eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
[•🌛💛•] «حِجـــــآب۔۔‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀» زیبآیےأت‌راباپارچہ‌هـــــآ؎سَخت‌؛ پِنهٰان‌نمےڪُند۔۔:) بَلڪہ‌شمـآبہ خٰاطـرخُــᰔـــدا۔۔أززیبایےهآ؎خُودمُراقبت مےڪُنے۔۔(: «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸اللَّهُمَّ... وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا ... لِ... انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ ... وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ ، وَ اِدْرَاكِ اللّهيِفِ. 🔸خُـــᰔــداوندٰا❗️ ... اِمروز مٰا را ... بِہ نڪوهِش و سَرڪوب بٰاطل و يٰار؎ و بُزرگداشت حَـــــق... و ڪُمک بہ نٰاتَوان، و فَريادرَسے مَظلوم مُـــــوفق فَرما.۔۔𑁍 🔺نیایش هجدهم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
03 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05) (1).MP3
زمان: حجم: 14.3M
مستند صوتی شنود قسمت3⃣ 🔈 📣 جلسه سوم * ادامه داستان.... * واقعه دوم * با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. * درد را با تمام وجود حس کردم * جان هایی که قبض می شد را می دیدم *چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم. * دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم * نحوه متفاوت قبض روح افراد * به حالت خلسه رفتم * به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم * احساس احاطه به همه چیز را داشتم * معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم * معنای باز بودن چشم * احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا * تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم * احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم * حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند. * بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم. * ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم. * در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم. * تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا * دو نوع پرواز روح برای من * بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است. * باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم. * حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. * واقعه سوم... * اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد. * قهقهه ی شیطان را شنیدم * در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. * راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات. ⏰ مدت زمان : ۳۵:۱۵ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🖊 عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مه
‍ ‍ علامه محمد تقی جعفری تمثیل زیبایی داره لطفا بخونید: میگن یه آقایی کفشش پاره شد کفشش را برد کفاشی کفاش گفت که این سه تا کوک میخوره و هر کوک ده هزار تومان که در نهایت میشه سی هزار تومان صاحب کفش سی تومان را داد و رفت که یک ساعت بعد بیاد کفش رو ببره کفاش کار را شروع کرد یک کوک دو کوک سه کوک و تمام بعد یه نگاه عمیقی به کفش کرد و دید اگه یه کوک دیگه بزنه کفش بسیار بهتر میشه و این کفش دیگه برای صاحبش یک عمر کار میکنه از یه طرف به صاحب کفش سی تومان طی کرده و نمی تونه بابت کوک اضافه پول بیشتر بگیره از یه طرف دو دله که نمی دونه کوک چهارم را بزنه یا نه؟ اینجا کفاش گیر کرده بین صدای دلش و توافقی که کرده یه دو راهی ساده که هیچکدوم نه خلاف منطقه نه خلاف وجدان دوراهی بین منفعت و اخلاق دوراهی بین منطق و عشق اگه کوک چهارم را نزنه هیچ خلافی مرتکب نشده اما اگه بزنه به رسالت تمام انبیا تعظیم کرده اصلا دو هزار ساله بحث بین صاحبان مکاتب اخلاقی و فلاسفه و عرفا سر کوک چهارمه اینکه ایا حاضری یه کاری بکنی که هیچ نفعی به تو نرسه اما بخاطر انسانیت انجامش بدی؟ اینکه چرتکه نندازی و نگی اگه من این محبت را بکنم ایا اون میتونه جبران کنه؟ اینکه این قدردلت بزرگ هست که یه کاری بیشتر از تعهدت انجامش بدی و بعد هیچ اسمی از خودت نیاری و با خدا معامله کنی " دنیا پر از فرصت کوک چهارمه و ما کفاش های دودل" نثار علماي رباني صلوات «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿اُستـــــآد پنٰاهیـــــآن۔۔۔𖠇﴾، مےگن ڪِہ: تَنهٰایےیَعنےڪَسے نبٰاشد ؛ أز رَنج هـــــآیت بَرایش بِگویے، یٰا شٰاد؎هـــــآیت را بہ او اِبراز ڪُنے. خــُᰔـــدا ؛ گٰاهے؏ــَمداً انسٰان رٰا ، تَنهـــــآ مےگذٰارد۔۔۔! ﴿تٰا بٰا خُودش مُنٰاجـــــآت ڪُنیم۔۔۔﴾ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
📌فراز ۶،۷،۸ ✍خطبه ١ نهج البلاغه دشتی 🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇 آغاز آفرینش آسمان و زمین و انسان(۷،۸) ۶ ض
📌فراز ۱ ✍خطبه ۲ نهج البلاغه دشتی 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌹خطبه ۲-پس از بازگشت از صفين 🔹ستايش پروردگار ستايش مي كنم خداوند را، براي تكميل نعمتهاي او، و تسليم بودن برابر بزرگي او، و ايمن ماندن از نافرماني او، و در رفع نيازها از او ياري مي طلبم، زيرا آن كس را كه خدا هدايت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد، و هر آن كس را كه خداوند بي نياز گرداند، نيازمند نخواهد شد، پس ستايش خداوند از همه چيز گرانسنگ تر، و برترين گنجي است كه ارزش ذخيره شدن دارد، و گواهي مي دهم كه جز خداي يكتاي بي شريك، معبودي نيست، شهادتي كه اخلاص آن آزموده، و پاكي و خلوص آن را باور داريم، و تا زنده ايم بر اين باور استواريم، و آن را براي صحنه هاي هولناك روز قيامت ذخيره مي كنيم، زيرا شهادت به يگانگي خدا، نشانه استواري ايمان، بازكننده درهاي احسان، مايه خشنودي خداي رحمان، و دوركننده شيطان است. ويژگيهاي پيامبر اسلام (ص) و شهادت مي دهم كه محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را با ديني آشكار، و نشانه اي پايدار، و قرآني نوشته شده و استوار، و نوري درخشان، و چراغي تابان، و فرماني آشكاركننده، فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهي مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاي الهي بترساند. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم . «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2