ملاقات با خدا ۵_2.mp3
زمان:
حجم:
22.1M
🕋 #ملاقات_با_خدا 📿
قسمت(پنجم)
💬عمل توأم با دعا
( آخرین قسمت )
✍مؤمن بی دین چه کسی است؟
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ملاقات با خدا ۵.mp3
زمان:
حجم:
22.1M
ویس بدون آهنگ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
مجموعه ویسهای
#ملاقات_با_خدا👇👇
از👈👈 #استاد رستمی فر ❤️
برای مشاهده هر قسمت،
لطفا روی گزینه های آبی کلیک کنید
1)ملاقات با خدا
2)ملاقات با خدا
3)ملاقات با خدا
4)ملاقات با خدا
5)ملاقات با خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
امروز دوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید هم یک قسمت ۵۵ آیه ای .لطفا اسم و فامیلیتون رو بنویسیدو اعلام کنید کامل میخونید یا یک قسمت تااسمتون تو لیست ثبت بشه
روزهای شنبه ختم سی جزء قرآن روزهای دوشنبه ختم انعام هدیه برای ظهور و سلامتی آقا جانمون حضرت مهدی(عج)
لینک گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
#داستان_کرامت
#امام_حسن_مجتبی ﷺ
فایده گذشت و ملاطفت
روی زمین کسی بهتر و محبوبتر از حسن بن علیّ علیهما السلام وجود ندارد
ابن عبّاس ضمن حدیثی حکایت کند:
روزی جمعی از بنی امیّه در محلّی نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالی شام نیز حضور داشت و امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه عدّه ای از بنی هاشم از آن محلّ عبور می کردند، مرد شامی به دوستان خود گفت:: اینها چه کسانی هستند، که با چنین هیبت و وقاری حرکت می کنند، گفتند: او حسن، پسر علیّ بن ابی طالب علیه السلام است؛ و همراهان او از بنی هاشم می باشند.
مرد شامی از جای برخاست و به سمت امام حسن مجتبی علیه السلام و همراهانش حرکت نمود؛ و، چون نزدیک حضرت رسید گفت:: آیا تو حسن، پسر علیّ هستی؟
حضرت سلام اللّه علیه با آرامش و متانت فرمود: بلی.
مرد شامی گفت:: دوست داری همان راهی را بروی که پدرت رفت؟
حضرت فرمود: وای بر تو! آیا می دانی که پدرم چه سوابق درخشانی داشت؟
مرد شامی با خشونت و جسارت گفت:: خداوند تو را همنشین پدرت گرداند، چون پدرت کافر بود و تو نیز همانند او کافر هستی و دین نداری.
در این لحظه، یکی از همراهان حضرت سیلی محکمی به صورت مرد شامی زد و او را نقش بر زمین ساخت
امام حسن علیه السلام فورا عبای خود را روی مرد شامی انداخت و از او حمایت نمود؛ و سپس به همراهان خود فرمود: شما از طرف من مرخّص هستید، بروید در مسجد نماز گذارید تا من بیایم.
پس از آن امام علیه السلام دست مرد شامی را گرفت و او رابه منزل آورد و پس از رفع خستگی و خوردن غذا، یک دست لباس نیز به او هدیه داد و سپس روانه اش نمود.
بعضی از اصحاب به حضرت مجتبی علیه السلام گفتند: یا ابن رسول اللّه! او دشمن شما بود، نباید چنین محبّتی در حقّ او شود.
حضرت فرمود: من ناموس و آبروی خود و دوستانم را با مال دنیا خریداری کردم
همچنین در ادامه روایت آمده است: پس از آن که مرد شامی رفت، به طور مکرّر از او می شنیدند که می گفت: روی زمین کسی بهتر و محبوبتر از حسن بن علیّ علیهما السلام وجود ندارد.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2