💠توبـــــہ
مُلا حُسین قُلےهَمدانے دَر مورد آمُرزش گناهآن فَرمود:
أگر گنٰاه ڪَرد؎،
زود تُوبـــــہ ڪن۔۔!
دو² رکـــــ؏ـَـــت نمـــــآز بہ جٰا آور،
بَعد أز نمـــٰــازهفتاد ⁷⁰ بار اِستغفـــــار ڪُن۔۔۔
و «سِجـــــده ڪُن۔۔۔❀» ۔۔،
و دَر سِجده أز خُدا ؏ــفو بخوٰاه۔۔.◇☆◇
📚طریق سیر و سلوڪ الےالله :ص/۶۲
#استغفار
#تلنگر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
«شِیـــــطٰان۔۔✤» !
دائمـاً مــــُـراقـب شمآسـت۔۔
وَلےبہ ڪَسٰانےکہ؛
﴿ نَمـــــازشآن۔۔𑁍﴾ رٰا۔۔؛
در أوّل وَقــت مےخٰواننــد،
"ڪَمـتـر نَزدیـــــک مےشَود"۔۔!!!
#نماز_اول_وقت
#تلنگر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🔴 اعمال #لیلة_الرغایب 📿
💠 رسول خدا (ص) اعمالى را براى آن شب به این کیفیّت بیان فرمود:
1⃣ روز پنج شنبه اوّل ماه را روزه مىگیرى
چون شب جمعه فرا رسید
2⃣ میان نماز مغرب و عشا
⭐️ دوازده رکعت نماز مى گذارى (هر دو رکعت به یک سلام)
⭐️ در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إنّا انزلناه» و دوازده مرتبه «قل هو الله احد» را مى خوانى.
⭐️ پس از اتمام نماز هفتاد مرتبه مىگویى: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ وَعَلى آلِهِ»
⭐️آنگاه به سجده مى روى و هفتاد بار مى گویى: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»
⭐️سپس سر از سجده برمى دارى و هفتاد بار مى گویى: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِىُّ الاْعْظَمُ»
⭐️بار دیگر نیز به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گویى: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»
👈آنگاه حاجت خود را مى طلبى که انشاءالله برآورده خواهد شد.🤲
خیلی عالی میشه اگر اولین حاجتمان تعجیل در فرج آقا #امام_زمان باشد
#ماه_رجب
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🔴فضیلت نماز #لیلة_الرغائب
💠 پیامبر اکرم (ص) در فضیلت این نماز می فرماید:
🦋کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد.
🦋پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.
🦋میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام.
🦋 آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
#ماه_رجب
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
✹﷽✹
#رمان
#رهایی_از_شب
ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_بیستم
در رو بستم و گوشهامو محکم گرفتم تا صدای فحاشیهای نسیم وتهمتهای همسایه ها رو نشنوم. .دست وصورتم خونین بود و قلبم درد میکرد اونوقت همسایه ها بجای نگران شدن به فکر آینده ی فرزندانشون بودند ومنو تهدیدم میکردند..
اشکهام بی اختیار پایین میریخت..
چشمم به دانه ی سبز رنگ تسبیح در گوشه ی آشپزخونه افتاد..بی توجه به صداهای تهدید آمیز پشت در به آشپزخونه رفتم و دانه های تسبیح رو از روی زمین با اشک و آه برداشتم..با هردانه ای که پیدا میکردم صورت حاج مهدوی به خاطرم میومد و ناله هام بیشتر میشد..کف آشپزخونه پراز خون بود..ولی برام اهمیتی نداشت. من فقط دنبال دانه های تسبیح بودم..
صدای آژیر پلیس میومد. .ولی برای من مهم نبود..من در زیر کابینت ها دنبال دانه های تسبیح میگشتم!!
در رو محکم میکوبیدند اما چه اهمیت داشت هنوز ده دانه از یادگار الهام پیدا نشده بود!!
از پشت در صدام میزدند در و باز کنم ولی من باز چشمم دنبال دانه ها بود!!
دوباره در زدند.چاره ای نداشتم!
دانههای تسبیح رو توی جیبم انداختم.
سمت در رفتم..چادرم رو محکم دور خودم پیچیدم.
حدس اینکه پشت در چه خبره زیاد سخت نبود!! همسایه ها و مامور کلانتری مقابلم ایستاده بودند.
مامور کلانتری گفت:همسایه هاتون از شماشکایت دارند باید با ما به اداره ی پلیس تشریف بیارید..
ساعتی بعد من در کلانتری بودم! چشم آقام روشن! اون هم بخاطر شکایت همسایه ها..
افسر مربوطه نگاهی به سرو وضعم وکبودیهای صورتم انداخت.
_با کی درگیر شدی؟؟
سکوت کردم! چون داشتم فکر میکردم شاید همه ی اینها یک خوابه.. قدرت حرف زدن نداشتم.مثل وقتایی که تو کابوسهای ترسناک هرچی سعی میکنی لب باز کنی اما نمیشه..
نسیم مثل بلبل حرف میزد و میگفت از همتون
شکایت میکنم..
افسربهش گفت: زدی مرد به این گنده گی رو داغون کردی شکایتم داری؟فعلن تو این پرونده شاکی یکی دیگست.
من فقط نگاه میکردم.
افسر ازم پرسید:تعریف کن علت درگیری چی بود؟
جواب ندادم!
نسیم گفت: یک بگو مگوی دوستانه!! الآن مگه مشکل ما دونفریم که از اون خانوم سوال میکنی؟؟
دستم رو با حرص مشت کردم.او چطور جرات میکرد مدام منو دوست خودش صدا کنه؟
افسر با کنایه بهش گفت:تو همیشه با دوستات اینطوری بگو مگو میکنی؟؟
نسیم لال شد.
افسر از شاکی پرسید: آقای ترابی، اینا تو خونه بگو مگوی ساده کردن شما چرا با این خانوم درگیر شدی؟
آقارضا که تمام سرو صوراش زخم بود گفت: جناب سروان چی بگم؟!! ما دیدیم از خونه ی این خانوم سروصدا میاد گفتیم بریم ببینیم چه خبره..در هم زدیم اینا باز نکردن.صدای بزن بزن خیلی زیاد بود بعد این خانوم عین جن با سروشکل به هم ریخته اومد بیرون..خب حقیقتش منم ترسیدم نکنه بلایی سر همسایه مون آورده باشه بزنه فرار کنه فقط ازش پرسیدم خانوم کجا که ایشونم این بلا روسرم آورد..
افسر رو کرد به نسیم و با لحنی تمسخرآمیز گفت: و تو هم یه جواب دوستانه دادی به سوال این آقا هان؟!!
نسیم سرش رو پایین انداخت و با لحن آرومتری گفت:من عصبانی بودم.اگه این آقا وسط دعوا و اون حال وروز من خودشو دخالت نمیداد این اتفاق نمی افتاد.
افسر رو کرد به من:با شما چیکار کنیم حالا؟
همسایه هات میگن آدمهای نامربوط به خونت میان.نمونه ش هم حی وحاضر اینجا حاضره!
بهت نمیاد اهل این صحبتها باشی راست میگن اینا؟
گلوم رو صاف کردم:من با کسی رفت وآمدی ندارم.به غیر از این خانوم و نامزدش هیچ آدم نامربوطی پاش به خونم وانشده.من ده ساله تو این ساختمون زندگی میکنم بدون هیچ مشکلی..این حرف همسایه هام یک تهمته..تهمتی که به وسیله همین خانوم و نامزدش پخش شده تو ساختمون
افسر با تعجب نگاهمون کرد وگفت:مگه این خانوم دوستت نیست؟
گفتم:نه..
پرسید: پس اگه دوستت نیست تو خونت چیکار میکرده؟
ادامه دارد...
═════ೋღ🕊ღೋ════
هرگونه کپی و اشتراک گذاری بدون نام نویسنده و درج منبع اشکال شرعی دارد.
آیدی نویسنده👈 @moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب🌙🌔
💠 آیت الله تهرانی (ره) :
♨️یکی از علّتهایی که ما توفیق سحر
خیزی نداریم
و در وقت آن سنگین هستیم
و گویا گوشهایمان صدای مَلَک منادی را که همهی اولیاء الله را بیدار میکند نمیشود....
👈 این است که روح و قلب ما به خاطر دو مسأله سنگین میشود؛و به وقت سحر نمیتواند برخیزد و به ملاقات یار پر بزندو لذّت عبادت را نمیچشد👇👇
یکی از آن دو عامل ،
⬅️ لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛
و دیگری که خیلی انسان را سنگین میکند،
⬅️غیبت کردن است.
من عیناً دیدم که غیبت روز ، توفیق سحرخیزی را از انسان سلب میکند.
📚 پندهای آسمانی/ ص ۱۸۸
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
2_144198752355745235.mp3
9.94M
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
امام رضا جانمﷺ😍
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡💫امـــشــب
🤍✨از خـدایـی که از هـمـیـشـه
🧡✨نـزدیـکــتـر اسـت بــرایـتـان
🧡✨عـــاشــقـــانـــهتـــریـــن
🤍✨لـحـظـات را مـیـطــلــبــم
🧡✨زیــبــاتــریــن لــبـخـنــدهـا
🧡✨را روی لــبـــهـــایـــتــان و
🤍✨آرام تـــریـــن لـحـظــات را
🧡✨بـرای هـر روز و هـر شـبـتـان
🧡✨شــــبـــهـــا...
🤍✨تـــا دســت خــدا هـســت
🧡✨تـــا مـهـربـانـیـش بی انـتـهـاسـت ....
🤍✨راحــــت و آرام بـــــاش...
🧡✨شـبـتـون بـه زیـبـایـی عـشـق بـه خـدا
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی