_زَمـــــٰان تـــٰــاریک شـُــــدن هـــــوٰا⇩⇩⇩
⇦مَغـــــرب
و زمـــــٰان رُوشـــــن شُـــــدن هـــــوٰا⇩⇩⇩ ⇦بِیـــــنألطُلـــــوعٌیـــــن
بـــــٰالاتـــَــرین سَـــــطح رَفـــــت و آمــَـــد
↶ملٰائـــــک بہ زَمیـــــن را دٰارد ↷
⇇و پُـــــرانـــــرژ؎تـــَــرین ،
زَمـــٰــان بــَـــرْا؎
◇ارتبــــٰـاط بـــــٰا غِیـــــب أســـــت.۞⇉
﴿اُستـــــٰادمحمّـــــدشُجـــــٰاعے𑁍⇉﴾
#سخن_بزرگان
#تلنگر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#روی_پای_خدا ۱۲ 👣 #استاد_شجاعی اهل نِق و غُر ، نمیتونن اهلِ توکل باشند! و اهل توکل ، اهلِ نق و غُر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی پای خدا 13.mp3
7.42M
#روی_پای_خدا ۱۳ 👣
#استاد_شجاعی
بَعــضیا مُحبّ خدا هستند،
و بعضیـــا هم محبوبِ خدا ❤️.
بین این دو دسته، از زمین تا آسمون فرقه...
تو میخوای از کدوم دسته باشی؟
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
أفـــــرٰاد؎ کِہ⇩⇩⇩
⇦ نَمـــــٰازهـــٰــایشـــٰــان قَضـــٰــا مےشـَــــود۔۔
□«ســـــوره یــــٰـس و زیـــٰــارت عـــٰــاشـــــورٰاء»
بِخـــــوٰانند۔۔؛
_تـــــٰا قَلبشــٰـــان أز
↶ظُلمــــٰـات و تــــٰـاریکے بہ نـــــورِ
⇇قـُــــرآن و زیـــٰــارت عــــٰـاشورٰاء ،
رُوشـــــن و هــِـــدٰایت شـَــــود..↷ ✨
•آیــــّتﷲحـقّشنٰـــــاس•
#نماز
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۱۷۹ پاسخ به ذعلب يماني 🎇🎇🎇#خطبه۱۷۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ✨خداشناسي ديده ها هرگز او را آشكار نمي بينند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه ۱۷۹ پاسخ به ذعلب يماني 🎇🎇🎇#خطبه۱۷۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ✨خداشناسي ديده ها هرگز او را آشكار نمي بينند
خطبه ۱۸۰
فراز ۱
🎇🎇🎇#خطبه۱۸۰🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🍂در نكوهش كوفيان
خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدر فرمود ستايش مي كنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مي ستايم، اي مردمي كه هرگاه فرمان دادم اطاعت نكرديد، و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد، هرگاه شما را مهلت مي دهم در بيهودگي فرو مي رويد، و در هنگامه جنگ سست و ناتوانيد، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده، و اگر شما را براي حل مشكلي بخوانند سر باز مي زنيد. پدر مباد دشمنان شما را! براي پيروزي منتظر چه چيزي هستيد؟ چرا براي گرفتن حق خود جهاد نمي كنيد؟ آيا در انتظار مرگ يا ذلت هستيد؟ بخدا سوگند! اگر مرگ من فرا رسد كه حتما خواهد رسيد، بين من و شما جدايي خواهد افتاد، در حالي كه من از همنشيني با شما ناراحت، و حضورتان براي من بي فايده بود.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
دسترسی آسان به بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇🌺 🌺صوت و متن بند سی و دوم «دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دسترسی آسان به بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌺صوت و متن بند سی و سوم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
#نسیم_رحمت
#عصر_جمعه
🌹هرکس عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند خداوند به او هزار نسیم از رحمتش را عنایت میفرماید که خیر دنیا و آخرت است.
📚 امالی شیخ صدوق ص 606
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_375006659.pdf
4.69M
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_1363290415.mp3
16.08M
🎧 #صلوات_ضراب_اصفهانی🔝
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر_جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
🎤 مهدی نجفی✅
#امام_زمان
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
🦋
نزدیک غروب آفتاب جمعه شب دعا سمات فوق العاده فضیلت داره و آرامش بخش بنظرم حتما گوش کنید💚🤲
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
↶یـِــــکے¹ أز راههــٰـــا؎،
نجــــٰـات انســـٰــان أز گُنــــٰـاه،
◇پَنــــٰـاه بـُــــردن،
بہ﴿ امـــــٰام زمـــٰــان 𔘓⇉﴾أسـت.. ↷
«آیـــّـــتﷲجــــٰــاودٰان ۞➺»
#امام_زمان
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_دوازدهم✍ بخش اول 🌼🌸من همین جور نشسته در حالیکه سر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_دوازدهم✍ بخش اول 🌼🌸من همین جور نشسته در حالیکه سر
#رمان "
#رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_دوازدهم✍ بخش دوم
🌸🌼عمه گفت :این چه حرفیه می زنی مهمونه ماس دل تنگ بود گفتم یک مدت پیش ما باشه ….. داد زد نه لازم نکرده اینجا ما تماشاچی لازم نداریم برو زود برگرد خونه تون حال روز منو نمی ببینی مهمون دعوت می کنی ؟….
اونقدر تحقیر شده بودم که دلم می خواست آب بشم برم تو زمین و با سرعت رفتم بالا …. خیلی ناراحت بودم ولی اشکم در نمی اومد ،
🌸🌼باید می رفتم زود چمدونم رو از زیر تخت کشیدم بیرون و لباسهای توی کارتون رو در آوردم و کردم توش همه رو بر نداشتم تا کتابام هم جا بشن ….یک دفعه حمیرا در و باز کرد و خودشو انداخت تو اتاق و سرم فریاد کشید تو اینجا چیکار می کنی برای چی اومدی تو اتاق بچه ی من؛؛ کی به تو اجازه داده تو تخت بچه ی من بخوابی ؟
🌸🌼و زد تخت سینه ی من و دوباره و دوباره عمه و مرضیه اونو می گرفتن ولی فایده نداشت من خوردم زمین … تا افتادم چند تا لگد محکم زد تو پهلوی من یک آن نفسم بند اومد….. فقط دستم رو گذاشتم روی سرم و هیچی نگفتم …. عمه و مرضیه اونو می کشیدن ولی اون مثل یک حیوون وحشی فریاد می کشید و منو می زد ……
🌸🌼منظره ی وحشتناکی بود کشمکش بین حمیرا و عمه و مرضیه خودش خیلی بد بود دستهاش می برد تو هوا و محکم میاورد پایین و مرتب می خورد تو سر و کله ی مرضیه و عمه ….
می خواست خودشو از دست اونا خلاص کنه تا منو بازم بزنه …..با چه وضعی اونو کشیدن از اتاق من بیرون بماند ….
🌸🌼ولی اون بازم با صدای بلند هوار می کشید و به من فحش می داد… و می خواست برای زدن من برگرده …. که خدا رو شکر تورج از راه رسید اونو گرفت …..حالا به همه بد و بیراه می گفت …بی شرفا چرا اتاق بچه ی منو دادین به اون بچه گدا ، چرا ؟….. کثافت ها شکوه خجالت نکشیدی؟
🌸🌼ازت نمیگذرم ….. ولم کن …. اونا به زور بردنش تو اتاقش من همون جور سرم پایین روی زمین نشسته بودم و قدرت گریه کردن رو هم نداشتم حمیرا هنوز جیغ می کشید و عمه براش توضیح می داد …. خیلی خوب الان میگم بره خوبه؟ … اتاقم داره خالی می کنه … بس کن دیگه دوباره حالت بدمیشه … چشم هر چی تو بگی ..چشم مادر …
🌸🌼بلند شدم درِ اتاق رو بستم نگاهی به دور و ورم انداختم و فهمیدم که باید از اونجا هم برم ولی به کجا نمی دونستم …. گفتم خدایا زود نبود ؟ می دونستم که به زودی این اتفاق میفته ولی نه به این زودی …….
🌸🌼خودمو مرتب کردم و چمدونم رو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون ….. به جز لباسی که تنم بود بقیه چیزا مال خودم بود از پله ها سرازیر شدم وسط پله ها تورج جلومو گرفت و گفت :چیکار می کنی ؟اون مریضه نمی فهمی ؟من ازت معذرت می خوام ….
اون الان می خوابه بیا بریم تو اتاق من حرف می زنیم… الان دکتر میاد …گفتم :نه تو رو خدا کاری به من نداشته باش بزار برم …و رفتم پایین .
🌸🌼عمه از اون بالا صدا کرد رویا خودتو لوس نکن بیا بالا کارت دارم ….
گفتم نه عمه جون دیگه صلاح نیست من باید برم همین الان …. و رفتم به طرف در ..تورج به زور چمدون رو ازم گرفت و گفت به خدا نمی زارم بری ….. اون مریضه امروز به تو گیر داد همیشه به یکی گیر میده نمی فهمه چیکار می کنه عمه اومد پایین ….گفت : صبر کن باهات حرف بزنم برو تو اتاق تورج تا من بیام دکتر الان میرسه بعد با هم حرف می زنیم و یک فکری می کنیم ….
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌓
🔸رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به امیرالمؤمنین علیهالسلام اینطور وصیت فرمودند:
«وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ؛ بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به نماز شب.»
🔸 حضرت سه مرتبه این جمله تکرار فرمودند که نافلۀ شب را حتماً بهجا بیاور.
خصوصیاتی در بلند شدن در نیمۀ شب (سحر) و عبادت کردن وجود دارد که در هیچیک از نمازهای 24 ساعت دیگر وجود ندارد، لذا پیامبر هم سه مرتبه آن را به امیرالمؤمنین تأکید کردهاند.
🖋بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در درس خارج از فقه
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2