داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان و حال اینکه من معتقدم، غیرت و لطف و محبت حضرت بقیةالله ار
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت سوم):
#امام_زمان
💥من که در این جریانات در مرحله دوم خیلی دیرباورم، با خود گفتم: حتما یکی از ایرانیها خیال کرده که ما رفقای او هستیم و راه را گم کرده ایم، او ما را به آن طرف صدا می زند و راهنمائی می کند. ولی آن شخص پس از آنکه ما را صدا زد به طرف کوچه هائی که در آن حدود بود، رفت و ما دیگر او را ندیدیم.
بالاخره پس از ده دقیقه به آن محل رسیدیم، ولی باز در آن محل که سر سه راهی بود متحیر بودیم که باید از کدام طرف برویم.
✨💫✨
این تردید چند لحظه بیشتر طول نکشید که صدای موتور دنده ای قویّی آرامش خیابان را بهم زد و موتور سواری از انتهای خیابانی که مقابل مسجد غمامه است، پیدا شد، وقتی که به ما رسید از سرعتش کاهید و توقف کوتاهی نزد ما کرد و اشاره به خیابان فرعی که پشت فندق الحرم است، نمود و با زبان فارسی گفت: از این طرف... از این طرف... و با سرعت از ما دور شد. در اینجا من هم می خواستم کم کم احتمال بدهم که این راهنمائی ها طبیعی نیست.
✨💫✨
زیرا اگر فرد اول به حسب تصادف آن صدا را زده بود دیگر این موتوری که معمولا ایرانی ها در مدینه موتور سوار نمی شوند ، عادی نبوده، بخصوص که این موتور سوار نزدیک ما توقف کرد و ما را دید و ممکن نیست که ما را با رفقای خودش اشتباه کرده باشد. به هر حال با اشک ریزان و ذکر یا صاحب الزمان به طرف آن خیابان به راه افتادیم، هنوز ده قدمی بیشتر در آن خیابان نرفته بودیم که دیدیم...
○ادامه دارد.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
_﴿امـآمخٰـامِـنـها؎۔۔﴾:
بَعضے أز کسٰانے کِہ در أمـــــر شِرکت دَر
انتخٰابات مُردَد یٰا دلسردَند،
اینهآ قشرهـــــآ؎ ضَعیف جٰامعهأند،
گلٰایہ مندَند.
بہ نَظر مـَــــن گلایهٔ اینهآ بجٰا أست أمّا مُشکلٰات بہ اینصورَت حَل مےشَود کہ،
⇦پـــــآ؎ صَندوق برویم؛
و رأ؎ بدَهیم بہ کَسےکہ مےتَواند این
مُشـــــکلٰات را حَل بِکُند..✤
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#انتخابات 🇮🇷
#رای_میدهم ✌️🏼
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_چهل_و_دوم بعد از محرم و صفر در شب تاج گذاری حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_چهل_و_دوم بعد از محرم و صفر در شب تاج گذاری حضرت
✹﷽✹
#رمان
#رهایی_از_شب
#ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_چهل_و_سوم
زمستان زیبا و عاشقانه ی اون سال پایان گرفت و بهار تقویم به بهار زندگی مشترکمون اضافه شد.
اما رفتارهای زشت وقضاوتهای عده ای واقعا آزاردهنده بود.
من از حاج کمیل یاد گرفتم چگونه ساکت بمونم ولی از خدا میخواستم که به زودی حقیقت آشکار بشه
حاج کمیل بر عکس من، میگفت:حقیقت روشنه! نه شما در تمام عمرتون حرکتی که منافی عفت باشه انجام دادید نه بنده خلاف شرع کردم.پس به راهتون ادامه بدید و دنبال اثبات خودتون به دیگرون نباشید.عزت و آبرو دست خداست. هر زمان بخواد میده هر وقت هم صلاح دونست میگیره.
خیلی زمان برد تا به عمق کلمات او پی بردم وتونستم در زندگیم بکار ببرم.
و البته راست هم میگفت:چند وقت بعد مسجد دوباره شوروحال سابق رو گرفت! جوانان زیادی بخاطر اخلاق و منش خوب حاج کمیل جذب مسجد وبسیج شده بودند. من و فاطمه همچنان مسؤول پایگاه بودیم و تغییرات اساسی در مسجد و نیروهاش ایجاد کردیم.
کار ما جذب حداکثری جوانها بود اون هم از هر قشرو هر نوع نگرشی..و با خود اونها اتاق فکر میذاشتیم..حرفهاشون رو میشنیدیم. .درد ودلهاشون رو گوش میکردیم بدون اینکه قضاوتشون کنیم یا مستقیم به مخالفتشون برخیزیم.
و با همون عده به جنوب رفتیم..
چه سفری بود این سفر! اینبار این سفر فقط و فقط به عشق شهدا بود و بس..
تمام مسیر گریه میکردم و یاد خاطراتم افتادم.
من اینبار تازه نخلهای بی سر رو دیدم!! تازه فهمیدم هویزه کجاست؟! اولین بار بود که در دهلاویه نحوه ی شهادت دکتر چمران رو شنیدم..
و وقتی رسیدیم طلاییه....آه خدای من طلاییه..
