eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
224 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙امشب شب دحوالارض👇 بر اساس روایتی از امیرالمومنین ع، هرکس شب دحوالارض را به عبادت بسر آورد از برای او 👈عبادت صد سال👉 نوشته شود؛و هرچه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار میکنند.و این روزیست که رحمت خدادرآن منتشرگردیده. 🌹دعوت عبادی ومعنوی🌹👇 👈روزه گرفتن،روز دحوالارض برابر است باثواب 70سال روزه گرفتن👉 25ذیقعده(شنبه) روز دحو الارض می باشد. 🔴دحوالارض یعنی چی؟ ثواب هفتاد سال رو از دست ندهیم! روز بیست و پنجم ذی القعده، همزمان با دحوالارض یعنی: 1⃣ گسترش یافتن زمین است. 2⃣ حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. 3⃣همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است. 4⃣ نیز روز دحوالارض،جزء چهار روز معروفی است که روزه آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد. 🔴اعمال این روز چیست؟ 1⃣ روزه روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل❌روزه هفتاد سال ❌است؛و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد 2⃣ نماز آن دو رکعت است در وقت چاشت [بالا آمدن آفتاب تا پیش از گذشتن از وقت ظهر] در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند: یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ 3⃣ دعا کفعمی در کتاب مصباح فرموده که خواندن این دعا مستحب است: اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ......... (مراجعه به مفاتیح) 4⃣ ذکر خداوند معنای ذکر،فقط گفتن الفاظ و اوراد و نامهای خداوند نیست.بهترین نوع ذکر خدا،به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظر دانستن است. 5⃣ شب زنده داری احیا و شب زنده داری که برابر با عبادت 👈صد سال👉است. 6⃣غسل انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض 7⃣زیارت امام رضا (ع) زیارت حضرت امام رضا(ع) که میرداماد(ره) در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحو الارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است. 🙏دعا جهت ظهور و سلامتی آقا امام زمان(عج)و در دعای خیرتون ما را هم فراموش نکنید🙏 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب ۲۵ ذی القعده (امشب) شبی است که هر کسی درِ خانه خدا برود محروم بر نمی‌گردد ...😇 🎙آیت الله ناصری ره «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ ﴿حُسیـــن‌ﷺجٰـــان..𔘓⇉﴾ کٰار؎کُـــن‌بـٰــامــٰـا‌کہ بَعـــدأزمَـــرگ؛ ⇇أگـــر‌سـئــوٰال‌کـَــردند.. «بمــٰـاقَضیـــت‌عّمـــرك‌یــٰـا‌أبـــن‌آدَم»؟ □□ بتـــوٰانیـــم‌بِگـــویـــیم: ╰─┈➤ ↶ بِحُـــب‌ِّالـــحُسَیـــن❤️ ↷ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۷۲ _پس چیشد قبول کردی؟ -بخاطر تعریف های حاج آقا..گفتم چند روز
جذاب و آموزنده ✍قسمت ۷۳ -درمورد.. افشین...خیلی رفته پیش پدرتون ولی بی فایده بوده. خانم نادری، شما که این همه به من کمک کردید پس چرا برای افشین سخت میگیرید؟ زندگی من و افشین که مثل هم بود. -نه آقای سلطانی.قضیه شما با ایشون فرق داره.شما به مریم و خانواده ش بدی نکردید.آقای مشرقی اگه اونقدر آزارمون نمیدادن،پدر من اینقدر سخت نمیگرفت. -شما چی؟ شما هم براش سخت میگیرید؟ -ازدواج مساله خیلی مهمیه.من برای همه ی خاستگارهام سخت میگیرم.برای آقای مشرقی بیشتر سخت گرفتم. -افشین میگفت بعد از راضی کردن آقای نادری تازه نوبت شما میشه. -شما چکار کردید؟ با آقای مروت صحبت کردید؟ -بله ولی مثل پدر شما،میگن نه. -گفتم که،جریان شما با آقای مشرقی فرق داره.دلیل آقای مروت هم با پدر من فرق داره..من با حاج عمو صحبت میکنم،ببینم چی میشه. خداحافظی کرد و رفت.چند قدم رفت،پویان گفت: _امیدی هست؟..برای افشین -به خودشون بستگی داره..خدانگهدار. سرکار تلفن همراهش رو خاموش میکرد. جلوی داروخانه توقف کرد.گوشی رو روشن کرد و با مریم تماس گرفت.مریم سوار شد و حرکت کرد. چند دقیقه نگذشت که گوشی فاطمه زنگ خورد.به مریم گفت: _کیه؟ -داداشته. -بذار رو بلندگو. تا مریم علامت تماس رو لمس کرد، امیررضا با دعوا گفت: _هیچ معلوم هست کجایی تو؟!! چرا گوشیت همش خاموشه؟ باز دیوونه بازی هات شروع شد! مریم خنده ش گرفت.فاطمه بالبخند گفت: _یه نفس بکش ..سلام..پشت فرمانم.. گوشیم رو بلندگوئه،مریم هم اینجاست. حالا ادب تو رو کن دیگه. امیررضا گفت: _میذاشتی چند تا فحش دیگه بهت میگفتم،بعد میگفتی..سلام خانم مروت. مریم گفت: -سلام -حالا کار مهمت چیه مثلا که اینجوری دعوا میکنی؟ -کجایی تو؟ -تو خیابان. -کی میرسی؟ -دو ساعت دیگه،چطور مگه؟ امیررضا به پدرش گفت: _بابا فاطمه میگه دو ساعت دیگه میرسه! حاج محمود گفت: _یعنی چی؟ گوشی رو بده. امیررضا گوشی رو به پدرش داد... 💥ادامه دارد... ✍دومیـن اثــر از؛ ✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۷۳ -درمورد.. افشین...خیلی رفته پیش پدرتون ولی بی فایده بوده. خان
جذاب و آموزنده ✍قسمت ۷۴ امیررضا گوشی رو به پدرش داد.حاج محمود عصبانی گفت: _فاطمه،کجایی؟ -سلام بابا،تو خیابان. -سلام..کی میرسی؟ -اول مریم رو میرسونم،بعد میام.حدود دو ساعت دیگه.چیشده؟! -امشب مهمان داریم،بهت گفته بودم که. -کی میخواد بیاد مگه؟..خب شما هستین دیگه! -فاطمه! حاج توسلی و خانواده ش میان، برای خاستگاری.یادت رفته؟!! تازه یادش افتاد. -بابا،خواهش میکنم... حاج محمود وسط حرفش پرید. -من حرف مو بهت گفتم.مریم رو بیار اینجا،با حاج مروت تماس میگیرم،خودم آخرشب میرسونمش.فقط زودتر بیا. بی خداحافظی تلفن قطع کرد.فاطمه دلش گرفت.مریم گفت: _همینجا نگه دار،من با تاکسی میرم. -من میرم خونه،بعد تو با ماشین برو.فردا صبح بیا دنبالم. هردو ساکت بودن.فاطمه گفت: _با پویان حرف زدم.گفت حاج عمو بهش جواب رد داده.چرا؟ -قبلا که بهت گفتم. -حاج عمو از گذشته پویان خبر داره؟ -آره.تحقیق کرد و همه چیز رو فهمید. -نظر تو چیه؟ تو هم نمیتونی گذشته رو فراموش کنی؟ مریم دلخور گفت: _میدونی چیه،تو درک نمیکنی.همیشه خاستگارهات بهترین بودن.هیچ وقت نمیتونی خودتو جای من بذاری.من از اینکه قبلا با دخترهای زیادی بوده،بدم میاد،میفهمی؟ -میفهمم. -نه..درک نمیکنی.مثلا همین حاجی توسلی.خودشون آدم خوب و دست به خیر،خانومشون مشغول خیریه.بابا میگفت بچه هاشون یکی از یکی دیگه بهتر.بعد تو میتونی منو درک کنی؟!! فاطمه نفس عمیقی کشید و چند ثانیه سکوت کرد. -افشین مشرقی یادته؟..شش ماه پیش اومده بود خاستگاریم..دورادور میدونستم خیلی تغییر کرده.تصمیم گرفتم بیشتر بشناسمش.وقتی شناختمش،تونستم گذشته رو نادیده بگیرم.فکر میکنم تو نمیتونی با گذشته پویان کنار بیای چون تغییراتشو ندیدی؛چون نمیشناسیش.پویان همون موقع هم پسر خوبی بود، الان خیلی بهتر شده. ارزش شو داره که برای شناختنش وقت بذاری. فاطمه پیاده شد، و مریم با ماشین فاطمه رفت. به زور لبخند زد و وارد خونه شد. همه آماده بودن و روی مبل نشسته بودن. -سلام..خب یادم رفته بود دیگه..ببخشید. امیررضا گفت: _باید دو هفته ظرفها رو بشوری. -چشششم خان داداش. زهره خانوم گفت: _چرا اینقدر خسته ای؟ -امروز روز پرکاری داشتم.چند ساعت هم جای یکی از همکارام موندم. -برو یه آبی به دست و صورتت بزن و سریع آماده شو.الان میرسن. -چشم مامان مهربونم. به اتاقش رفت.... 💥ادامه دارد... ✍دومیـن اثــر از؛ ✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شرح حدیثی درباره نماز شب 📝 شرح حدیثی از (علیه‌السلام) درباره فضیلت و نقل توصیه آیت‌الله حاج میرزا علی آقای قاضی به علامه طباطبائی توسط رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج فقه. ۱۳۹۸/۱۱/۱۴ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 یک دقیقه روضه . . ‌. 🍃 شب جمعه است سلامی طرف کرب و بلا •صلی الله علیک یا اباعبدللّه ‹ع› «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2