eitaa logo
داروخانه معنوی
4.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
102 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
تبدیل رابطه ها ۴_1.mp3
19.38M
ها 🤝 ●قسمت{چهارم} ●ارزش و قیمت ما نزد خدا ✍معرفت ومحبت کمک کننده هستند. حاجیه خانم رستمی فر🎙 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أزهَمیـــــن‌فٰاصِلہ‌؎دور ⇠ ســـــلامم‌بِپـــــذیر .. □کِہ خـــــرابِ‌تـــــوشُدم↡↡ ⇇خـــــآنہ‌اَت‌آبـــــادحُسَیـﷺـن 𑁍➺ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_نـــُــوکر دیـــــوٰانہ أت، ⇇بَسےدِلتنـــــگ‌ أسـت۔۔۔ رَحم‌ بہ خـُــــودش‌ نہ⇩⇩⇩ ⇦ بِہ دِلـــــش‌ کُن💔➺ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5868456550896503981.mp3
4.91M
🔶 حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
agham-faghat-hosseine.mp3
15.29M
سید امیر حسینی به وقت «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶ روز انتظار تا عید بزرگ غدیر خم هر روز یک فضیلت ، فضیلت شماره : ۶۳ ------------------------------ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه ۱۳۵ نكوهش مغيره 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔴شناخت دشمنان امام (ع) اي فرزند لعنت شده دم بريده، و درخت بي ريشه و شاخ و برگ، تو مرا كفايت مي كني؟ به خدا سوگند! كسي را كه تو ياور باشي خدايش نيرومند نگرداند، و آن كس را كه تو دستگيري، برجاي نمي ماند، از نزد ما بيرون شو، خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهي تلاش كن خداوند تو را باقي نگذراد، اگر از آنچه مي تواني انجام ندهي. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_درِ دِل را بہ رو؎غِیـــــر بـــــبند۔۔۔ کایـــــن مقـــٰــامِ شَریـــــف↓↓↓ ⇇ جٰا؎﴿عـــــلّےﷺست𑁍﴾ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌_مـــٰــادرم بَعد خــُـــدٰا↓↓↓ نــــٰـام تــᰔـــو را یـــــٰادم داد ۔۔ □عــــٰـادت کودکےمــْـــاست ۔۔ ﴿علّےﷺ𑁍 ﴾گُفتـــــنِ مٰا➺ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- یکے¹ أز فَوایـــــد این أست کِہ ↓↓↓ بہ بـــَــرکت ﷻ نمازهــــٰـا؎ مـــــٰا هَمگے مَقبـــــول مےشَـــــود𑁍➺ زیرٰا ﴿امــــٰـام‌زمـــٰــانﷻ۔۔﴾ أوّل‌وقت نمــــٰـاز مےخوٰانـــــند..! •آیـّــــتﷲمُجتـــــهد؎• الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این ‍ داستان واقعی است هیجدهم آذر بود،من بودم و لحظه ای که سالها انتظارش رامیکشیدم! امشب پایان تمام انتظار کشیدنهاوحسرتهایم بود! از ته قلبم ناراحت بودم که برای قصاص کسی لحظه شماری میکنم! من آدم کشتن نبودم!اما افسوس که این قاتلان بیرحم،تقدیر خود را اینگونه رقم زده بودند،من اهل صلح، سازش، مهربانی و عشق ورزی بودم و روحیه من با قتل و قصاص سازگار نبود! این سرنوشت تلخ و شوم را نه من،نه صادق و نه کسی برای دانیال و بقیه رقم نزده بود،این راهی بود که خودشان انتخاب کرده بودند! پلهای پشت سرشان را خراب کرده بودند و هیچ راه بازگشتی نبود!با وجود تمام نامهربانیها و نامردیهایشان،از مخاطبان و حامیان خواهش میکردم فحش ندهند و به هیچکدامشان توهین نکنند! پیج خانواده قاتلان،استوری میگذاشتند و عکس هر سه جانی را بارگزاری میکردند که قسمت این بود ما ایستاده بمیریم ! و یا با توهین به ما و نفرین ما سعی میکردند جو روانی بوجود بیاورند و ما را در تصمیم مردد کنند! شب فرارسید. و ما به سمت زندان میاندوآب به راه افتادیم!در تمام مسیر به این فکر میکردم که چگونه شهر مهاباد دو دوست مانند استاد هیمن شاعر و استاد هژار را در آغوش خود پرورانده که دوستی بی مثالشان زبانزد عالم بوده و رفاقتشان هنرمندان و ادیبانی خلق کرد که مایه افتخار نه تنها مردم کرد بلکه فخر و ارزش تمام جامعه هنر و فرهنگند و زیر آسمان همین شهر قاتلانی بیرحم و جانی بنام دانیال و کمال و سید پرورش یافته اند که شرف راخورده اند و مردانگی را قورت داده اند! کاش میشد ،علت این تفاوتها را یافت،این فاجعه های وحشتناک را ریشه یابی کرد تا دیگر هیچ مادری داغ فرزندش نبیند و این جنایات هیچوقت تکرار نشود!یقین دارم درد و داغ داشتن همچین فرزندانی، از داغ مرگ فرزند بدتر است! در فکر فرو رفته بودم که با صدای علی بخود آمدم. +فریبا!فریبا!کجایی تو خانوم؟به چی فکر میکنی؟حالت خوبه؟ -(بخود آمدم ،نفس عمیقی کشیدم و گفتم):خوبم،خوبم عزیزم،چیزی نیس! مسئولان دادگاه ،قبلا به خانواده دانیال اطلاع داده بودند که هرگونه رفتار دور از شان و قانون عواقب بدی برایشان خواهد داشت،بهرحال با همراهی پلیس ویژه از راه فرعی راه افتادیم و ساعت ۴ شب به میاندوآب رسیدیم. لحظات به کندی میگذشت،مارا به داخل حیاط زندان هدایت کردند و چون هنوز موعد مقرر فرانرسیده بود،منتظر ماندیم! تا لحظه موعود از سی ام شهریور ۹۶ تا لحظه اعدام را مرور کردم،انگار سالها گذشته بود!این سه سال برما،چقدر سخت گذشت!سربلند کردم،به صورت پرچین و موهای سفید علی نگاه کردم،علی متوجه نگاهم شد،دستم را محکم گرفت و گفت:به خدا توکل کن! مظلومیت چهره علی را نگاه میکردم، در این چند سال بارها در خلوت خود برای صادق، گریسته بود.دیشب هم به خیال اینکه من خوابم،تا صبح خواب به چشمش نیامد وتا وقت نماز صبح،تنهایی،آرام و درسکوت میگریست! لحظه موعود رسید! دانیال را آوردند،سرش به زیر افکنده بود،چشمانش رو به زمین بود و کسی را نگاه نکرد،حتی طلب بخشش هم نکرد! انگار اعدام کمال را شنیده بود و مطمئن بود کار خودش هم تمام است ،برای همین نمیخواست طلب بخشش کند! مسئول اجرای حکم پرسید:آیا حاضرید در رای و نظر خود تجدید نظر کنید و دانیال د را ببخشید؟؟ به چشمانش چشم دوختم،نگاهمان در هم تلاقی کرد،به چشمانش چشم دوختم (مگر میشد راحت مردی را که روی شیطان را سفید کرده بود و آبروی رفاقت و مردانگی و شرف را برده بود،ببخشم؟ مگر میشد ان سیاهدل و نامرد که هنوز هم از چشمانش حسادت و کینه و شرارت میبارید را ببخشم؟) قاطعانه گفتم: نه! و اخرین نگاه پر از شرارتش، برای همیشه بردار اعدام خشکید! تمام شد،پرونده صادق بسته شد! خانواده دانیال پشت درهای زندان میاندوآب،جنازه پسرشان را تحویل گرفتند وتمام شد.همه چی تمام شد .... سبک تر شدم،حضور صادق را برای لحظه ای در کنارخود حس میکردم.همان شب به سمت مهاباد برگشتیم.شهر دیگر بوی خون و مرگ نمیداد،مهاباد ، کانون زیبای فرهنگ و هنر زیباتر از همیشه بنظر میرسید! مستقیم به سمت آرامگاه صادق رفتیم.فاتحه خواندیم و به سمت خانه برگشتیم. دفتر خاطرات صادق را باز کردم و در صفحه آخرش نوشتم، امشب،نه یک مادر، نه یک شهر، که یک ایران آرام گرفت.. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌓 🔸یکی از وسوسه های شیطان، ترک واجب و نرسیدن به آن در صورت انجام مستحبات است. این بهانه، موجب ترک نماز شب می شود. 🔸گاه بهانه مهمی مانند درس خواندن، حضور به موقع در محل کار و رسیدگی به همسر و فرزندان باعث محرومیت نمازشب می شود. ✅ درمان؛ 🔸 بزرگان معتقدند سحرخیزی و نمازشب، عامل توفیقات است و باید برای آن برنامه ریزی کرد. 🔸 شهید قدوسی از امام خمینی(ره) سوال کردند که اگر وقت نماز شب تنگ باشد، انسان نماز بخواند بهتر است یا مطالعه کند؟ امام جواب دادند: هر دو را باید انجام دهید. نمازشب وقت چندانی نمی گیرد. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
════‌‌‌‌༻‌🖤༺‌‌‌════ یک هفته از نبودنت میگذره و ما هنوز باور نکرده‌ایم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا