داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر #اساس_داستان واقعی قسمت_چهل و هفتم ✍ بخش سوم 🌸عید نوروز رسید و ایرج نیومد
#رمان "
#رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_چهل و هفتم ✍ بخش چهارم
🌸باز منه احمق نفهمیدم اون چی داره میگه با عجله دویدم بالا در حالیکه نفسم داشت بند میومد چمدونم رو کشیدم بیرون و وسایلم رو جمع کردم این بار کتابهام زیاد بود یک ساک هم پر کردم و اونا رو دستم گرفتم از پله بردم پایین ….. در حالیکه جنگ بین عمه و علیرضا خان فقط به فحش دادن ختم نشده بود و اونا داشتن کتک کاری می کردن …نمی دونستم الان عمه رو تو اون حال تنها بزارم و برم ولی می دونستم که تورج امشب میاد …..
🌸از در رفتم بیرون عمه داشت داد می زد نرو اینجا خونه ی منه نرو رویا برگرد …… و من با عجله با اون چمدون و ساک سنگین رفتم بیرون و اسماعیل هنوز اونجا گوش وایستاده بود گفتم منو تا جایی برسون…………. از دور صدای جیغ های عمه و فریاد علیرضا خان میومد ….. بازم نمی دونستم کجا باید برم حالا پول داشتم از ماشین پیاده شدم..از اسماعیل که از همون اول شاهد قضایا بود خجالت می کشیدم بیچاره به من می گفت بیا امشب بریم خونه ی ما گفتم نه خودم جا دارم ….تو برو ….می گفت هستم تا ماشین بگیرین اونم از حال نزار من پریشون بود احساس می کردم اطراف گردنم داره می ترکه هنوز چنان توی شوک بودم که هیچ کاری نمی تونستم بکنم ….یک تاکسی گرفتم و بهش گفتم منو ببر به یک هتل که نزدیک باشه …
راننده راه افتاد یک کم که رفت پرسید : اینجا غریبی ؟
🌸گفتم آره …گفت می خوای ببرمت یک پانسیون برای دختراس،، اونجا برای شما امن تره از هتل ….
گفتم چه طور پانسیونی هست؟ گفت خوبه خیلی خوبه ببین اگر دوست نداشتی می برمت هتل به خدا برای خودت میگم من اونجا رو میشناسم جای خوبیه ….
صدای فریاد های علیرضاخان و فحش هایی که به من می داد هنوز تو گوشم بود و نمی تونستم به چیز دیگه ای فکر کنم …گفتم باشه برو …. خیلی زود تو همون خیابون پهلوی چهار راه محمودی نگه داشت …. یک تابلو به چشمم خورد پانسیون مریم … مخصوص دختران ، این بود که پیاده شدم و پول تاکسی رو حساب کردم و رفتم جلو……. یک پله تا در کرم رنگی فاصله داشت که رفتم بالا و زنگ زدم … کمی طول کشید تا در باز شد …. یک دختر جوون با لباس راحتی از لای در پرسید بله چیکار دارین …. همین طور که بغض داشتم … گفتم : می خواستم ببینم جای خالی دارین …..
🌸دختره گفت بیا تو خانم بالا هستن ….چمدون و ساکم رو به زور بردم و جلوی پله ها گذاشتم .. راه پله ی باریکی با موکت قرمز پوشیده شده بود,, دختره به من گفت : کفشتو در بیار … دنبالش رفتم بالا … انتهای پله ها یک حال بود و تعدادی اتاق اطراف اون….. در یکی از اتاق ها زد و سرشو کرد تو و گفت خانم یکی اومده اتاق
می خواد …. گفت بیاد تو …. وارد شدم یک خانم کوتاه قد ولی خیلی خوش سیما و با شخصیت … و بسیار شیک و مرتب و مهربون اومد جلو و گفت بفرمایید …. و دستشو دراز کرد و منم دست دادم بالافاصله گفت : چی شده حالت خوبه ؟ بیا بشین دخترم آروم باش,, بیا اینجا بشین ….. نفسم به شماره افتاده بود نشستم و کمی بهش نگاه کردم و با بغض پرسیدم اتاق دارین ؟
گفت آره شانس آوردی یکی تازه خالی شده … خوب بگو از کجا اومدی باید تو رو بشناسم و معرف داشته باشی وگر نه نمی تونم بهت اتاق بدم ……
🌸گفتم : بهم اتاق بدین صبح همه چیز رو براتون میگم …..
پرسید دانشجویی ؟
گفتم بله….. پرسید کجا و چه رشته ای ؟ گفتم دانشگاه تهران پزشکی …..با شک پرسید با خانوادت دعوا کردی ؟ گفتم پدر و مادرم توی یک تصادف فوت کردن …. و اینو گفتم و بغضم ترکید و با صدای بلند گریه کردم ….
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_چهل و هفتم ✍ بخش چهارم 🌸باز منه احمق نفهمیدم اون چی
#رمان "
#رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_چهل و هشتم ✍ بخش اول
🌸اینقدر احساس بی پناهی می کردم که به اون زن اعتماد کردم و وقتی سرم رو گرفت توی بغلش رفتم تو آغوش اونو و زار زار گریه کردم ……
منو نوازش می کرد و دلداری می داد ولی اصلا از من چیزی نپرسید فقط به آرامش دعوتم
می کرد….
ولی انگار دیگه کسی نمی تونست منو آروم کنه …. وجودم آتیش گرفته بود یاد عمه
می افتادم که داشت با علیرضاخان کتک کاری می کرد و کسی هم پیشش نبود بیشتر می سوختم.. فقط از شدت ناراحتی می گفتم وای … وای .. چیکار کنم حالا ؛؛چرا این طوری شد؟ … وای … نه ..ای خدا به دادم برس …. این که عمه رو با اون حال تنها گذاشته بودم و از خودم دفاع نکردم بیشتر آزارم می داد… آخه چرا اینقدر من بی عرضه ام ……
🌸اون خانم که دید گریه ی من بند نمیاد دستشو گذاشت روی چونه ی منو سرمو برد بالا و دوتا دستمال داد به من … و گفت : دنیا آخر شده ؟ هر چیزی یک راهی داره دختر جان …. هر چی شده باشه از فوت مادر و پدرت بدتر که نیست.. حالا بهم بگو کِی فوت کردن …در حالیکه از شدت گریه دل می زدم گفتم یک سال و نیم پیش …
گفت : پس برای اونا گریه نمی کنی …
خوب بگو ببینم الان میشه من کاری برات بکنم ؟ گفتم نه هیچ کاری نمیشه کرد ….
گفت : خوب باشه تو جوونی هنوز تجربه نداری…..
سهیلا برو یک لیوان آب براش بیار …. بهت قول میدم خودت به زودی می فهمی که اینقدر ها هم مهم نبوده خودتو نگه دار به خودت مسلط شو تا بتونی با مشکلت روبرو بشی فرار فایده ای نداره …
حالا مطمئنی یک شبه اتاق نمی خوای ؟ گفتم آره اینجا می مونم,, تو هر شرایطی همین جا هستم ؛…
.صبح براتون تعریف می کنم الان اگر میشه یک اتاق بهم بدین می خوام تنها باشم بلند شد و گفت …
🌸بیا این آب رو بخور و دنبال من بیا …. ببین اتاق سه تخت داریم ، دو تخت داریم ؛؛ ولی الان فقط اتاق یک نفره هست اون یک کم گرون تره می خوای بهت بدم ؟
گفتم بله اتفاقا این طوری برای من بهتره …… وقتی بلند شدم دیدم چند تا دختر همه با لباس راحتی دم اتاق جمع شدن … بعد دنبالش رفتم بیرون دخترا همه ساکت به من نگاه می کردن … به یک اتاق کوچیک ولی تمیز و مرتب وارد شدیم گفتم برم چمدونم رو بیارم …پرسید چمدون هم داری ؟
🌸گفتم بله پایین گذاشتم …. بلند گفت : فاطمه خانم برو وسایل خانم رو بیار بالا بچه ها یکی بهش کمک کنه ….. بقیه هم لطفا برن تو اتاقاشون خبری نیست تموم شد … بفرمایید …و همون جا وایستاد تا وسایلم اومد تو اتاق ….. بعد پرسید : شام خوردی ؟ گرسنه نیستی ؟ گفتم : نه ممنون …. نفس بلندی کشید و گفت: پس الان استراحت کن اگر چیزی لازم داشتی بگو برات بیارم صبح حرف می زنیم …یک کم کوکوی بادمجون هست اگر دوست داری بگو فاطمه برات بیاره ….
دخترا بیشتر رفتن خونه هاشون چندتا بیشتر اینجا نیستن ولی می تونی بهشون اعتماد کنی اگر احساس تنهایی کردی با اونا حرف بزن من باید برم طبقه ی بالا اونجا خونه ی منه اگر بازم کار داشتی یا ناراحت بودی به فاطمه بگو صدام کنه ……و درو بست و رفت ….
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌓
💠امام صادق علیه السلام فرمود :
🔸 نمازشب شرف مومن و عزت و بزرگواری اش در لطمه نزدن به آبروی مردم است.
📚وسائل الشیعه/ج5/ح7/باب39
🔸یکی از مزایای نماز شب خواندن که کاربرد اجتماعی هم دارد این است که نماز شب خوان با آبروی دیگران بازی نمی کند. چون کسی که به خاطر ترس یا محبت به خدا نیمه شب از خواب بر می خیزد،می داند که آبروی دیگران خط قرمز است."
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
این اولین باره، میلرزه دست و پام
این اولین باره، که مرگمو میخوام
این آخرین باره، میبینی حسنُ
این آخرین باره، یه حرفی بزنُ
مهدی_رسولی🎙
#ایام_فاطمیه🏴
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯بـــــارالـــهـــا
🖤به حرمت ایام فاطمیه
🕯و بـــه حــرمــت
🖤خانم فاطمه زهرا(س)
🕯هیچ خانه ای غم دار
🖤هیچ مادری داغ دیده
🕯هیچ پدری شـرمنــده
🖤هیج فرزنـدی بی مـادر
🕯هیچ محتاجی ستم دیده
🖤هیچ بیمـاری درد دیده
🕯هیچ چشـمی اشکبـار
🖤هیچ دستـی محتـاج
🕯هیچ دلـی شکستــه
🖤و هیچ خـانـــه ای
🕯بی نعمتت نباشـــه
🖤آمــــیـــــن
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
فردا شنبه جزء خوانی قرآن کریم داریم
هدیه به آقا جانمون حضرت مهدی عجل اله برای سلامتی و ظهور و فرجشون ان شاءالله
مهلت خواندن جزء ها تا #پایان_هفته است
هر کس تمایل به شرکت در ختم قرآن را داره وارد لینک زیر بشه و اسم و فامیلش را بنویسه
https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
امروز شنبه26آبانماه1403
هرسال #فاطمیه ،
جدا از ماجرا؎ کوچہ و
درب سوختہ و
میخ و
شکستگے پهلو ،
اگہ خوب بہ روضہ ها دقت کنے میفهمے
روضہ روضہ؎ غربت علےﷺ ست…
باید نشست ُ برا؎ حالِ دلِ علےﷺ گریہ کرد 💔
#ایام_فاطمیه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
✴️ شنبه 👈 26 آبان/ عقرب 1403
👈14 جمادی الاول 1446
👈16 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅مسافرت.
✅مشارکت و امور شراکتی.
✅طلب علم و حاجات و نیازها.
✅دیدار با بزرگان و علماء و حکما.
✅داد و ستد و تجارت.
✅و خرید کردن خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد دارای کمالات شود.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید اجناس و ما یحتاج.
✳️معامله املاک و مستغلات.
✳️مبادله سند و قولنامه.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️آغاز تعلیم و تعلم.
✅آغاز به کتابت و نگارش کتاب و...
✳️و دیدار روسا نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث شادی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا حجامت در این روز از ماه قمری، سلامتی در پی دارد.
💑حکم مباشرت امشب و فردا: ممکن هست فرزند همیشه فقیر و حقیر و خوار دیگران گردد.
😴😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 15 سوره مبارکه "حجر" است.
لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که شخصی بی و حد حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله. و از این قبیل امور قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
@taghvimehamsaran
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن : 02537747297
0912 353 2816
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
1296_453718_949.mp3
1.28M
📝زیارت روز شنبه
🎤استاد مهدی #صدقی
#زیارت_ائمه_روزهای_هفته 💠
📌روز #شنبه متعلق است به رسول اکرم حضرت محمد مصطفی ﷺ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
#دعای_روز_شنبه
🔸🔹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلاَ شَرِيكٍ وَ الْمَلِكُ بِلاَ تَمْلِيكٍ لاَ تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ وَ لاَ تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي (وَ صُدَّنِي) عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي وَ تَحُطَّ بِتِلاَوَتِهِ وِزْرِي وَ تَمْنَحَنِي السَّلاَمَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي وَ لاَ تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
🔸🔹به نام خداى بخشنده مهربان به نام خدا كه ورد زبان پاكان از گناه و ذكر دايم پرهيزكاران عالم است و به خداى تعالى پناه مى برم از جورستمكاران و مكر حسودان و ظلم بيدادگران جهان و حمد مى كنم او را فوق حمد ستايش كنندگان خدايا تويى يگانه بى شريك و انباز و پادشاه از ملك جهان بى نياز كه هيچكس به ضديت فرمان تو و به نزاع در سلطنت بر نخيزد ز تو درخواست مى كنم كه بر محمد (ص) بنده (خاص) و پيغمبر بزرگت رحمت فرستى و مرا شكر نعمتهايت چنان بياموزى كه به منتهاى خوشنوديت نائل گردم و نيز مرا بر طاعت خود يارى كنى و بر ملازمت بندگيت و استحقاق ثوابت به لطف و عنايت مدد فرمايى و بر من ترحمى كنى كه مرا در همه عمر از معصيت بر طاعت خود اعراض دهى و مادامى كه در اين جهانم باقى مىدارى به كارى موفقم بدار كه مرا سودمند باشدو به علوم و اسرار كتاب خود مرا شرح صدر عطا كن و به قرائت قرآن گناهم را محو گردان و در دين و ايمان جسم و جانم را سلامت بخش و خلقم را خوش كن كه آنان كه بايد با من انس گيرند از من وحشت نكنند و با من چنانكه در گذشته عمر احسان كردى در بقيه عمر هم لطف و احسان فرما اى مهربانترين مهربانان عالم.
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
#صلوات_خاصه_حضرت_محمد(ص)
🍃🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسَالاَتِكَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَحَلَّ حَلاَلَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ عَلَّمَ كِتَابَكَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ دَعَا إِلَى دِينِكَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِكَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ كَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَءِ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلاَدَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَكْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ كَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْأَدْيَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِيمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرَامَ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً🌸🍃
@Manavi_2