eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(۳۵) تشرف شاگرد شیخ نخودکی به محضر امام عصر (عج الله تعالی ف
🍀شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(۳۶) آقایی به نام قطب در مشهد بودند که واعظ بودند و من در زمانی که ایشان پیر بودند به خدمتشان رسیدم، همین طور که در نزد ایشان نشسته بودیم بحث و گفتگو به سمت آقای نخودکی رفت، این آقا تعریف می‌کردند که دختر خانمی مریض شد و بیماری به اندازه سه ماه طول کشید و هیچ پزشکی نتوانست این دختر را درمان کند، در نهایت به او گفتند که معطل نمان و برو نزد شیخ حسنعلی نخودکی. اگر چاره‌ای باقی مانده باشد او انجام می‌دهد، برادر این دختر خدمت شیخ رسید و جریان را تعریف کرد، مرحوم شیخ نصف استکان آب به او داد و گفت این را به خواهرت بده، همین که این دختر آب را نوشید حالش خوب شد. سه ماه این دختر حالش کاملا خوب شده بود اما دوباره بعد از سه ماه سرش درد گرفت، برادر دوباره به هدف دیدن شیخ به در خانه ایشان رفت، اما آقای نخودکی در منزل نبودند، گفتند که آقا به حرم امام(ع) رفته‌اند. این فرد به حرم رفت و آقا را در بست پایین دید و گفت آقا خواهرم سردرد دارند، مرحوم شیخ گفتند بگذارید من به حرم بروم و آن‌جا برای خواهرتان دعا کنم. هر دو با هم به داخل حرم رفتند، آقا بعد از مدتی به آن برادر گفتند، آقا خواهر شما فوت کرده‌ است. برادر گفت مگر ممکن است خواهرم فقط سردرد داشت. شیخ گفتند من خدمت امام رضا(ع) اجازه خواستم تا برای ایشان دعا کنم. امام رضا(ع) فرمودند خواهر شما فوت کرده است و روحش را به ایشان عرضه کرده‌اند و به بالا برده‌اند. ادامه دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت اول) #امام_زمان نقل نمود طبیب معتمد امین الحاج محمد جواد مذکور که: در سال هزار
(قسمت دوم) پس از صرف غذا فرمود: حالا من از تو وعده شام فرداشب را می گیرم؛ باید فردا شب به مهمانی من بیایی و وعده گاه من و تو در همین ساعت مثل امشب در همان جا از صحن مطهر. قبول کردم. چون فردا شب در همان وقت از حرم بیرون آمدم سیّد را همان جا یافتم که قدم می زد. مرا با خود از یکی از بابهای شریفه بیرون برد و پس از چند قدم داخل بازارچه دری پیدا شد آن را کوبید. جوانی آمد در را باز کرد. پله ای بود از پله بالا رفتیم اطاق مفصل و مجلسی با فرش ها و پرده های ملوکانه پیدا شد. در میان آن نشستیم. من از وضع آن مجلس و پذیرایی شب گذشته بر خجلتم افزوده شد. ✨💫✨ مؤلف گوید که خاطرم نیست قبل از غذا آیا صرف میوه و یا چیز دیگر مثل آن نقل شده یا خیر؟ به هر حال سیّد فرمودند: آفتابه لگن بیاورید. آوردند. آفتابه لگنی که به خوبی آن ندیده بودم. پس فرمود غذا بیاورید. آوردند. غذایی که مثل آن نخورده بودم و همه را از پشت پرده ها حاضر میکردند. پس از صرف غذا من تصمیم گرفتم که وقت دیگر از سیّد دعوت کنم و غذایی که مناسب مقام او باشد به او بدهم، پس برخاسته از خدمتش مرخص شدم. چون صبح شد برای وعده خواهی در همان محل از خیابان رفته خانه هایی دیدم که اصلاً و ابداً شبیه به آن خانه نبود. ✨💫✨ هرچه بالا و پایین را ملاحظه کردم آن را نیافتم آخرالامر مجبور شدم که درِ یکی از آن خانه ها را کوبیدم. آوازی ناشناس به گوشم رسید که کیست؟ گفتم: منم سیّدی که اینجا تشریف داشته میخواهم ملاقات کنم. گفت: این خانه فلان فلّاح یا فلان حمال است مثلاً و این مطلبی که می گویی بسیار دور است از وضع ما. گفتم: در این نزدیکی خانه چنین سیّد یا فردی که احتمال آن باشد که چنین سیّدی بر ایشان وارد باشد نیست؟ گفتند: خیر. و اصلاً وابداً در آن حوالی خبری از آن خانه و آن سیّد بدست نیامد. 📗ملاقات با امام زمان در کربلا ص ٨٨ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💊 با این نسخه شفابخش ناامیدی معنایی نداره! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ❤️ بـــٰاز هَـــم⇩⇩⇩ ⇦روز مـَــن و عَـــرض أدب ⇇مَحضـــر یــــــٰار... ↶بـٰــا سَـــلٰامے بَـــرکـــت یـــــٰـافتہ↷ ⤸⤸ روز و شَب مـــٰـــا ..➩ ....﴿ســـــلٰام مُـــــولٰا جـــــآنم𑁍﴾ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر حیا رفت، ایمان هم از بین می رود! -استادمصباح‌یزدی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
گـــر خلـــق مـــرا ز خـــود بـــراننـــد هـــمہ .. آن کـــس کـــہ پنـــاهـــم بـــدهـــد بـــاز حس
«اَلـــسَّـــلامُ عَـــلَے الْـــحُسَیْـــنِ وَعَـــلے عَـــلِىِّ بْـــنِ الْـــحُسَیْـــنِ وَعَـــلے اَوْلادِالْـــحُـــسَیْـــنِ وَعَـــلے اَصْحـــابِ الْـــحُسَیْـــنِ» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2