eitaa logo
داروخانه معنوی
6.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
126 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
ازحضرت امام صادقﷺ منقول است که فرمود: برای هر کسی که کار پیش بیاید سوره ی هود را 《13》 بار بخواند مهم او کفایت شود. ان شاءالله 📚خواص الآیات «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
☘بانو علامه مجتهده امین(۲۴) بانو امین در سال ۱۲۶۵ خورشیدی در اصفهان به دنیا آمد. نسبش با سی واسطه به امام چهارم حضرت علی بن الحسین علیه السلام می‌رسد. از چهار سالگی به فراگرفتن قرآن و از یازده سالگی به تحصیل زبان عربی پرداخت. با اینکه در پانزده سالگی ازدواج کرد، هرگز همسرداری و تربیت فرزندان، او را از طلب علم باز نداشت، ولی اراده و صرف وقت برای یادگیری علوم مختلف باعث نمی‌شد از خانه‌داری و هنرهای زنانه غافل بشود. اینکه یک همسر و مادر خوب باشد برایش از اولویت‌های زندگی بود و در خانه‌داری بسیار با سلیقه بود. روابط اجتماعی خوبی داشت و با آداب خاصی از میهمانان پذیرایی می‌کرد. هنرهای زنانه‌ای مانند خیاطی را هم بلد بود، کسانی که با ایشان ارتباط نزدیک داشتند می‌گفتند، اصل مهم زندگی‌اش رعایت تعادل بود؛ چه در پرداختن به اولویت‌های زندگی و چه در مدیریت خانه. اگر یک میهمان داشت، به اندازه همان یک نفر غذا بیشتر می‌پخت. بخاطر تنظیم وقت، انگار خدا به وقت ایشان هم، برکت داده بود. هرگز از حوادث نمی‌ترسید و در کارها به خدا توکل می‌کرد. نکته مهم این است که بانو امین در شرایطی در طلب علم بود که در محیط و جامعه آن روز، اکثر زنان بی سواد بودند و افراد ثروتمند هم ایشان را استهزا می کردند، در زمان رضا شاه که الگوی بی حجابی به دختران جوان ارائه می شد، برخورد بانو با کسانی که شاید ظاهر مناسبی نداشتند نیز بسیار دلسوزانه بود و تلاش می‌کرد با همین محبت و ارتباط مادرانه، فطرت پاک آن‌ها را بیدار کند و آنها را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام کند. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐رهایی از هرگاه کسی گرفتار شده باشد که عاجز مانده باشد دو رکعت نمازبه نیت قربة الی الله بخواند بعد از نماز 《۳》مرتبه این دعا را بخواند ملکی می آید به قدرت الله او را از آن ورطه مهلکه به خوبی نجات می دهد ان شاءالله. ✨بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ یٰا ذَالْعَرْشِ الْمَجیدْ یٰا مُبْدِئ یٰا مُعیدْ یٰا فَعّالً لِما یُریدْ اَسْئَلُکَ بِنورِ وَجْهِکَ الَّذی مَلَأ اَرْکانَ عَرْشِکَ وَ بِقُدْرَتِکَ الَّتی قَدَّرتَ بِها عَلیٰ خَلْقِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ َالَّتی وَسِعَتْ کُلِّ شَئٍ لٰا اِلٰهَ اِلّٰا اَنْتَ اَغِثْنی 📚 کشکول شیخ بهایی /۴۷۵ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
💚 این آقا حتّی یک بار هم دل امام زمان علیه‌السلام را نشکست! » حکایت عجیبی از دوست خالص امام زمان عل
☑️ سید مهدى عباباف نجفى، که مداومت تشرف به مسجد سهله در شبهاى چهارشنبه را داشت فرمود: 🌌 شبى با جمعى از رفقا به مسجد سهله مشرف شدیم. ✨ دیدیم رکن قبله مسجد، طرف شرقى، همان جا که مقام (۱) حضرت حجت (ع) واقع می‌باشد، روشن است. پیش رفتیم. سید بزرگوارى در محراب مشغول عبادت بودند. معلوم شد آن روشنى، روشنى چراغ نیست، بلکه نور صورت مبارک آن سرور، در و دیوار را منور ساخته است. به جاى خود برگشته و باز نظر کردیم. آن صفه (۲) را روشن دیدیم، گویا چراغ نوربخشى در آن گذارده اند. چون نزدیک شدیم همان حال سابق را یافتیم تا یقین کردیم که آن بزرگوار امام ابرار و سلاله ائمه اطهار (ع) است. هیبت آن حضرت همه ما را گرفت. هر یک در جاى خود مانند چوب از حس و حرکت افتادیم، جز من که چند قدمى از رفقا جلوتر رفتم. هر چه خواستم نزدیک شوم یا عرضى کنم، در خود یارایى ندیدم، مگر این که مطلبى به خاطرم آمد و عرض کردم: 🔹 لطفا استخاره اى براى من بگیرید. ▫️ آن حضرت دست مبارک خود را باز نموده و با آن تسبیحى که مشغول به ذکر بودند، مشتى گرفته و بعد از حساب کردن در جواب به من فرمودند: 🔸 خوب است. ▫️ بعد هم روی مبارک خود را به سوی ما انداخته و نظر پر فیض خویش را برای لحظاتی بر ما ادامه داد. گویا انتظار داشت که حاجت دنیا و آخرت خویش را از درگاه لطف و عطایش درخواست نماییم، ولی سعادت و استعداد، ما را یاری نکرد و قفل خاموشی دهان ما را بست. سپس به سمت در مسجد روانه گردید، چون قدری تشریف برد قدرت در پای خودیافته به دنبالش روانه شدیم. وقتی خواست از در مسجد بیرون رود، دوباره روی مقدس خود را به طرف ما نمود و مدتی به همین حال بود. ما چند نفر بدون حس و حرکت بودیم و هیچ قدرتی نداشتیم. تا آن که بالاخره از مسجد خارج شدیم و به فاصله ای که بین دو در بود رسیدیم. آن بزرگوار از در دوم خارج شدند. به مجرد خروج حضرت قوت و شعور ما بازگشت. فورا و با سرعت هر چه بیشتر به سمت در دوم دویدیم. به چشم بهم زدنی از در دوم خارج شدیم و نظر به اطراف بیابان انداختیم، ولی هیچ کس را نیافتیم. هر چه به اطراف و اکناف دویدیم به هیچ وجه اثری نیافتیم و برای ما معلوم شد که به مجرد خروج از در دوم، حضرت از نظر ما مخفی شده اند. بر بی‌لیاقتی و از دست دادن فرصتی که برای ذکر حاجاتمان پیش آمده بود، افسوس خورده و متاثر شدیم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه ۶۶ (۱). مکانهایى که به خاطر دیده شدن معجزه یا کرامت و امثال این موارد، مورد توجّه واقع شده و کم‏ کم زیارتگاه شده‏‌اند. (۲). قسمتى از اتاق یا سالن که کمى بلندتر از جاهاى دیگر ساخته می‌شود. 🌻اللهم ارنی الطلعه الرشیده🌻 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا