eitaa logo
داروخانه معنوی
5.4هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
120 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
فاطمه بنت اسد سلام الله علیها مى گويد: چندين ماه كه از حمل من مى گذشت، وقتى نزديك بدنيا آمدن على عليه السلام شدم از کنار هر سنگ و كلوخ و درختى كه عبور مى كردم مى شنيدم كه به من مى گفتند: ﴿هَنيئالَك يافاطِمه، بِما خصك الله مِنَ الفَضلِ وَالكرامَة بِحَملك بِالاِمامِ الكَريم﴾ اى فاطمه گوارايت باد، آنچه از فضل و كرامت، كه خدايت بدان اختصاص داده، بخاطر آنكه تو حامل امام كريم هستى. 📚على عليه السلام، وليدالكعبه، ص۳۰ مادرش بنت اسد هست و خودش هم حیدر است خلق و خوی شیر نر گاهی به مادر می رود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نماهنگ با احترام باباسلام باصدای محمدحسین پویانفر نهضت ادامه دارد...
❤️ توصیه رهبرمعظم انقلاب پیرامون اعتکاف ؛ 🔻 در این ۳روز اگر از اعتکاف محروم ماندید، نماز جعفر طیار بخوانید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ورود رهبر اونا vs ورود رهبر ما 😂😁😄😉👏👏👏👌🌷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ به سمت همان مسیر دوید؛ و همچنان اسم مهیا را فریاد می زد. یک ساعتی می شد، که دنبال مهیا می گشت.اما اثری از مهیا پیدا نکرده بود. دستش را در اورکتش برد، تا به محسن زنگ بزند، که برای کمک با چند نفر بیاید. موبایلش را درآورد. اما آنجا آنتن نمی داد. بیسیمش را هم که جا گذاشته بود. نمی دانست باید چکار کند. حتما تا الان خانواده مهیا قضیه را فهمیده بودند... دستانش را در موهایش فرو برد و محکم کشید. سر دردِ شدیدش اورا آشفته تر کرده بود.  با دیدن تپه ی بلندی به سمتش رفت به ذهنش رسید، که از بالای تپه می تواند راحت اطراف را ببیند... با بالا رفتن از تپه؛ تکه ای سنگ از بالا سر  خورد و به سر مهیا خورد. مهیا از ترس پرید، و با دیدن سایه ی مردی بر بالای تپه در خودش جمع شد. دستش را بر دهانش گذاشت و شروع به گریه کرد. شهاب به اطراف نگاهی کرد، اما چیزی نمی دید و چون هوا تاریک بود؛ نمی توانست درست ببیند. با ناامیدی زمزمه کرد... ـــ مهیا کجایی آخه... بعد با صدای بلندی داد زد: ـــــ مـــــهـــــــیـــــــــا... مهیا با شنیدن اسمش تعجب کرد! نور امیدی در دلش شکفت. مطمئن بود صدای شهاب است. صدایش را می شناخت. نگاهی به بالای تپه انداخت، اما نه سایه و نه شهاب آنجا نبودند. می خواست بلند شود؛ اما با برخورد دستش به زمین درد تمام وجودش را گرفت. سعی کرد شهاب را صدا کند؛ اما صدایش از جیغ هایی که کشیده بود؛ گرفته بود. نمی دانست چیکار کند. اشکش درآمده بود. با ناامید با پا به سنگ های جلویش زد؛ که با سر خوردنشان صدای بلندی ایجاد شد. شهاب با شنیدن صدایی از پایین تپه هماه راه رفته را، برگشت. شهاب صدای هق هق دختری را شنید. ــــ مهیا خانوم! مهیا خانوم! شمایید؟! مهیا با صدای گرفته که سعی می کرد، صدایش بلند باشد گفت: ــــ سید! توروخدا منو از اینجا بیار بیرون! شهاب با شنیدن صدای مهیا خداروشکری گفت... ــــ از جاتون تکون نخورید. الان میام پایین... شهاب سریع خودش را به مهیا رساند. با دیدن لباس های خاکی و صورت خونی و زخمی مهیا به زمین افتاد و کنار مهیا زانو زد. ــــ حالتون خوبه؟! مهیا با چشم های سرخ و پر از اشک در چشمان شهاب خیره شد! ــــ توروخدا منو از اینجا