جایگاه پرکشیدن مردی به نام شهید ابراهیم همت..
همونکه تنها با یک قرار ساده از طریق عکسش سرموعد حاجتم رو داد و من الان با یک مرد مومن و آسمانی به جایگاه صعود او نظاره میکردم. اینها چه کسانی بودند؟ مقام ومنزلت اونها نزد خدا چقدر بالاست که دست رد به سينه ی هیچ کسی نمیزنند؟! حتی به سینه ی من که باورشون نداشتم و در گناه غوطه ور بودم.
گوشه ای خلوت اختیار کردم و روی خاکها نشستم.
من حضور تک تک اونها رو کنار خودم احساس میکردم .با اشک شوق خطاب به حاج همت گفتم: حاجی دمتون گرم..خداییش اون وقتی که با عکستون درد دل میکردم خواب امروز رو هم نمیدیدم که حاجتم به این قشنگي وکاملی برآورده بشه. منم میخوام به عهدم وفا کنم.
تلفنم رو از کیفم در آوردم و به حاج کمیل زنگ زدم.
_حاج کمیل بی زحمت شیرینیها رو پخش کنید.
_حاج کمیل بی زحمت شیرینیها رو پخش کنید.
او با خنده پرسید:کجا باز غیبتون زد سادات خانوم؟ ! زیاد تو گرما نمونید.مثل پارسال کار دستمون میدید..
اشکم رو پاک کردم و با لبخند گفتم: چه اشکالی داره در عوض باز هم من و فاطمه با شما راهی همون رستوران خاطره انگیز میشیم.
او همچنان میخندید.
گفت: شما قول بدید بیمار نشید بنده حتما شما رو یکبار دیگه به اون رستوران میبرم.
ناگهان یاد اون روز افتادم.
پرسیدم:حاج کمیل؟؟!؟ میتونم یه سوال بپرسم؟
پرسید:الان؟؟! پشت تلفن؟؟
گفتم:بله..الان وهمینجا میخوام جوابش رو بدونم
گفت: جانم بپرس
گفتم: حاج کمیل یادتونه اونروز تو رستوران من ازتون تشکر کردم شما نگاهتون به نگاهم گره خورد..
او بلند بلند خندید..
در میون خنده گفت: دختر زیارتت رو بخون.. چیکار دارید به اون روز؟!
ازخنده اش خنده ام گرفت!
با اصرار و التماس گفتم: حاج کمیل تو رو خدا بهم بگید..
او خنده ش قطع شد و در حالیکه نفسش رو بیرون میداد گفت: خب همه ی دردسر ما از همون روز شروع شد..البته نه اون دردسری که شما فکر میکنی..من فقط چشمهاتون برام آشنا اومد..وسوسه شدم بیشتر نگاهتون کنم تا یادم بیفته این چشمها رو قبلا کجا دیدم. ولی سریع به خودم تشر زدم خجالت بکش مرد..
باقیش رو خودم میدونستم.
از یادآوری اون خاطرات به شوق آمدم.اونروز من از این اتفاقها ناراحت وافسرده بودم ولی الان بعد از یکسال تازه شیرینی وحلاوتش رو درک میکنم.
ادامه دارد...
════ ೋღ🕊ღೋ════
هرگونه کپی و اشتراک گذاری بدون نام نویسنده و درج منبع اشکال شرعی دارد.
آیدی نویسنده@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
💠آیتالله مظاهری حفظه الله؛
🔸درک نافلۀ شب، رستگاری دنیا و آخرت، و ترک آن، گرفتاری دو گیتی را به همراه خواهد داشت.
🔸 نماز شب در عالم قبر و عالم برزخ به صورت یک رفیق و همراهِ نورانی برای انسان ظاهر میشود و به او یاری میرساند.
بنابراین ترک نماز شب به ویژه برای اهل سیر سلوک، ابداً به صلاح نیست و خسارات فراوانی به همراه دارد.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠💫پروردگارا ؛ در ماه پُر برکت رجب
🤍💫هیچ قلبی را خالی از عشق نگذار
💠💫هیچ خانه ای را بی سرپرست نکن
💠💫خدایا ؛ دستهای لطفت پناه
🤍💫تاریکی دنیا و آخرتمان باشد
💠💫بارالها ؛ امشب از تـو
🤍💫برای خودم و دوستانم
💠💫آمـرزش میخواهـم
🤍💫گناهان ما را ببخش
💠💫و ما را مشمول رحمت
🤍💫الــهــی خــود گــردان
💠💫آمـــیـــن یــــا رَبَّ🤲
💠💫شــبــتــون در پــنــاه حــق
#شب_خوش
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️دستانم لايق شڪوفه هاى
💫اجــابــت نــيــســتــنــد
❄️امــا از آنـجــايــى
💫ڪــه پـــروردگــارم را
❄️رحمان و رحيم ميشناسم
💫بـــهــتــريــنــهــا را
❄️امـــشـــب
💫برايتان طلب ميڪنم
❥❄️●━┅═❂═┅─┄┄
❄️شــبــتــون بـــا یـــاد خــدا آرام
💫فــرداتــون پــر از مــوفــقــیــت
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی