eitaa logo
داروخانه معنوی
6.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز آرامش 😍🖐 رها کردن ذهن از نگرانیهاست "توکل"بزرگترین راه آرامش یافتن است یادت باشه، قدرتی بالاتر از توهست که حواسش به همه چیز هست✨ 🤍❤️💙 @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨اگر کسی به نیت قضای حاجت ، بخواند و در هر 《19》 مرتبه : بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از آن سوره را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز؛ 《 786 》مرتبه: آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید ؛ هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. ان شاءالله. 📚خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص10) 📚.(همان، ص67به نقل از شمس المعارف الکبری ) @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼هیچ عملی را کوچک نشماریم ✍️یکی از علمای اهل بصره می‌گوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه‌ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم. پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت: برو و به خانواده‌ات بده. به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی‌تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی‌کنم. گفتم: این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد. به خدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانه‌ام کسانی هستند که به این غذا محتاج‌ترند. اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی‌گشتم. روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می‌کردم. که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز می‌کرد و به من گفت: ‌ای ابا محمد چرا اینجا نشسته‌ای؟! در خانه‌ات خیر و ثروت است! گفتم: سبحان الله! از کجا‌ ای ابانصر؟ گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت می‌پرسد و همراهش ثروت فراوانی است. گفتم: او کیست؟ گفت: تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد. سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که به دست آورده. خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی‌نیاز ساختم. در ثروتم سرمایه‌گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می‌کردم. ثروتم کم که نمی‌شد زیاد هم می‌شد. کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائکه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم. شبی از شب‌ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده‌اند. و مردم را دیدم که گناهان‌شان را بر پشتشان حمل می‌کنند تا جایی که شخص فاسق، شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل می‌کند. به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند. گناهانم را در کفه‌ای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد. سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هر حسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت. از شهوت‌های نفس مثل: ریا، غرور، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم. چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم. آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند: این برایش باقی مانده! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم. سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه‌های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت: نجات یافت. بله دوستان من، خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای خدای تعالی انجام دهیم. 📚کتاب وحی القلم @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا رحمت كند مرحوم حاج ملاآقاجان را، من گفتم ما هر چه مي خواهيم به ما نمي دهند. گفت: داده اند، گفتند: پارسال اين موقع يادت هست چه مي خواستي؟ گفتم: بله، گفت: تا حالا داده اند يا نه، فكر كرديم بله، بله. گفت: حالا اين كار بچّه گانه است كه مثلاً تا تو مي گويي يك چيزي بده فوراً دست كنند در جيبشان بدهند! اين را بچّه فكر مي كند. خب يك قدري شرح صدر داشته باش، تحمّل داشته باش، صبر داشته باش، بهترش را به تو مي دهند.  بعضي افراد مُسن كه خانه دارند، زندگي دارند، ماشين دارند جوان كه بودند مي گفتند خدايا يك اتاق به ما بده در آن زندگي كنيم. خدا آنجا نداد ولي بعدها حالا يك خانه اي داري مثلاً چند صد متر، ماشين داري، تشكيلات داري. مي دهد منتها يك قدري مي خواهد تو را درستت كند. خدا ربّ است، ربُّ الارباب است و يك مقدار هم تو خطا كردي. اين هم حواست جمع باشد اگر به تو نداده است خطا كردي. بنشين به فكر خطاهاي خودت باش... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح پدرم شاد که می گفت به استاد فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ...! 👤ملک الشعرا بهار آخرین پنجشنبه دی ماه و یاد در گذشتگان😔 🥀 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ  🥀       🙏   التماس دعا   🙏 🥀🍃🥀🍃🥀 🥀اخرین پنجشنبه دی ماه است، 🥀روز دلتنگی 🥀هـمان روزی که خوبان 🥀سفر کرده از دنیا، 🥀چشم انتظار عزیزانشان هستند ، 🥀دستشان از دنیا کوتاه است 🥀و محتاج یاد کردن ما هستند 🥀با ذکر فاتحه و  صلوات ، روحشان را شاد کنیم🥀 @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿📖 📕سؤال اگر مشتری کالایی را سفارش دهد، آیا می توان آن کالا را به صورت مرابحه به وی فروخت؟ بدین معنا که مثلا فروشنده به درخواست مشتری جنسی را بخرد، سپس با اضافه سودی، به مشتری بفروشد؟ 📗پاسخ بیع مرابحه به معامله ای است که فروشنده با اعلام بهای کالای خریداری شده، آن را گرانتر از قیمت خرید بفروشد. اگر شخص واقعاً کالا را (هر چند به سفارش مشتری) برای خود بخرد و سپس با اختیار به مشتری بفروشد، اشکالی ندارد. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4