ببر... شهاب با دیدن چشمان پر از اشک مهیا سرش را پایین انداخت. دلش بی قراری  می کرد. صلواتی را زیر لب فرستاد. مهیا از سرما می لرزید  شهاب متوجه شد. اورکتش را در آورد و بدون اینکه تماسی با مهیا داشته باشد، اورکتش را روی شانه های مهیا گذاشت. ــــ آخ... آخ... ـــ چیزی شده؟! ـــ دستم، نمی تونم تکونش بدم. خیلی درد می کنه. فکر کنم شکسته باشه! شهاب با نگرانی به دست مهیا نگاهی انداخت. ــــ آروم آروم از جاتون بلند بشید. شهاب با دیدن چوبی آن را برداشت و به مهیا داد. ـــ اینوبگیرید کمکتون کنه... با هزار دردسر از آنجا خارج شدند. شهاب در ماشین را برای مهیا باز کرد و مهیا نشست. شهاب بخاری را برایش روشن کرد و به سمت اهواز حرکت کرد. مهیا از درد دستش گریه می کرد. شهاب که از این اتفاق عصبانی شده بود، بدون اینکه به مهیا نگاه کند؛ گفت: ـــ مگه نگفته بودم بدون اینکه به کسی بگید؛ جایی نرید. یعنی دختر دبیرستانی بیشتر از شما این حرف رو حالیش شده... نمی تونستید بگید که پیاده شدید؛ یا به غرورتون بر میخوره خانم... شما دست ما امانت بودید... مهیا که انتظار نداشت شهاب اینطور با او صحبت کند؛ جواب داد: ــــ سر من داد نزن...من به اون دختر عموی عوضیت گفتم، دارم میرم سرویس بهداشتی! شهاب با تعجب به مهیا نگاه کرد. مهیا از درد دستش و صحبت های شهاب به هق هق افتاده بود. شهاب از حرفایش پشیمان شده بود، او حق نداشت با او اینطور صحبت کند. ــــ معذرت می خوام عصبی شدم. خیلی درد دارید؟! مهیا فقط سرش را تکان داد. ــــ چطوری دستتون آسیب دید؟! ـــ از بالای تپه افتادم! شهاب با یادآوری آن تپه و ارتفاعش یا حسینی زیر لب گفت. شهاب نگاهی به موبایلش انداخت. آنتنش برگشته بود. شماره مریم را گرفت. ــــ سلام مریم. مهیا خانمو پیدا کردم. ــــ خونه ما؟! ــــ باشه... نمیدونم... داریم میریم بیمارستان! ـــ نه چیزی نشده! ـــ خداحافظ... بعدا مریم...دارم میگم بعدا... گوشی را قطع کرد. اما تا رسیدن به بیمارستان حرفی بینشان زده نشد... ــــ پیاده بشید. رسیدیم... ... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شب و سکوت و آرامش ⭐️مکمل هم هستند 🌸اما در سکوت میتوان ⭐️گوش دل داشت 🌸صدای خدا را شنید ⭐️که می‌گوید 🌸شب را برای تو آفریدم ⭐️آرام بخواب 🌸من تا صبح مراقبت هستم ⭐️شبتون به لطافت گـــل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین‌مخفی| من نمی‌تونم این پیامک رو براتون بخونم قدر بابات رو بدون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکشنبه16بهمن ماه1401🌸 ســـ😊ــلام✋ صبح یکشنبه تون بخیر ☕ امیدوارم 😇 امروز بارانی ازخوبی ها 🌨 شادی های خاص☺️ عشق های پاک🤍 دوستی های ناب 👌 و رزق و روزی فراوان ⚪️ بر روی زندگیتون  ببارد🌨 @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
✴️ یکشنبه👈 ۱۶ بهمن/ دلو۱۴۰۱ 👈 14 رجب 1444 👈5 فوریه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅سفر. ✅شراکت کردن با دیگران. ✅خرید رفتن. ✅داد و ستد و تجارت. ✅دیدار با مسولین. ✅و آغاز تحصیل خوب است. 👼مناسب زایمان و نوزاد سلیم النفس و خوشبخت خواهد بود. 🚘سفر: مسافرت خوب است. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز :قمر در برج اسد است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️شروع امور همیشگی و دائمی. ✳️خواستگاری و عقد و ازدواج. ✳️بردن جهاز عروس. ✳️رفتن به منزل نو و شهر جدید. ✳️نقل و انتقال و جابجایی. ✳️خرید خانه و ملک. ✳️و آغاز درمان وجراحی نیک است. 🔵 امور مربوط به کتابت ادعیه و حرز و نماز حرز خوب است. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث شادی می شود. 💉🌡حجامت. یا انداختن در این روز، از ماه قمری، سلامت آفرین است. 💑مباشرت: مباشرت امشب و فردا: فرزند همیشه رو به فقیری و تنگدستی می رود. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی  15 سوره مبارکه " حجر" است. لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم... و چنین استفاده میشود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفتگوی باطل کند ولی بجایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله  و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت 12و بعداز ساعت 16 عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام 《100》 مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح 《489》مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
داروخانه معنوی
🌸 پیامبر (ص) فرمودند: 🔹"هنگامی که شب نیمه رجب فرا رسید خداوند تعالی به خزانه داران دیوان مردم ونویسندگان اعمالشان دستور می دهد و می فرماید : 🔹در نامه بندگانم نگاه کنید وهر بدی یافتید آنرا پاک کرده و به حسنات تبدیل کنید. 🔹پس با این امید که امشب علاوه بر آنکه دعوت منادی خداوند را اجابت می کنی ، دیوان ونامه ات مورد نظر اوست ، اعمال وعبادت آنرا شروع کن : که در روایات بیش از پنج《5》 گونه نماز برای این شب وارد شده: ابتدا شبیه همان نمازی که در شبهای 13 و 14 گزارده ای امشب شش《6》 رکعت می گزاری که در هر رکعتی سوره های و و را بعد از می خوانی. 🌸 : این نماز را که (امام صادق (ع) روایت کرده اند را می گذاری 🔹در شب نیمه ماه رجب دوازده《12》 رکعت میگذاری: که بعد از هر سلام می دهی به این ترتیب که در هر‌رکعت سوره های و و و و و را چهار《4》 بار می خوانی ؛ بعد تشهد را خوانده و سلام می دهی وبعد از اتمام نماز یعنی از سلام نماز چهار《4》 بار میگویی: 🌺 الله الله ربی لا اشرک به شیئا ولا اتخذمن دونه ولیا و بعد هرچه دوست داری دعا می کنی. 🌸 :امام صادق (ع) فرمودند : 🔹 درشب نیمه ماه رجب 《12》رکعت نماز میگزاری که: در هر و‌سوره را میخوانی وبعد از اتمام نماز سوره های و و و و را چهار《4》 بار میخوانی وبعد از آن چها《4》ر بار میگویی: 🌺 سبحان الله و الحمدلله ولا اله الا الله و الله اکبر آنگاه میگویی: 🌺الله الله ربی ٬لا اشرک به شیئا ٬ماشاءالله لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم 🌸 :این نماز را که از حضرت رسول (ص)روایت شده میگذاری که فرمود: 🔹کسی که در شب نیمه ماه رجب سی《30》 رکعت نماز بگذارد به این ترتیب که: بعد از و سوره را ده《10》 بار بخواند و نمازش تمام نمیشود تا اینکه پاداش هفتاد شهید به او داده شده و در روز قیامت نور او برای اهل آن میدرخشد همچنانکه میان مکه و مدینه و خداوند بیزاری از آتش و بیزاری از دو روییرا به او عنایت کرده و عذاب قبر را از او بر میدارد. 🔹از دیگر اعمال امشب زیارت سید الشهدا امام حسین (ع)است که هر مومن ممتحنی در شب های عظیم برای زیارت آن بزرگوار از پروردگار بزرگ خویش کسب اجازه نموده وبه زیارتش می شتابد پس از آن غافل مباش. 📚 وسائل الشیعه @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4