eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
224 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
Graphite.attheme
حجم: 17.5K
مشکی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
Football.attheme
حجم: 17.6K
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
MeowMakeAWish.attheme
حجم: 223.7K
آسمان قرمز «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
حکمت ۳۱ ✅ و درود خدا بر او (از ايمان پرسيدند، فرمود:) 🎇🎇🎇#حکمت۳۱ 🎇🎇🎇🎇 💥 ۱- شناخت اقسام ايمان
حکمت ۳۲ 🌹ارزش و والایی انجام دهنده کارهای خیر(اخلاقی) 🎇🎇🎇 🎇🎇🎇🎇 ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ . ✅و درود خدا بر او فرمود: نيكوكار از كار نيك بهتر، و بدكار از كار بد بدتر است. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ⇇جُـــــز خـــــدٰا و جـــُــز راه خُـــــدا بـــٰــایـــــد قَـــلـــــم بـُــــطلان⇩⇩⇩ ⇦ بـــہ هَـــــرچـــہ و هـــر کــَـــسے کـــــشیـــد.. ↶فَقـــــط «خـــــدٰا و امــــٰـام زمـــــآنﷺ𔘓»↷ ↲↲ ایـــــن مَسیـــــر سعــــٰـادت أســـــت۔۔ ۔۔۔۔۔ و لٰاغیـــــر..! ➺ «•آیـّــتﷲوحیـــــدخُـــراســـٰــانے•✿» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ﴿پیــٰـــامـبـــرأکـــــرمﷺ 𔘓⇉﴾: ⇇هیـــــچ قَطـــــره‌ا؎... ↲↲در نـَــــزد خُـــــدٰاونـــــد دوســـــت‌دٰاشتـــــنےتـــــر أز ⇩⇩⇩ ⇦قَطـــــره خـــــونـــےکِـــہ در رٰاه خُـــــدا ◇ریـــخـــــتہ مےشَـــــود نیـــــست..! ➩ ↶• وسـٰــائـــل‌ألشیـــعه‌ج ¹¹ص⁸•↷ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
🌺 #رمان #ازجهنم_تابهشت 🌺قسمت ۴۵ 🍃به روایت امیرحسین🍃 _ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟ حاج آقا_اره پ
🌺 🌺قسمت ۴۶ دو روز از اومدنمون میگذشت و من تقریبا با امیرعلی صمیمی شده بودم، پسر خوبی بود، حرفاش به آدم آرامش میداد دلم میخواست بیشتر باهاش صمیمی بشم چون 4 سال هم از من بزرگتر بود میتونست به عنوان دوست راهنمای خوبی برام باشه. الان دیگه میدونستم که اونم تنها آرزوش اینه که بره سوریه که پدرش اجازه نمیده و جرات بیانش رو هم پیش مادرش نداره و فعلا پشیمون شده ؛ اما من نمیتونستم، من از وقتی خبر شهادت محمد مهدی رو شنیدم بیشتر هوایی شدم. دوست صمیمیم که رفتنش با خداحافظی پشت تلفن صورت گرفت و انقدر یه دفعه ای و سریع رفت که حتی فرصت نکردم برای آخرین بار ببینمش. . . باورم نمیشد که امروز روز آخر باشه، این یه هفته انقدر زود اما شیرین و دلچسب گذشت که واقعا جدا شدن از اینجا رو برام سخت کرد،جایی که ذره ذره خاکش متبرک به خون مردهایی بود که رفتن تا مردم این خاک و بوم شب ها بدون استرس و دلهره اینکه ممکنه صبح دیگه عزیزانشون پیششون نباشن سر به بالشت نزارن، رفتن که کسی جرات نکنه چادر از سر بانوهای_سرزمینم بکشه ،رفتن و هیچ وقت برنگشتن ، رفتن و هزاران مادر ، همسر و فرزند لحظه خاکسپاری عزیزترینشون رو دیدن ، رفتن و خیلی از خانواده هنوز چشم به راه خبری از گمشدشون هستن. اینجا زمین هاش با خاک پوشیده نشدن ، با طلایی پوشیده شدن که از مردای بی ادعا اون روزا درست شده. هزاران پیکر مقدس هنوز هم زیر این خاکا بودن و میشنیدن، حرفاتو ، دردودلاتو و بابت هردعایی که میکردی آمین میگفتن به گوش آسمون ؛ و حالا دل کندن از اینجا چقدر سخت بود، اونم برای منی که باید برمیگشتم جایی که هرچقدر هم به اعتقاداتم توهین میشد نباید لام تا کام حرف میزدم. کنار سیم خاردارا نشستم رو زمین و سرمو گذاشتم رو زانوم و رها کردم بغضی رو که خیلی وقته با سماجت تمام من رو رها نمیکرد. محمدجواد_امیر، دارن راه میوفتن داداش، یا خودت بیا اتوبوسا رو چک کن یا اگه حالت خوب نیست بده من لیست هارو.. بدون هیچ حرفی و حتی بالااوردن سرم، لیست هارو به طرفش گرفتم و خوشحال شدم از اینکه دوستم درکم میکرد ،الان هیچ چیز جز آرامش حضور شهدا نمیتونست حالمو خوب کنه، حضوری که من با همه وجودم حسش میکردم . گفتم و گفتم ، از همه چی ، شرح همه زندگیم رو ، زندگی که برای من محکمه و زمینی که برام حکم قفس داشت. یه دفعه دستی روی شونم نشست ،برگشتم عقب، امیرعلی بود، _میتونم مزاحم خلوتتون بشم انقدرم حالم بد بود که نتونم جوابشو بدم ، اونم درک کرد و بزون هیچ حرفی نشست کنارم . امیرعلی_ تا حالا به این فکر کردی که خیر خدا تو چی میتونه باشه؟ به این که شاید این کار خداپسندانه برای تو خیر توش نباشه. البته شایدم باشه ، ولی بدون اگه خیر باشه هروقت صلاح بدونه، حتی اگه زمین به آسمون بره، آسمون به زمین بیاد خودش تورو راهی میکنه. حالا هم با اجازه به درد و دلت برس . التماس دعا امیرعلی رفت ولی ذهن من درگیر حرفاش شد، حرف هایی که مثل این یه هفته لبریز از آرامش بود، چرا من هیچوقت به این فکر نکرده بودم ؟ به اینکه خواست پروردگارم چیه. به اینکه این شاید خیری توش نباشه . به اینکه اگه خدا بخواد حرف کسی اهمیت نداره 💛دلم پروازی میخواهد هم وزن شهادت 💖پ.ن: این قسمت شاید خیلی حالت داستانی نداشته باشه ولی راستش با دل خودم خیلی بازی کرد. فکر کنم اونایی که شلمچه نرفتن تا حالا رو حسابی هوایی کنه ادامه دارد.... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2