6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#ویدیو
#شعبان
#خدا
🌹❤من خدایی دارم
که عاشقانه هوای
بی پناهی ام را دارد
به من سخت می گیرد
تا سرسخت شوم ،
خودم را باور کنم ،
و روی پای خودم بایستم .
گاهی رهایم می کندتا گم شوم
و از دور مراقب است
تا ببیند چطور مسیرم
را پیدا می کنم
وهرکجا که لازم شد
دستانم را می گیرد
وهدایتم می کند ،
بی آنکه حواسم باشد
خدایاشکرت که
مراقبمان هستی.❤️
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#حاجت
#بچه_دار_شدن
✍ هر که بين نماز صبح و نافله
سوره ⇦ حمـد ⇨ را 《41》 مرتبه
چهل《40》 روز بدون فاصله بخواند
خدا حاجت او را برآورده
میكند حتی اگر به نيت
اولاد باشد خدا اولاد
روزی او میکند.
📚دعاهای مشگل گشا
@Manavi_2
💠 مادر حضرت مهدی علیه السلام
در كانون خانواده امام عسكرى عليه السّلام،آن بانوى گرامى را به نامهاى مختلفى-از قبيل:
«نرجس»،«سوسن»،«صقيل»(يا«صيقل»)،«حديثه»،«حكيمه»،«مليكه»،«ريحانه»و «خمط»-صدا مىزدند.
از ديدگاه يكى از پژوهشگران علت تعدّد نامهاى آن بانو،مىتواند چند چيز باشد:
1.علاقه و محبت فراوان مالك او به وى،باعث شده بود با بهترين اسمها و زيباترين نامها،او را صدا بزند.ازاينرو تمام نامهاى آن بانو،از اسامى گلها و شكوفهها است؛چون مردم اين صداها و نامهاى مختلف را شنيده بودند،مىپنداشتند كه تمام اينها اسامى آن بانوى بزرگوار است.
2.اين بانوى گرامى پس از اينكه وارد كانون خانوادۀ امام عليه السّلام شد،خطمشى و مسير ديگرى-برخلاف ساير كنيزان-داشت؛زيرا او مادر حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف بود.او فشار و ظلم
ستمگران و حكومتها را مىديد و مىدانست مدتى بايد در زندان به سر برد.او مىدانست كه بايد براى حفظ خود و فرزند گرامىاش،نقشههايى بينديشد،تا حاكمان وقت،ندانند صاحب كدام نام را بايد زندانى كنند و حامل نور مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف كدام است.بر اين اساس هرروز نامى تازه براى خود مىنهاد و در خانوادۀ امام عليه السّلام او را به اين نامها مىخواندند تا دشمنان خيال كنند كه اين نامهاى مختلف،مربوط به چند نفر است و نفهمند اين اسامى،همه مربوط به يك نفر است.
📚 درسنامه مهدویت
#اعتقادات
#امام_شناسی
#امامت
#امام_زمان
@Manavi_2
💠 سرگذشت مادر حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف1⃣
يكى از روايتهاى مشهور،حكايت از آن دارد كه مادر امام مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف،شاهزادهاى رومى است كه اعجازگونه،به بيت شريف امام عسكرى عليه السّلام راه يافته است.شيخ صدوق در داستان مفصلى،حكايت مادر حضرت مهدى عليه السّلام را اينگونه نقل كرده است:
بشر بن سليمان نخّاس گفت:من از فرزندان ابو ايوب انصارى و يكى از مواليان امام هادى و امام عسكرى عليهما السّلام و همسايه آنان در«سرّ من راى»بودم.مولاى ما امام هادى عليه السّلام مسائل «بردهفروشى»را به من آموخت و من جز با اذن او،خريد و فروش نمىكردم.ازاينرو از موارد شبههناك پرهيز مىكردم تا آنكه معرفتم در اين باب كامل شد و فرق ميان حلال و حرام را نيكو دانستم.
يك شب در«سرّ من راى»-كه در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود-كسى در خانه را كوفت.شتابان به پشت در آمدم،ديدم كافور فرستاده امام هادى عليه السّلام است كه مرا به نزد آن حضرت فرامىخواند.لباس پوشيدم و بر ايشان وارد شدم.ديدم با فرزندش ابو محمد و خواهرش حكيمه خاتون از پس پرده گفتوگو مىكند.وقتى نشستم،فرمود:اى بشر!تو از فرزندان انصارى و ولايت ائمه عليهم السّلام پشت در پشت،در ميان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد.من مىخواهم تو را مشرّف به فضيلتى سازم كه بدان بر ساير شيعيان در موالات ما سبقت بجويى.تو را از سرّى مطلع مىكنم و براى خريد كنيزى گسيل مىدارم.آن گاه نامهاى به خط و زبان رومى نوشت و آن را به هم پيچيد و با خاتم خود مهر كرد.دستمال زرد رنگى را-كه در آن 220 دينار بود-بيرون آورد و فرمود:آن را بگير و به بغداد برو و ظهر فلان روز،در معبر نهر فرات حاضر شو و چون زورقهاى اسيران آمدند،جمعى از وكيلان فرماندهان بنى عباس و خريداران و جوانان عراقى دور آنها را بگيرند.
وقتى چنين شد،شخصى به نام عمر بن يزيد برده فروش را زير نظر بگير و چون كنيزى را كه صفتش چنين و چنان است و دو تكه پارچه حرير دربردارد،براى فروش عرضه بدارد و آن كنيز از گشودن رو و لمس كردن خريداران و اطاعت آنان سرباز زند،تو به او مهلت بده و تأملى كن.برده فروش آن كنيز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى كند و گويد:واى از هتك ستر من!يكى از خريداران گويد:من او را سيصد دينار خواهم خريد كه عفاف او باعث فزونى رغبت من شده است و او به زبان عربى گويد:اگر در لباس سليمان و كرسى سلطنت او جلوه كنى،در تو رغبتى ندارم،اموالت را بيهوده خرج مكن!بردهفروش گويد:چاره چيست؟ گريزى از فروش تو نيست!آن كنيز گويد:چرا شتاب مىكنى بايد خريدارى باشد كه دلم به امانت و ديانت او اطمينان يابد.در اين هنگام برخيز و به نزد عمر بن يزيد برو و بگو:من نامهاى سربسته از يكى از اشراف دارم كه به زبان و خط رومى نوشته و كرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن نوشته است.
نامه را به آن كنيز بده تا در خلق و خوى صاحب خود تأمل كند.اگر بدو مايل شد و بدان رضايت داد،من وكيل آن شخص هستم تا اين كنيز را براى وى خريدارى كنم.
⭕️ادامه دارد ...
#اعتقادات
#امام_شناسی
#امام_زمان
@Manavi_2
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#ویدیو
#شعبان
مجنون از راهی میگذشت.
جمعی نماز گذاشته بودند.
مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد. جماعت تندو تند نماز را تمام کردند.
همگی ریختند بر سر مجنون.
گفتند بی تربیت کافر شده ای.
مجنون گفت. مگر چه گفتم. گفتند مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری.
مجنون گفت. من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید
🦋قدری مجنون خداباشیم
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احیای شب نیمه شعبان
#استاد_رائفی_پور
مولای من میدانی چند سال است انتظار میکشم.
از وقتی سخن گفتهام و معنای سخن خود را فهمیدهام انتظارت را میکشم.
بیا و این انتظار مرا پایان بده.ای منجی عالمیان، جهان در انتظار توست مسافر من!
نیستی تا ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه میکنند!
چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار میکشند
منتظرند تا کسی بیاید و جهان را از عدل پرکند.
کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد …
بیا تا بعد از این در کوچههای غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم
و خیابانهای تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم.
بیا و ببین مردم روز آمدنت چه میکنند
بسیار مهم❤️
لطفا نشر دهید❤️❤️❤️
@Manavi_2