داروخانه معنوی
♡┅═════════════﷽══┅┅
"مَــرحـوم حَضـــرت آیـــّت الله حـــٰــاج سیـّـد محمـّــــد ضـــــیٰاءآبــــٰـاد؎":⇩⇩⇩
⇦عَزیـــــزٰانـــــم!
⇠اولاً گنـــــاه نکـُــــنید کہ،
.. گنــــٰـاه سـَــــم مُهلـــــکِ انســٰـــان أســـــت.
⇠أگـــــر بہ گـــــنٰاه اُفتـــٰــادید یـــٰــا حتّے،
غـَــــرق در گـــــنٰاه هَم بـــــودیـــــد،
⇇ دَســـــت أز نمــــٰـاز بـــــرنـــــدٰاریـــــد و
_ نمـــٰــاز رٰا تـــــرک نکـُــــنید.۞⇉
↶این رشـــــتہ؎ بـــــٰاریـــــک ،
بیـــــن خـــــُود و خـــــدٰا را پــــٰـاره نکــُـــنید،↷
↫ این یـــــک دَرب آشـــــتےبـــٰــا خــُـــدٰا را
بـــــرٰا؎ خــُـــود بــٰـــاز نـــــگہ دٰاریـــــد.↬↬
#سخن_بزرگان
#کلام_بزرگان
#نماز
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
نامه ۱۴ به سپاهيانش 🎇🎇 #نامه۱۴ 🎇🎇🎇 رعايت اصول انساني در جنگ با دشمن جنگ را آغاز نكنيد تا آنها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
نامه ۱۴ به سپاهيانش 🎇🎇 #نامه۱۴ 🎇🎇🎇 رعايت اصول انساني در جنگ با دشمن جنگ را آغاز نكنيد تا آنها
نامه ۱۵
راز و نياز با خدا
🎇🎇 #نامه۱۵ 🎇🎇🎇
✨ نيايشدرجنگ
خدايا! قلبها به سوي تو روانه شده، و گردنها به درگاه تو كشيده، و ديده ها به آستان تو دوخته، و گامها در راه تو نهاده، و بدن ها در خدمت تو لاغرشده است، خدايا دشمني هاي پنهان آشكار، و ديگهاي كينه در جوش است، خدايا به تو شكايت مي كنيم از اينكه پيامبر (ص) در ميان ما نيست، و دشمنان ما فراوان، و خواسته هاي ما پراكنده است. (پروردگارا! بين ما و دشمنانمان به حق داوري فرما كه تو از بهترين داوراني)
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
♡┅═════════════﷽══┅┅
□شــَخصے در محضَـــــــر،
﴿ امــــٰـام سجـّـادﷺ𑁍 ﴾،
این گـــــونہ دُعــٰـــا کـــَــرد:
⇠ الَهے! مـــــرا بہ هیـــــچ کـُــــدام أز ⇠⇠مَخلـــــوقـــٰــاتت مُحتـــٰــاج نکـُــــن!
امـــــٰام فَـــــرمـــــود:↡↡
⇇هـَــــرگـــــز چِنـــــین دُعــٰـــایے نکــُـــن!
زیـــــرٰا کـــــسے نیـــــست کِہ
مُحتـــٰــاج دیگـــــر؎نبـــٰــاشـــــد.⇉
همہ بہ یِکـــــدیگـــــر نیــــٰـازمنـــــدنـــــد.
بـَــــلکہ هَمـــــیشه هنـــــگام دُعــٰـــا بِگـــــو:
...خُـــــداونـــــدٰا۞↬!
مـــــرٰا بہ أفـــــرٰاد پــَـــست و أهـــــل گنـــٰــاه،
نیــٰـــازمَنـــــد نکُـــــن!↬
«دٰاستـــانهٰا؎ بـــحٰـار ألأنــوٰار، ج ²، ص ⁹⁴»
#سخن_بزرگان
#کلام_بزرگان
#پندانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
♡┅═════════════﷽══┅┅
◇﴿ یــــٰـا أبــٰـــاصــٰـــالح ألمَهـــــد؎𔘓﴾!
_خـُــــدا أفـــــزون کــــُـند..
