#نامگذاری_حضرت_زینب
🌹🍃ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🦋ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها در شهر مدینه منوره در سال پنجم یا ششم هجری واقع شده است.
🌺کنیه های خاص آن حضرت اُم المصائب، اُم الرَّزايا و اُم النَوائب است. القاب ایشان بسیار است و از آن جمله میتوان به القاب ذیل اشاره نمود:
🍀عقیلة بنی هاشم، عقيلة الطالبين، صديقه كبري، عصمت صغري، ولية اللّه، الراضية بالقدر و القضاء، صابرة البلوي من غير جزع و لا شكوي، امينة اللّه. عالمة غير معلمة، فهمة غير مفهمة، محبوبة المصطفي، ثانية الزهراء، الشريفة.
🌼هنگام ولادت آن حضرت، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سفر بودند. امیرالمؤمنین علیه السلام برای نامگذاری این مولود فرمودند: بر پیامبر سبقت نمی گیرم. تا آنکه حضرت آمدند و منتظر وحی شدند، جبرئيل نازل شد و عرض کرد:
🌸خداوند سلام میرساند و می فرماید: این دختر را "زینب" نام بگذار، چه اینکه این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم.
🔹پیامبر حضرت زینب سلام الله علیها را طلب کرده، بوسیدند و فرمودند:
🌺وصیت میکنم به حاضرین و غایبین که این دختر را به خاطر من پاس بدارید که همانا وی به خدیجه کبری مانند است.
💟سکینه و وقار آن حضرت را به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و عصمت و حیایش را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بلاغتش را به امیرالمومنین علی مرتضی علیه السلام و حلم و بردباریش را به حضرت حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوت قلبش را به حضرت سیدالشهداء همانند نموده اند.
📚ریاحین الشریعه ص33،38،46
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن بسیار زیبا برای زینب (س )
✔یا زینب کبری 💮
برای تو مینویسم ،ای زینب !ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد باتو رسوا!
ای آزاد اسیر !ای قامت سبز اعتراض!
چگونه می توان تو رو گفت تو رو نوشت .قلم در ابهام شناختت!مانده است ،انسان در زیبایی کامل در تو متجلی است.
چی کسی را میتوان یافت که درهنگام توهین ،در های هوی کشنده انبوه مردمان ،در کوچه های تهمت و تحقیر ،در خنده های شوم پلیدان ،آرام و بی هراس این گونه پر صلابت و قاطع،
رگبار تند سخن را بر قلب های سخت خفتگان چون آتشی مذاب جاری کند.
کیست که چنین هنگامه سراسر خون و رنج درد وتنهایی هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.
خدایا)) چگونه باور کنم چگونه می توانم شانه های ظریفی را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه ایستاده ببینم!
زینب(س)آیه هایی توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.💐
👤 هادی سلیمان نژاد
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زینب قدم به چشم جهان گذاشت..
آمد تا امتداد زهرا باشد،
طلوع دوباره خدیجه.
آمد تا کوه شکیبایی باشد در دشت بلا...
و عالم دید #زینب را که :(
چگونه با اذان #حسین حق را اقامه کرد.
با تکبریش احرام بست
و چگونه قیام #حسین،
متصل به رکوع صبر #زینب گشت.
🕊ای زینب زهرا و علی!
🕊ای آیه صبر جمیل!
🕊ای دختر بهترین آفریدگان خدا...
#عشقم_زینب
@Manavi_2
#چشم_زخم_و_نظر_كردن
#چشم_زخم
💠اين كلمات را بنويسد بر روى #تخم_مرغ پس اگر به جھت چشم زخم انسان باشد در میان دو پاى او بر زمین بزند و بشكند
و اگر چشم زخم به مال باشد در میان او زند تا #شكسته شود و در وقت شكستن تخم مرغ بگويد:
🌹« بسم اللّه و باللّه و على اسم اللّه و اسم العین »🌹
و كلماتى كه بر تخم مرغ بايد بنويسد اين است
(جاعت ) (جیعت ) (فجیعت ) (فجعجعت) ( انفجعت ) (انفجلقت)
📚 گنجینه معنوی/ص 110
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
#احسن_القصص
⚜توسل به خاتون دوسرا، زینب کبری “سلام الله علیها” و شفای فیض الاسلام…⚜
✍🏻سید علی نقی فیض الاسلام، مترجم شهیر قرآن و نهج البلاغه و مؤلف آثار فاخر اسلامی می فرماید:
🌻بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطباء سودی نبخشید.
🌻برای استشفاء به اتفاق و همراهی اهل بیت و خانواده به کربلای معلی مشرف شدیم. در آن جا هم سخت مبتلا گشتم.
