داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ✨ در سرزمین وادی السلام روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام از کوفه حرکت کرد و به سر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ✨ در سرزمین وادی السلام روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام از کوفه حرکت کرد و به سر
.
#داستان_کوتاه
بنی اسرائیل در منطقهای خوش آب و هوا زندگی میکردند. تدریجا گناه در میان آنها رواج یافت و از نعمتها سوء استفاده کردند، خداوند بخت النصر را بر آنها مسلط کرد، او همه را کشت و آبادیشان را ویران نمود.
روزی عزیر پیغمبر مقداری انگور، مقداری انجیل و کوزهی آب برداشت، بر الاغ خود سوار شد و به راه افتاد، در مسیر خود به دهکده ویرانی رسید که دیوارهای خراب، سقفهای واژگون، اسخوانها پوسیده و بدنهای از هم گسیخته سکوت مرگباری را به وجود آورده بود.
عزیر از الاغ پیاده شد و زنبیلهای انجیر و انگور را پهلوی خود گذاشت و افسار الاغ را بست و به دیوار باغ تکیه داد و درباره آن مردگان به اندیشه پرداخت، که این مردگان چگونه زنده میشوند، این پیکرهای پراکنده شد چگونه گرد هم میآیند و به صورت پیشین بر میگردند.
خداوند در این حال او را قبض روح کرد، صد سال تمام در آنجا بود بعد از صد سال خداوند او را زنده کرد. چون عزیر زنده شد تصور کرد که از خوابی گران برخاسته است، به جستجوی الاغ و زنبیلها و کوزه آب پرداخت.
فرشتهای به سوی او آمد، پرسید:
ای عزیر! چه مدت در اینجا درنگ کرده ای؟
گفت: یک روز و یا قسمتی از یک روز.
فرشته گفت: چنین نیست، بلکه تو صد سال در اینجا درنگ کردهای. در این صد سال خوردنیها و آشامیدنیهایت به حال خود مانده و تغییر نکرده است. ولی الاغت را نگاه کن چگونه استخوانهایش از هم پاشیده است اکنون بنگر خداوند چگونه این لاشه پوسیده را زنده میسازد.
عزیر نگاه کرد و دید استخوانهای الاغ به هم پیوند خورد و گوشت آنها را پوشانید و به حالت سابق در آمد.
پس از دیدن آن منظره گفت: اعلم أن الله کل شی قدیر: میدانم که خداوند بر هر چیز قادر است.
از آنجا به شهر برگشت دید همه چیز دگرگون است. به کسان خود گفت:
من عزیر هستم باور نکردند، وقتی تورات را از حفظ خواند، باور کردند.
چون کسی جز او تورات را از حفظ نداشت.
هنگامی که عزیر از خانه بیرون رفت، ۵۰ ساله بود و همسرش در ماه آخر دوران حملش به سر میبرد، به خانه که برگشت او با همان شادابی ۵٠ سالگی بود و پسرش ۱۰۰ سال داشت.
📔 بحار الأنوار: ج٧، ص٣۴
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
⸤پَنـٰـــᰔــاهِهَردلِتَنهــــــٰا۔۔۔
چـِرانِمـٖےآیٖے..؛💔!⸣
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۴۴ تأسّف از فرار مصقله: 🎇🎇🎇#خطبه۴۴🎇🎇🎇🎇🎇🎇 خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه ۴۴ تأسّف از فرار مصقله: 🎇🎇🎇#خطبه۴۴🎇🎇🎇🎇🎇🎇 خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام
خطبه۴۵
گذرگاه دنيا
🎇🎇🎇#خطبه۴۵🎇🎇🎇🎇🎇🎇
ضرورت ستايش پروردگار
🍃ستايش خداوندي را سزاست كه كسي از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاي فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندي كه از آمرزش او هيچ گنهكاري نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچي كرد، خدايي كه رحمتش قطع نمي گردد و نعمتهاي او پايان نمي پذيرد.
🌹🍃 روش برخورد با دنيا
🌹🍃 دنيا خانه آرزوهايي است كه زود نابود مي شوند، و كوچ كردن از وطن حتمي است، دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوي خواهانش مي رود، و بيننده را مي فريبد، سعي كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
؏ــٰآرف ڪٰامل؛
﴿شِیـــــخ حَسنعَلےاصفهآنےنُخُودَکے قدّس
سِره۔۔𔘓﴾
بــِـــدانید و آگٰاه بـــــآشید،
خـُــᰔــداوند رَحمَت ڪُند شُمـــــآ رٰا،
بِراستےڪِه؛
أسٰاس طَریقَت حَقیـــــر بَراین سہ³ پٰایہ،
مُحڪَم و اُستوٰار أست:
¹- غَذا؎ حَـــــلٰال
²- تَوجّہ بِہ نَمـــــآز و حُضور قَلـــــبْ دَر هِنگام نَمآز
³-بیدٰار؎ قَبـــــلْ أز اذٰان صُبح.
📚طریقت حاج شیخ، ص۱۵.
#سخن_بزرگان
#پندانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🍃🌺با سلام خدمت همراهان عزیز کانال داروخانه معنوی🍃🌺
خدمت شما سروران عارضیم ؛ مبحث جدید از صحبتهای زیبای استاد گرانقدرمون حاجیه خانم رستمی فر با عنوان: (چگونه به خدا شبیه می شویم؟) از امروز در کانال بار گذاری می شود. سپاس از همراهی گرمتون.❤️