↫↫ دَر هِجـــــر تُـــــو
╰─┈➤
□□« صَبـــــر کــــَـم مـــٰــا رٰا۞»
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان #آخرینعروس قسمت_بیست_و_دوم سرسفرهافطاردعامیکنی ! ایا می خواهید راز تولد موسی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان #آخرینعروس قسمت_بیست_و_دوم سرسفرهافطاردعامیکنی ! ایا می خواهید راز تولد موسی علیه السلام
#رمان
#آخرینعروس
پارت_بیست_و_چهارم
صدایبالکبوترانسفید
وقتی امام عسکری علیه السلام ماجرای تولد موسی علیه السلام را برای حکیمه می گوید حکیمه متوجه می شود که ماجرا چیست .
دشمنان نباید از تولد نوزاد آسمانی امشب با خبر بشوند ،برای همین خدا کاری کرده است که هیچ کس نتواند حامله بودن نرجس را حدس بزند .
حکیمه می خواهد نزد نرجس برود . او با خود فکر می کند که نرجس مقامی آسمانی پیدا کرده است.
حکیمه بوسه ایی بر دست نرجس می زند و می گوید :( بانوی من !)
نرجس تعجب می کند و می گوید :فدای شما بشوم . جرا این کار را می کنی ؟ شما دختر امام جواد علیه السلم خواهر امام هادی علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام هستی . من باید دست شما را ببوسم احترام شما بر من لازم است . شما بانوی من هستید .
حکیمه لبخندی میزند . چگونه به او جواب بدهد .
نرجس عزیزم !من فدایت بشوم! همه دنیا فدای تو !
دیگر گذشت زمانی که تو بوسه بر دستم می زدی و مرا شرمنده لطف خود می کردی.
حالا دیگر من باید بر دستت بوسه بزنم و احترام تو را بیشتر بگیرم ،زیرا تو امشب بانوی همه زنان دنیا می شوی .
تو مادر پسری می شوی که همه پیامبران آرزوی بوسه بر خاک قدماهیش را دارند .
فرزند توست که برای اهل ایمان آسایش را به ارمغان می آورد و ظلم و ستم را نابود می کند .
خدا تو را برای مادری آخرین حجت خویش انتخاب نموده و این تاج افتخار را برسر تو نهاده است.
تو امشب فرزندی را به دنیا می آوری که آقای همه هستی است....
🌺🍃✨🌺🍃✨🌺🍃✨
#آخرینعروس
پارت_بیست_و_پنجم
صدایبالکبوترانسفید
ساعتی تا سحر نمانده است . گویا تمام هستی در انتظار است. شب هم منتظر افتاب امشب است.
آسمان مهتابی است و نسیم می وزد ،همه شهر آرام است ، اما در این خانه حکیمه آرامش ندارد ،او در انتظار است .
گاهی از اتاق ،بیرون می آید و به ستاره ها نگاه می کند ،گاهی به نزد نر جس می رود و به او فکر می کند .
حکیمه به نرجس نگاه می کند . نرجس در مقابل خدا به نماز ایستاده است حکیمه به نرجس نزدیک تر می شود ،اما هنوز هیچ خبری نیست که نیست !
به راستی تا سحر چقدر مانده است ؟
حکیمه با خود فکر می کند که خوب است نماز شب بخوانم . سجاده اش را پهن می کند و مشغول خواندن نماز می شود و با خدای خویش راز و نیاز می کند >
ساعتی می گذرد ،بار دیگر به نزد نرجس می آید ،نگاهی به او م یکند و به فکر فرو می رود .
او با خود می گوید : امام عسکری به من گفت همین امشب مهدی به دنیا می آید . صبح شد و خبری نشد !
ناگهان صدایی به گوش حکیمه می رسد . صدا بسیار آشناست . این صدای امام حسن عسکری علیه السلام است : عمه جان هنوز شب به پایان نیامده است .
آری امام بر همه احوالات ما آگاهی دارد و حتی افکار ما را نیز می داند .
حکیمه سر خو را پایین می اندازد ، او قدری خجالت می کشد . تا اذان صبح هنوز وقت مانده است.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
📗کتاب صوتی #خار_و_میخک اثر شهید یحیی سنوار قسمت 8⃣2⃣ #داستان_صوتی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manav
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part29_خار و میخک.mp3
10.49M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر شهید یحیی سنوار
قسمت 9⃣2⃣
#داستان_صوتی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2