🌻روزی دوستی از زائرین در نجف اشرف، من و گروهی را به منزلش دعوت نموده، با اینکه رنجور بودم، رفتم. در بین گفت و گوهای گوناگون، یکی از علماء که در آن مجلس حضور داشت، فرمود:
💐پدرم می گفت: هر گاه حاجت و خواسته ای داری، خدای تعالی را سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بخوان، بی شک و دودلی، خدای عزوجل خواسته است را روا می سازد.
👈🏼از این رو من چنین کرده، شفا و بهبودی بیماری خود را از خدای تعالی خواستم و علاوه بر آن نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بستم که:
✴️اگر از این بیماری بهبودی یافتم، کتابی در احوال سیده معظمه (سلام الله علیها) بنویسم تا همگان از آن بهره مند گردند.
✅حمد و سپاس خدای جل شأنه را که پس از زمان کوتاهی شفا یافتم. اما از بسیاری اشغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب و ترجمه و خلاصه تفسیر قرآن عظیم، به نذر خویش وفا ننمودم!
تا اینکه چند روز پیش یکی از دخترانم مرا آگاه ساخت که به نذرم وفا ننموده، من هم از خدای “عز اسمه” توفیق و کمک خواسته، به نوشتن آن شروع نمودم و آن را
"کتاب ترجمه خاتون دوسرا سیدتنا المعصومه، زینب الکبری سلام الله علیها" نامیدم.
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
✨﷽✨
#داستان
#قضاوت
🌼 اولین روز دیدن
✍مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور وهیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن، درختها حرکت میکنن.
مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را میشنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم، امروز اولین روزی است که پسرم می تواند ببیند...
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
📿📖 #احکام_نماز
🍀اگر نمازگزار عمداً کلمه اى بگوید و بخواهد با آن معنایى را برساند، نمازش باطل است.
🍀ولى در چند جا مانعى ندارد:
🔻_ کلمه اى را به قصد ذکر بگوید.
🔻_ خواندن قرآن غیر از سوره هاى سجده.
🔻_ دعا کردن.
🔻_ صلوات فرستادن.
🔻_ جواب سلام که واجب است.
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
📿📖 #احکام_نماز
🍃نماز و روزه قضاى پدر
🍃تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز و گرفتن روزه خود عاجز باشد، شخص دیگرى نمى تواند نماز او را بخواند یا براى او روزه بگیرد.
🍃بر پسر بزرگتر واجب است پس از مرگ پدر، نماز و روزه هایى که او نخوانده را به جا بیاورد.
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
11_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
14.18M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت یازدهم
@Manavi_2
12_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.1M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت دوازدهم
@Manavi_2
14_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.48M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت چهاردهم
@Manavi_2
13_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.39M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت سیزدهم
@Manavi_2
15_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
9.89M
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت پانزدهم
@Manavi_2
#سارا
#قسمت222
بعد از اینکه شکمم پر می شود خواب به سراغم می آید خوب خواب گزینه ی خوبی است !
برای فرار کردن از او و، وسوسه هایی که درگیرش هستم.
چشمانم را می بندم اما نمی
توانم بخوابم علت اینکه چرا خوابم می آید و بدتر اینکه چرا خوابم نمی برد را نمی دانم!
زمان زیادی از بستن چشمانم و تکان های آرام تر شده ی ماشین می گذرد نوازش انگشتانش
روی گونه ام پلک هایم را می لرزاند اما بازشان نمی کنم نوازشش آن هم زمانی که خواب
و بی خبرم چه اشکالی دارد خوب؟ انگشتانش از روی گونه ام سر می خورند و روی لبانم
می نشینند، لبانم تمایل شدیدی برای غنچه شدن دارند تا بوس محکمی روی انگشتانش
بنشانند اما خوب در کمال تاسف نمی شود و دعا می کنم هر چه زودتر این تماس را قطع
کند تا اشک هایم سرازیر نشدند.
عاشق با اه بلند و عمیقی انگشتانش را برمی دارد و دلم فرو می ریزد!
آخ از زن زیادی
درونم؛ آخ...
شنیده بودیم بالی خانمان سوز را در توصیف اعتیاد به کار می برند!
اما این اعتیادی که من
دچارشم خانمان سوز تر از است گویی؛ که اینطور می سوزانتم و هیچ کمپی هم برای
درمان وجود ندارد
درمان لعنتی، چه کنم با تو آخر؟
خودت بگو چه کنم! بغضم تبدیل به نفس عمیقی می شود خیلی آرام از میان لب هایم رها می شود و یک قطره اشک از گوشه ی چشمانم
سرازیر می شود،
به شدت با چشمانم برای قطع اشک هایم مبارزه می کنم و پیروز میدان
می شوم، حریف این دو گویی که صاحبشان هستم که باید بشوم! نه؟
هوا تاریک و روشن است که به تهران می رسیم دلم تنگ این شهر همیشه آلوده هم بوده
است ؛
حالا انگار بعد از بیست سال از خارج برگشته ام ها!
رفته بودی شمال سارا همین
بغل گوشت بود ها...
اشتیاقم را نمی توانم از دیدن خانه ام پنهان کنم. لبخند ی روی لبانم می نشیند که از چشمانش
دور نمی ماند و ظاهرا مُسری است و به او هم سرایت می کند.
به سرعت نیشم را می بندم
و وارد خانه می شویم خانه ی عزیزم دلم برایت تنگ بود...
کنار هم به سمت اتاق خوابمان می رویم.
-زنگ میزنم غذا بیارن.
من سیرم !
اوه خدایا مگر فیل هستم من؟ این همه دل و قلوه خوردیم آن هم تا خرخره!
حوله ام را از کمد برمی دارم و به سمت حمام می روم و به شدت نادیده گرفتنش که هی این
پا و آن پا می کند سخت است.
یعنی آن موقع ها که نسبت به من بی توجه بود اینطور به
جلز و ولز می افتاد؟ انشاءالله که بوده...
از حمام که بیرون می آیم همان طور با لباس بیرون وسط اتاق ایستاده است خوب کمی
عجیب است اما حرفی نمی زنم و مشغول دراوردن لباس هایم از کمد می شوم.
اوه خدایا مانند این پسر بچه های زیادی خطاکار تخس و پشیمان می ماند کم مانده بروم
ومحکم بغلش کنم لباسم را میان دستانم محکم چنگ میزنم.
بداخلاق دوست داشتنی زیادی جذاب به نظر می رسد!
می روم پشت پاراوان او تخس هم به سمتم می آید!!
می خوای بگی هنوز قهری؟
بله دقیقا می خوام همینو بگم.
نمی فهمم اونجا چیکار می کنی!
خدایا زده است به سرش؟
-از اونجایی که ما اومدیم میگن اینجا لباس عوض می کنند، از اونجایی که شما اومدین و
نمی دونم!
کمی سکوت و صدای خنده ی آرامش و سارا گفتن زیادی شیرینش !
بمیری با این سارا گفتن هایت؛ که مرا بیچاره می کند!
لباسم را می پوشم واو مرا دید می زند هر چه هم اخم می کنم از رو نمی رود که نمی رود!
خالصه وضعیت خنده داری شده است از پشت پاراوان بیرون می آیم.
-اگه بخوای میتونم برات موهاتو خشک کنم!
خدایا او را چه شده...
-نمی خوام.
مستاصل به نظر می رسد و من هم خنده ام می گیرد پسره ی دیوانه! حوله را پرت می کنم بغلش.
پس من چطوری از دلت دربیارم؟
-بهتره بری دوش بگیری!
-با حوله ی تو؟
ابرو بالا می اندازم.
-اگه بخوای آره...
با خنده سر تکان می دهد.
-من از دلت درمیارم دختر.
ببینیم وتعریف کنیم!
لباس هایش را از تنش می کند و چشمکی روانه ام می کند و به حمام می رود .
بی تربیت جذاب !!!
به محض رفتنش به حمام تن خسته ام را روی تخت رها می کنم چشمانم از بی خوابی و
خستگی می سوزد کم کم چشمانم گرم می شود و به خلصه ی آرامی فرو می روم.
**
صدای آهنگ آرام و زیادی آشنایی کم کم هوشیارم می کند پلک هایم را باز می کنم و با
قیافه ی مچاله و خواب آلود به اطرافم نگاه می کنم نیم خیز می شوم و لحاف را از رویم بر
می دارم. صبح شده بود؟ تکانی به تن کوفته ام می دهم و در جستجوی ارسلان بی نتیجه
سر تکان می دهم نگاهی به ساعت می اندازم چشمانم به سرعت گشاد می شوند از دوازده
ظهر گذشته بود!
چقدر خوابیده بودم. طبیعی بود دیگر چند روز بود خواب راحت نداشتی؟
بلند می شوم و دوباره صدای آهنگ توجه ام را جلب می کند؛ این آهنگ را کجا شنیده بودم؟
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
#سارا
#قسمت223
چرا انقدر آشناست و با شنیدنش دارم احساساتی می شوم از اتاق خارج می شوم و در حال
بالا رفتن از پله ها صدای آهنگ هم بلند تر می شود وارد سالن که می شوم ارسلان را می
بینم تکیه داده به مبل و در حال تماشای تلویزیون است!
سرم را خم می کنم تا صفحه ی تلویزیون را ببینم با دیدن تصویر نقش بسته روی صفحه
ناگهان جیغ بلندی می کشم و چنان به سمت تلویزیون یورش می برم که کم مانده پهن زمین
شوم ارسلان از صدای جیغ بلندم تکان سختی می خورد و کم مانده او هم نقش زمین شود
اما خودش را کنترل می کند و من بی توجه به او در حلق تلویزیون فرو می روم !
اوه خدایاا فدا مدایت...
فیلم عروسی مان بود؟ واییی ان دختر خوشگل سپید پوش که خرامان خرامان می رقصد من
هستم؟
وایییی فدای خودم و این همه خانوم بودن و زیبایی بشوم اخر! دستانم را در هم گره
زده ام و چسبانده ام زیر چانه ام و با لبخند بزرگ و چشمانی که حتما می درخشد به صفحه ی تلویزیون نگاه می کنم.
از هیجان روی پنجه ی پاهایم بالا می روم صحنه ی رقص من و
ارسلان است چقدر خوشگل نگاهم می کند! فدای چشمانت وقتی که این مدلی نگاه می کنند
بشوم من؛ البته انطوری هم نگاه می کنند فدایی دارندها...
چقدر صحنه ی رقصمان رمانتیک شده است دلم رفت که؛ نمی شود دوباره عروسی کنیم؟
من این لحظه را دوباره می خواهم خوب! کم مانده اشکم بریزد البته از شوق؛ خدایا چرا
انقدر من احساساتی هستم؟
ارسلان دستانم را گرفته و من در حال چرخیدنم و پروانه های
لباسم بال بال می زنند و انقدر صحنه ی قشنگی شده که دلم می خواهد بنشینم و از شوق
زار زار اشک بریزم!
واااییی فیلم عروسی ام بود که اینطوری احساساتم را خبردار کرده بود و از خواب بیدار
شده بودم؟
انقدر در حال و هوای خودم هستم که ارسلان را فراموش کرده ام دستش که
دورم حلقه می شود و چانه اش را روی شانه ام می گذارد حضورش را به یاد می آورم.
-بگم از اون شب دیگه آرزویی ندارم دروغ نگفتم یه عروس همه چی تمومه و یه مرد
زیادی خوش شانس!
دلم قنج می رود "عروس همه چی تموم" چشم از صفحه ی تویزیون برنمی دارم وزیر لب
زمزمه می کنم"همه چی تموم" چند بار تکرار می کنم و میان قالب دست هایش می چرخم
روبرویش.
-من همیشه حس می کنم کمم برات !
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#ویدیو
#صبح_بخیر
امروز پنجشنبه۱۴۰۱/۹/۱۰:
🌸سلام جانان
در این صبح زیبای پاییزی🕊🍁
آرزو دارم برایت؛
نورهدایت
چشمه بیکران نعمت
صفا وصمیمیت
سرسبزی وخرمی زندگیت🕊🍁
نورانیت اندیشهات
پاکی قلبت
وزیبایی صبحت را که
سرشار از نور وعشق خداباشد.🕊🍁
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
✴️ پنجشنبه 👈۱۰ آذر/قوس۱۴۰۱
👈6 جمادی الاول 1444
👈1 دسامبر 2022
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
💠اغاز جنگ موته و شهادت جعفر بن ابیطالب علیه السلام.
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️ روز خوش یُمن و خوبی برای امور زیر است :
✅خواستگاری عقد و عروسی و ازدواج.
✅مسافرت.
✅خرید رفتن.
✅دیدار روسا و مسئولین.
✅خرید وسیله سواری.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و شکار و صید و دام گذاری خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و مبارک خواهد شد.ان شاءالله.
🚘 مسافرت :سفر خوب و مفید است.
💑مباشرت امروز :
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از آن آقا ، بزرگوار و عاقل و سیاستمدار شود و هیچگونه نادرستی و انحرافی در او نباشد.
🔭احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️دیدار با بزرگان.
✳️دعوت گرفتن از افراد.
✳️آغاز امور یادگیری.
✳️افتتاح شغل و کار.
✳️داد و ستد و تجارت.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️نو بریدن و پوشیدن.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است.
💑مباشرت امشب:
امشب (شبِ جمعه ) ،فرزند پس از فضیلت نماز عشاء، سخنوری توانا و کلامش بجا و موثر واقع خواهد شد.ان شاءالله.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، ممکن است باعث بلای ناگهانی شود.
💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رعشه اعضا می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی《 7 》سوره مبارکه "#اعراف" است.
و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه ...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آن تلاش کنند و باعث مقام آنها شود و برخی کوتاهی کنند و از چشم وی بیفتد .و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت 《12》ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین《100》مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح 《308》 مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
ساعات #سعدونحس
روز #پنجشنبه10آذرماه1401
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2