4_5805406246307629399.mp3
26.84M
سه دقیقه در قیامت
قسمت6⃣7⃣
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هفتاد و ششم
* ملکوت ناسازگاری با همسر
* سخنی با همسران طلاب
* نکته مهم در تربیت، مقایسه نکنیم!
* اصل مردمداری، همسرداری است
* ملکوت احترام به برادر
* چه کسی برادر من است؟
* نکتهی برادرانه از قرآن
* مصادیق احترام به برادر ایمانی
* چه ملکوتی وحشتناکی در انتظار مسئولین است؟
* ملکوت برقراری صلح بین دو نفر و برهم زدن رابطه بین دو نفر
* ملکوت اقدام به کمک به برادر ایمانی و اقدام برای رسوا ساختن برادر
* دوست داشتن خدا را نمیفهمیم!
* ملکوت تلاش برای ازدواج دو نفر و فاصله انداختن بین زوجین
* اماننامه از جانب خدا
* ملکوت صله رحم و قطع صله رحم
* خدا چه کسی را به بدترین نوع، عذاب میکند؟
⏰ مدت زمان: ۱:۱۴:۳۲
#ملکوت_اعمال
#خانواده
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
4_5956256939536027215.mp3
3.05M
#بیداری_از_خواب_غفلت (116)
#راهکارهای_تقویت_ایمان (۵۶)
ادامه فایل صوتی قبل:
1⃣: چه صفتی انسان را از چشم امام زمان ارواحنافداه می اندازد؟
2⃣: صفت جوانمردی و صداقت
🎤: استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
زمان: ١٧ دقیقه
#سخنرانی
✅مطلب بسیار مهم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🩸ڪودَک ڪُشے۔۔!
همـــــآن مَسلک قَدیمے جبِهہ؎ بـــــآطل أست،
فَقط حَرملههـــــآ دَر طولِ زمـــــ آن تَغییر مےڪُنند!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
014-Namahang-Rafighe-Shahidam-www.Ziaossalehin.ir-ht.mp3
2.71M
#رفیق_شهیدم🌷
جون میزارم برای کشورم
من رگ و خونم ایرانی
این که می بینی چند بچه نیست
نسل قاسم سلیمانیه
این که می بینی چند بچه نیست
نسل قاسم سلیمانیه
لاله آلاله ریخت رو زمین
تا تو دنیا شدیم رو سفید
واسه هر کرسیه مملکت
دادیم هفتاد و دو تّا شهید
واسه هر کرسیه مملکت
دادیم هفتاد و دو تّا شهید
✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
این عمار ؟ این عمار ؟ این عمار ؟
منم عمار
یه عمار ایرانی از نسل سلیمانی
منم میرزا
همون کوه غیرت میرزا کوچک گیلانی
منم سلمان
همون سلمان منا از تبار ایرانی
✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
منم علی لندی
منم حسین فهمیده
یک دهه هشتادی که حاج قاسم و دیده
یک دهه نودی که الگوش یه شهیده
✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
حاج قاسم یادم باش
اگه عشق باشه راحته عاشقی
حاج قاسم یادم باش
باید جون گذاشت بابت عاشقی
حاج قاسم یادم باش
یک و بیست بشه ساعت عاشقی
#موسیقی🎶
#محمد_حسین_فهمیده
#شهادت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
طِفلے نَدٰارد۔۔﴿ غَـزه۔۔۔𔘓﴾ !
دَر وٰاقـع۔۔،
اینجٰا تمآم ڪودڪٰان مَـردَند...ꕤ
.
#طوفان_الاقصى
#فلسطین
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
غم و شادی ۲۲_1.m4a
12.19M
#غم_و_شادی
💫 قسمت (بیست ودوم )
آیا می خواهیم به درجه امام برسیم؟🍂
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
💗
ڪٰاش میـــــآن ،
این هَمہ مٰاتـــــم جٰانڪاه۔۔۔
ناگهٰان صِدایے بیٰاید:
«اَلا یا اَهلَ العالَم، أنا المَهــﷻـــد؎۔۔»
#امامزمان ﷻ
#غزه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
﴿آقـــــآ؎ من۔۔۔!ꕤ﴾
بیٰاڪہاینجٰادلهـــــآسختگرفتہأند؛
بیٰاڪہاینجاهَمہگرفتٰارند!
وفَقط،غَمهـــٰــایشآن
باآمَدنتتَسڪینـــ مےیــآبــد۔۔۔💔
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#امام_زمان ﷻ
#غزه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🌟 د؏ـآ برا؎ رَفع ابتلائات مسلمانهـــــآ بعد أز نماز
✅«حَضرت آیتالله بهجت قدسسره𔘓»:
🔸اِمروز هر ڪس نمـــــآز بخواند ۔۔
و برا؎ رفع؛
ابتلائات مسلمانهـــــآ ۔۔۔
بعد أز نماز د؏ٰـا نڪند!
مَعلوم مےشَود برا؎ ،
رفاه حٰال دنیٰا؎ خُود هم ؛
قٰاصـــــر بَلڪہ مُقصر أست۔۔۔
در أمر آخِرت ڪہ هیچ!
«مَنْ أَصْبَحَ وَ لا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، فَلَیسَ بِمُسْلمٍ؛
هر ڪس صُبح ڪند و بہ اُمور مسلماٰنان اهتمام نَورزد، مُسلمــــٰـان نیستْ». …
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فضیلت #نماز_شب
💎امام علی(ع) چه ثوابی برای قیام و نماز شب بیان نموده است؟
🔹امام صادق(ع) از امام علي(ع) روايت كرده كسي كه شب را به قيام و نماز بگذراند بسته به مدت بيداري در شب ثواب هايي مي برد. اگر يك دهم شب را به عبادت بپردازد، معادل آنچه در شب رشد مى كند حسنه دريافت مي كند تا مي رسد به آنجا كه اگر تمام شب را به تلاوت قرآن و ركوع و سجود و ذكر مشغول باشد، خارج مي شود از گناهان مثل روزي كه از مادر متولد شده و ثواب هاي ديگري كه در تصور انسان نمي گنجد به او عطا مي كنند.
____
📚 منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، چاپ: چهارم، ج 12، ص 123.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_چهل_و_یکم
من که تحت تاثیر حرفهای نسیم هنوز عصبانی بودم، گفتم:
_چه ربطی داره؟! مگه ما لولوییم؟!! یک لقمه غذا بود دیگه..با کنار ما عذا خوردن حلال خدا حرام میشد؟ !!! از طرفی شما در این رستوران جای خالی میبینی که این حرفو میزنی؟ مطمین باش اگر اینجا نشستنشون مشکل داشت خودشون نمینشستند!!
فاطمه متعجب از لحن تندم گفت:
_چیزی شده؟ انگار سر جنگ داری!
به خودم اومدم.حق با او بود.خیلی در رفتارم وحرف زدنم تنش وجود داشت. معذرت خواستم و به باقی مونده ی غذام نگاهی انداختم ولی دیگر میل به خوردن نداشتم.فاطمه دستش را روی دستم گذاشت وگفت:
_من اینا رونپرسیدم تا ازم معذرت بخوای..پرسیدم چون نگرانتم.
لبخند قدرشناسانه ای زدم:
-خوبم....واسه تغییر باید از خیلی چیزها گذشت. .دارم میگذرم...مهم نیست چقدر سخته..مهم اینه که دارم میگذرم.
فاطمه بانگرانی پرسید:
_کمکی از دست من برمیاد؟
_آره..شاید دعا!
کیفم رو از روی میز برداشتم.
گفت:غذات هنوز تموم نشده...
نگاهی دوباره به بشقابم انداختم ونجوا کردم:
-بس بود!تا همینجاش هم طعمش برام خاطره شد..
فاطمه گیج و منگ از حرفهام فقط نگاهم کرد.
حاج مهدوی از آنسوی سالن به طرفمون می اومد و من قد وبالای او را در دل تحسین میکردم.تصور کردم اگر او بجای این لباس کت وشلواری شیک میپوشید چقدر جذابتر و جنتلمن تر از مردهای دورو برم بود! او با اینهمه جذابیت چرا حاضر به پوشیدن این لباس شده بود؟!او هم جوان بود، هم زیبا!! او هم میتوانست مثل باقی مردهای هم سن وسال خودش لباس بپوشد وجوانی کند ولی این راه واین لباس رو انتخاب کرده بود.هرچند من عاشق این لباس بودم.لباسی که خوشبختانه تن هرمردی در اطرافم دیدم مهربان و شریف بود!
حالا یا این از خوش اقبالی من بود یا بخاطر خاطرات خوب کودکیم...
نزدیکمون شد..
باز با همان نگاه محجوب!
گفت:ببخشید معطل شدید..
من او رو معطل کرده بودم..من او را از کار وزندگی انداخته بودم اونوقت او از ما بابت معطلی عذر میخواست!
ازمن پرسید :بهترید؟
وقتی مستقیم مرا خطاب قرار میداد غرق شادی میشدم.با نگاهی مستقیم زل زدم به چشمانی که فقط گوشه ی چادرم رو میدید وگفتم:
خیلی خوبم..مگر میشه بنده های خوب خدا منو مورد لطف وعنایت خودشون قرار بدن و من خوب نباشم!
چقدر شبیه خودش حرف زدم! حتی لحن حرف زدنم همانند خودش بود..کاش حیای نگاه او هم یاد بگیرم.!! فکر میکنم از زمانیکه خودم رو شناختم چشمانم حیا نداشت.!! هر پسری که منو میدید و میخواست لب به تحسینم وا کنه همیشه یک غزل از چشمام ونگاه بی حیام میخوند!!!مسعود میگفت اون چشمای سگیته که پسرها رو مچل خودش کرده!! این راز رو وقتی مسعود برملا میکرد چهره ی نسیم دیدنی بود! نسیم از همون ابتدا بهم حسادت داشت.
حاج مهدوی یک لحظه نگاهش به نگاهم گره خورد و چهره اش تغییر کرد.عبایش رو مرتب کرد و بدون کلامی با قدمهای بلند به سمت در رفت.
قلبم از جا حرکت کرد.
فاطمه بی خبر از همه جا پلاستیک غذاها رو از روی میز برداشت و درحالیکه بازوی منو میگرفت گفت:زود باش فک کنم خیلی دیره.حاج مهدوی عجله داره..
ادامه دارد.
به قلم ✍ #ف_مقیمی
کپی بدون ذکر نام وآدرس نویسنده اشکال شرعی دارد😊
آیدی وآدرس نویسنده👇
@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی👆👆
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨الــهــی پــــر از نـــیـــازم
🤍✨و اجابت آن را در آمینِ تو میجویم
🌸✨خـدای مـن، بی نیـازم کن
🤍✨و خــالــی از هــر نـیــاز
🌸✨ڪه جز بہ روزی آسمـانی تـو
🤍✨نــــیــــازم نـــیــســـت
🌸✨مــهــربــانـــا شــبـمــان را
🤍✨با آرامـش بہ بامـداد برسـان
🌸✨الهـی مراقـب قلب عزیزانمـان بـاش
🌸✨امیـدوارم طلـوع صبـح فـردا
🤍✨طلـوع خبرهای خوش بـاشـد
🌸✨شبتون با یاد خدا زیبا و
🤍✨بـــخـــیـــر و نـــورانـــی
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2