❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ ؏ـــلَےالْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ...
🌱سَلام بر قیـــــآم ڪُننده ا؎ ڪِہ؛
جَـھـٰانِ۔۔،
چِشم بِہ راه اوستْ۔۔۔۔❀
و ؏ِــدٰالتے ڪِہ۔؛
زبٰانزد هَمـــــگان أست۔۔۔✤
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیہ بہ نقل از سید بن طاووس.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#امام_زمان ﷻ
#طوفان_الاقصی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ديگربَنے آدم أ؏ــضٰا يِڪديگر نيستَند۔۔۔!
ڪٍہ أگر بودند۔۔!
خـــــون بہ جٰا؎ شير؛
ڪودڪٰان غـَــــزه را سيرٰاب نمےڪَرد.۔۔!!
و گلولِہ ڪودڪٰان را خـــــوٰاب،
و قَبـــــر گهواره أبد؎ آنٰان نمےشُد…❀
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#مقاومت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
سه دقیقه در قیامت 77.mp3
29.9M
سه دقیقه در قیامت
قسمت7⃣7⃣
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هفتاد و هفتم
* سندیت آخرین خطبه پیامبر ص
* ملکوت یک شب پرستاری از بیمار
* عظمت پرستاران ایرانی
* لایک و کامنت خدا برای حضرت ابراهیم ع
* کرونا، فرصتی برای آباد کردن ملکوت
* ملکوت برطرف کردن نیازهای دنیوی
* خانواده، محل جمعآوری و هدر دادن حسنات
* معنای احسان
* ملکوت قطع رابطه با خانواده
* رابطه زیبایی و بهشت برزخی
* ملکوت قرض دادن
* واحد پول برزخی
* بازگشت به تنظیمات کارخانه با این عمل
* نظر رحمت خدا چگونه است؟
* ملکوت توجه داشتن به برادر مومن
* بهشت بر این چند دسته حرام است
* ملکوت اصلاح رابطه بین زن و شوهر
* ملکوت صدقه و واسطه صدقه
* ملکوت ساخت مسجد، این قسمت را با دقت بیشتری گوش دهید
⏰ مدت زمان: ۱:۱۱:۱۱
#ملکوت_اعمال
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
أز خٰاک خُودَت؛
مُحافظت ڪن، غـَــــزه۔۔۔
أز این هَمہ گُل ؛
مُراقبت ڪُن، غَـــــزه۔۔۔
تٰا لَحظہ زیبٰا؎؛
شِڪفتن دَر خـــــون۔۔۔
بٰا جـــــآن و تَنت ؛
مُقاومــَـــت ڪُن، غَـــــزه۔۔۔
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#غزه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
4_5994653521960505275.mp3
2.58M
#بیداری_از_خواب_غفلت (117)
#راهکارهای_تقویت_ایمان (۵۷)
✅توضیح صفت ایثار
و صفت جوانمردی
🎤: استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
زمان: ١۴ دقیقه
پایان
👌این ویس برای استفاده بهتر در سفر اربعين به کارتون میاد.
#سخنرانی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
یہ بَچِـہ فِلسطینے یبٰارگفت:
مٰا روز؎ ⁶ بار نمـــــآز مےخونیم۔۔!
¹صبـــــح۔۔²ظهـــــر۔۔³؏ــصر۔۔۔
⁴مغـــــرب۔۔،⁵؏ــشاء ۔۔
و۔۔۔ ⁶میّـــــت…😔💔
#طوفان_الاقصى
#فلسطین
#مقاومت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
﴿أمیرالْمُومنین ﷺ۔۔۔ ﴾فَرمودندڪِہ:
مُحِـــــب مٰا ،
وَقتے بہ حٰال اِحتضـــــآر مےاُفتہ ،
هَمہ میٰان بالا سَرش ۔۔!
وَلے خُب۔۔،
دیگران بِہ دَرد مُحتضـــــر نِمیخورَن!!!
حَضرت فَرمودَند:
مَن میرَم بِهش مےگَم:
【 أَنا؏ــلَے الَّذِ؎ كُنْتَ تُحِبُّهُ 】
«اون ؏َــلےﷺ ڪِہ؛
سَنگشو بِہ سینہ میزَد؎۔۔
مَن هَستَم۔۔۔𑁍»
#روایت
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
غم و شادی ۲۳.mp3
9.73M
#غم_و_شادی
💫 قسمت (بیست وسوم )
غمهای خوب🍂
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
💐⛓
گاهےدَرنَبودیِڪ¹نَفر۔۔،
اِنگارجَـھـٰانِبِہڪُلےخٰالےستْ۔۔💔:)!"
#امام_زمانم ڪُجآیے؟
#امام_زمان ﷻ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_اول_وقت
هَرقَدر ڪِہ نَمازهـــــآیت مُنظم و
أوّل وَقت بٰاشد۔۔ ؛
اُمـــــور زِندگیت هَم ؛
تَنظیـــــم خوٰاهد شُد۔۔۔
مَگر نِمےدانے ڪِہ ؛
رَستگٰار؎ وســـــ؏ــــآدت ۔۔؛
بٰا ﴿نمـــــآز۔۔۔𔘓 ﴾قَرین شُده أست.◇♧◇
«_آیّت الله بِهجَت۔۔۔❀»
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_چهل_و_دوم
صدای ضربان قلبم رو از گوشهای ملتهبم میشنیدم و داشتم کر میشدم.
چرا او اینطوری نگاهم کرد؟
نکنه منو شناخت؟
یا مبادا نگاه بیحیام موجب شد که او فکر کنه من با نیت نگاهش کردم؟!
ای لعنت به این چشمها! ای لعنت به این نگاه! حاج مهدوی حتی در خیابان هم با ما هم قدم نشد.
انگار ما با او نبودیم.
انگار ما وجود نداشتیم.
فاطمه بی توجه به حال و روز من باغرولند در حالیکه نفس نفس میزد و میخواست زودتر به حاج مهدوی برسیم گفت:
_ای بابا...این بنده ی خدا چرا داره تخته گاز میره.کلیه ام درد گرفت.مگه تو غذا چیزی بوده؟
من که میدانستم عامل این رفتار منم با گلویی ورم کرده از بغض، فقط راه میرفتم.نه با قدمهای تند بلکه با گامهایی سنگین.
بالاخره حاج مهدوی ایستاد.
وباز قلب من هم ایستاد!
از دور میدیدم که تسبحیش رو در مشتش فشار میدهد.انگار داشت گلوی مرا میفشرد..یک قدم به عقب برداشت و ما رو دید که مثل لشکر شکست خورده به سمتش میریم.
فاطمه جلوتر از من بود و حالا دستی به پهلو داشت.حاج مهدوی به آرومی به سمتمون اومد. در دلم غوغایی بود.تصاویر کابوسم جلوی چشمانم رژه میرفت و هر آن احساس میکردم همه چیز خراب میشه. وقتی به ما رسید هنوز چهره اش درهم بود.
فاطمه از روی حیا.، دستش رو از پهلویش برداشت.
حالا اگر من جای او بودم آه وناله هم چاشنی کارم میکردم تا توجه حاج مهدوی رو به خودم جلب کنم!
ولی دنیای من وفاطمه خیلی با هم فرق داشت.حاج مهدوی با نگاهی سنگین خطاب به فاطمه گفت:
-من تند میرم یا شما آروم راه میاین؟!
فاطمه هن هن کنان گفت.:
-حاج آقا نمیدونم.فقط میدونم واقعا من یکی از نفس افتادم..
حاج مهدوی نفس عمیقی کشید و با لحن آرومتری گفت:
-شرمندتونم.آخه خیلی دیره.اگر عجله نکنیم نمیتونیم به کاروان برسیم.
من مغموم وشرمنده چشم به سنگ فرش خیابون دوخته بودم و دندان به هم میساییدم.
امروز چقدر روز بدی بود..نه بی انصافیه..امروز بیشترین وقتم رو با حاج مهدوی گذروندم.پس نمیتونست روز بدی باشه!! همه چیز در آینده معلوم میشه...معلوم میشه امروز روز خوبی بوده یا بد.!!! روزهای فراوونی در زندگیم بودند که گمان میکردم خوبند والان از یادآوریش شرم میکنم.وروزهایی بد رو تجربه کردم که حالا با لبخند ازشون یادمیکنم.!حاج مهدوی در مقابل من مثل سنگ بود.سخت وخارا !!! اما در مقابل فاطمه سراسر خضوع و احترام بود و این واقعا مرا آزار میداد!اونقدر در اون لحظات احساس بد و تحقیر آمیزی داشتم که دلم میخواست پشت کنم به آن دو و ازشون جداشم.داشتم با خودم دودوتا چهارتا میکردم که فاطمه با صدای نسبتا بلندی صدام کرد:
-خانوم حسینی؟؟ میگم نظر شما چیه؟
با دلخوری و بی اطلاعی پرسیدم:
-درمورد چی؟
فاطمه که واضح بود فهمیده من یه چیزیم هست با لحن آروم ومحترمانه ای گفت:
_حاج آقا میفرمایند به کاروان نمیرسیم چون احتمالا دیگه توقف ندارند.موافقید خودمون بریم اردوگاه؟ !
من با دلخوری و بغض گفتم:
_برای من فرقی نمیکنه.من چیکاره ام که از من سوال میکنید.مسوول هماهنگی شما هستید.من فقط یک حرف دارم واون ابراز شرمندگیه بخاطر وضع موجود..
فاطمه اخم دلنشینی کرد و در حالیکه دستمو میگرفت گفت.:
_این چه حرفیه عزیزم؟! شما حق نداری شرمنده باشی.این اتفاق ممکن بود واسه هرکسی بیفته.
اما حاج مهدوی هیچ کلامی نگفت. و قلبم رو واقعا به درد آورد. اشک در چشمانم جمع شد..
ادامه دارد...
به قلم ✍ #ف_مقیمی
کپی بدون ذکر نام وآدرس نویسنده اشکال شرعی دارد😊
آیدی وآدرس نویسنده👇
@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی👆👆
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🌙💫
🔹نَخٰواب!
🌷﴿آیّت الله بِهجت (ره)۔۔✤﴾:
🔸 هَر وقت نیمہ شــَـــب ۔۔،
بےاِختیٰار بیدٰار شُدید۔۔!
سَریـــــع نَخوابید۔۔
چون مَلڪے بہ اِذن «خــُـــدا۔۔۔𔘓» ،
شمآرو بیدٰار ڪَرده تا بٰا خُدا هم صُحبت بشوید ...
🔹 أگہ خِیلے بَرات سَختہ بیـــــدٰار شُدن،
لٰااقل بُلند شُو۔۔؛
« بهشون سَـــــلٰام ڪُن۔۔۔𑁍»،
بَعد دوبٰاره بِخـــــوٰاب۔۔۔!!!
#تلنگرانه
#نماز_شب
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2