم که دلیل دونه دونهی اونا حضور آدمای دلبرِ '(((((:♥😂
اول سالی معلوم نیست چی زدیم
خندم جمع نمیشه :) انقدر با دیدن
تبریکا و استوریا و تماساشون لبام
کش میاد که فقط الله الله .. *😌🚶🏿♂
هدایت شده از 🇵🇸 . آماج .
اینجا زمین، سال 1498
صدای ما را از زیر خروارها خاک میشنوید !
мαɴαreм
اینجا زمین، سال 1498 صدای ما را از زیر خروارها خاک میشنوید !
صد سال دیگه این موقع مردم منتظر شروع قرن جدیدن و به این فکر نمیکنن که صدسال پیش این موقع تو وجود داشتی یا نه ! کسی به این فکر نمیکنه که آدمی به اسم تو وجود داشته یا نه ! صد سال دیگه از تو فقط نسلی مونده که وجود تورو به یاد نمیاره . چرا اصلا صد سال دیگه ؟ اصلا شاید آخرین سالی باشه که منو تو زندهایم ! پس اونطوری که دوست داری زندگی کن ، هیچکس قرار نیست جای تو زندگی کنه ، فرصتت فقط همین یه باره ، از خودت حال خوب برای دنیا به جا بزار '(:
خوشحالم توی سالی که گذشت ..
خیلی درسا گرفتم برای قوی شدن
برای بهتر گذروندن روزای آتی !
یاد گرفتم چطور روزامو سپری کنم
تا حال قلبم خوب باشه ، فهمیدم
رابطههای سمی حذف کنم :)*
و به نظرم بهترین درس :
این بود که قرار نیست همیشه باشی !
گاهی بخاطر خودت باید رها کنی و بری .
من با تمام تلخیا این سالو یادم میمونه '((:
داشتن بعضی آدما توی زندگیمون
مثل معجزه میمونه یجوری از غیب
پیداشون میشه و حالتو خوب میکنن
که فقط میشینم دستمو میزارم زیر چونم
و با لبای کش اومده نگاهشون میکنم :))
چند ساعت از سال جدید میگذره ، یه حس عجیب دارم نسبت به این قرن ، احساسم مثل اولین باری که دیدمت ، اولین باری که بغلت کردم و اولین هایی که باهات تجربه کردم ، همینقدر ساده و قشنگ . . ((:
یه دیالوگ تو یه فیلمی بود که میگفت : آدم اونقدر یک نفرو میبخشه که از یه جایی به بعد دیگه دوسش نداره :) و چقدر هممون این لحظه رو زندگی کردیم .🚶🏿♂
من که دیوونه نیستم فقط روزی چندبار طبق تجویز پزشک چتهامو با تو میخونم و خوب میشم ، هر 6 ساعت یکبار (((((: