#آیه_برای_ایمنی_ازسحروجادو
#جادو
✨✍هر ڪس این آیہ را بر دست راست خود بنویسد و هفت《7》 روز صبح ها قبل از اینڪه چیزے
بخورد آن را بلیسد سحر و جادو بر او ڪارگر نیفتد و باید در حین عمل با وضو باشد
🍃🍂آیه 《100》 سوره نساء
وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا
وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا
إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ
فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ
وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا🍂🍃
📚چشمه رستگاری ص 408
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘شیخ مرتضی انصاری (١٢) 📣متن کامل مطلبی که در پستهای گذشته به صورت ناقص ذکر شده👇 آقا م
#احسن_القصص
☘شیخ مرتضی انصاری (١٣)
فاضل عراقی در «دار السلام» از قول آقا میرزا حسن آشتیانی که یکی از افاضل شاگردان شیخ بوده است، نقل می کند: گاهی از اوقات با جماعتی از طلاب در خدمت شیخ، به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، مشرف می شدیم. اتفاقاً در اثنای عبور، بعد از دخول به صحن مطهر، شخصی با ما برخورد و بر شیخ استاد سلام کرد و از برای مصافحه و بوسیدن دست شیخ آمد. بعضی از همراهان، برای تعریف آن شخص به شیخ عرض کردند: این شخص فلان نام دارد و در «جفر» و «رمل» ماهر است و ضمیر هم می گوید.
⚡️⚡️⚡️
شیخ استاد چون این بشنید، متبسم گردید و به جهت امتحان به آن شخص فرمود: اگر ضمیر می دانی، مرا خبر ده که در خاطر به چه چیز فکر می کنم؟ آن شخص بعد از تأمل عرض کرد: در خاطر خود گرفته اید که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را دیده ام یا ندیده ام؟ شیخ چون این را شنید، حالت تعجّبی در او ظاهر گردید؛ اگر چه تصدیق صریح نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا فکر شیخ این نبود که گفتم؟ شیخ ساکت گشته، جوابی نفرمود.
⚡️⚡️⚡️
آن شخص اصرار نمود. شیخ در مقام اقرار فرمود که خوب، بگو ببینم دیده ام یا ندیده ام؟ آن شخص عرض کرد: آری دو دفعه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده اید؛ یک دفعه در سرداب مطهر و دفعه دوم در جای دیگر. شیخ چون اینطور دید، مانند کسی که نمی خواهد امور دیگری ظاهر شود، روانه گردید.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
📗اندکی تغییر از کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری
@Manavi_2
20.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استجابتدعا
#حاجت
🍃🍂 رسیدن به
حاجت خیلی بزرگ 🍃🍂
✍🏽 برای حاجت بزرگ
بعد از بامداد 《25》 مرتبه
سوره نصر بخوان.
📚 ثواب الأعمال 245
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت دوم): #امام_زمان ﷻ من با دیدن این سه اجنبی که با هم می خندیدند و از حالشا
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت سوم):
#امام_زمان ﷻ
💥سپس فرمودند: از این تاکسی پیاده شو و داخل همان ماشینی که آورده ام سوار شو. من حیران و شگفت زده با چشمی اشکبار فرشته رحمتم را نگاه می کردم و در دل از او تشکر می نمودم که مرا از این مهلکه نجات داده است. خیلی سریع از تاکسی پیاده شدم، آن سید بزرگوار درب ماشین بعدی را باز کرد و من سوار شدم. به راننده گفت: فورا از اینجا دور شو.
✨💫✨
سپس به سمت آن سه نفر رفت، آن ها اعتراض کردند که چرا مرا از ماشین آن ها پیاده کرده است، ناگهان صدای دعوا بلند شد، من از پشت شیشه می دیدم که آن سه نفر با سید جلیل القدر در آویخته و لحظاتی بعد هر سه به خاک افتادند، ماشین به سرعت دور می شد و من دیگر چیزی نمی دیدم. قلبم آرام گرفت، خیالم راحت شد و تازه متوجه شدت فاجعه شدم. ماشین کنار حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام ایستاد و من پیاده شدم،
✨💫✨
وقتی خواستم پول تاکسی را حساب کنم راننده گفت: آن سید بزرگوار کرایه رفت و برگشت ماشین را حساب کردند و موقع سوار شدن فرمودند: "سریع حرکت کن، چون ما مسافری داریم که باید او را کنار حرم بازگردانی!" آن خانم با گریه و شمرده شمرده مطالب را می گفت و همه حضار مخصوصا آیةالله العظمی بروجردی گریه کردند و سپس فرمودند: قطعا آن سید بزرگوار، حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بودند.
📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر ص143
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@Manavi_2
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🔅اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اولیائک
@Manavi_2