پنجشنبه است..
روز دلتنگی وغربت
روزیکه طلوع وغروب خورشیدش باهمه روزها متفاوتست
از افتاب هم بردل تنگ دلتنگی میبارد
همان روزیکه دل میگیرد و جویبار اشک پهنای صورت را پر میکند
همان روزیکه دلگیر میشوی از نبود عزیزانت😢😢😔😔🌷🌷🌷
روحشان شاد🥀
روحت شاد عزیز آسمانی من پنجشنبه ات بخیر🥀🖤
🌟بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ🌟
اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ علیٌّ وَلِیٌّ الله
#رمضان
پنجشنبه_های_دلتنگی #پنجشنبه_و_یاد_درگذشتگان
اموات فاتحه
#صلوات
@Manavi_2
@Manavi_3
#ابطال_سحر
#باطل_السحر
در کتاب شریف الکلم الطیب مذکور است که جهت ابطال سحر این اسماء را باید 《120》 مرتبه بخواند و قبل و بعد
از آن #صلوات بفرستد :
یا مُبطِلَ السِّحرِ اَبطِل عَنِّی السِّحرَ و یا مُزیلَ العُسرِ اَزِل عَنِّی عُسرَةً و یا فَتّاحُ اِفتَح عَنّی عُقدَةً یا فَعّالُ اِفعَل بی ما یُصلِحُنی مِنهُ
📚 الکلم الطیب ص 246
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘آیتالله العظمی شهابالدین مرعشی نجفی (١٧) آیت اللّه مرعشی نجفی رحمه الله در هنگام بمب
#احسن_القصص
☘آیتالله العظمی شهابالدین مرعشی نجفی (١٨)
یکی از مأموران شهربانی زمان شاه استعفا کرد و به شغل آزاد پرداخت. از او دلیل کارش را پرسیدند گفت: بینش و بصیرت آیت الله نجفی باعث این کار شد. گفتم: جریان چیست؟ گفت: شب از ساعت دوازده تا ۸ صبح مأمور خیابان ارم قم بودم و نیاز به حمّام برای انجام غسل داشتم و پول هم نداشتم. حدود ساعت ۲ بود که اتوبوسی از اصفهان رسید و درب صحن توقّف کرد تا مسافر پیاده کند. من رفتم و گفتم: چرا این جا توقّف کردی گواهینامه ات را بده. راننده پنج تومان کف دست من نهاد و من هم گفتم: پس زودتر برو! و با خود گفتم: پول حمّام هم جور شد.
⚡️⚡️⚡️
منتظر بامداد بودم که بروم غسل کنم و نماز بخوانم. هنوز در صحن باز نشده بود که دیدم آیت الله مرعشی نجفی مثل همیشه به طرف حرم می رود؛ امّا آن شب راه را کج کردم و از آن سوی خیابان نزد من آمد. وقتی رسید سلام کرد و فرمود: «بیا جلو!» رفتم پنج تومان به من داد و فرمود: «با این پول برو غسل کن. با آن پول نمی شود غسل کرد.» گفتم: «چشم! پس از آن به این فکر افتادم که از شهربانی استعفا دهم و کار آزاد برگزینم و چنین شد و اینک بحمدالله وضع من خوب است و مکّه هم رفته ام.» آری! بعداً آیت الله مرعشی نجفی به دیدن ایشان هم رفت.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@Manavi_2
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خدا
#شب_قدر
#کلیپ
دوستش دارم!
بزرگیش را،سکوتش وعظمتش را
ابهتش را،تنهاییش را،حکمتش وصبرش را،وبودنش عادتیست مثل نفس کشیدن...
خدا را میگویم!!
عشق رازی است که تنها باخدا باید گفت
اوست ازپدر پناه دهنده تر وازمادر مهربانتر
اوست ازهرکسی تواناتر
من کارم را به خدا سپرده
چون او هرگز بنده اش را ناامید نمیکند
خدا
برای بنده اش کافیست .
@Manavi_2
@Manavi_3
#برای_جلب_محبت_هرکس_که_بخواهی
#محبت
✍ روز پنجشنبـه را روزہ گرفتـه و با خرما افطار کند .
بعد از نماز مغرب 《121》مرتبـه
✨بسم اللـہ الرحمن الرحیم✨
بگوید.
سپس بعد از نماز عشاء در رختخواب خویش
بسم اللـہ الرحمن الرحیم
را آنقدر بگوید تا بـہ خواب رود.
بعد از نماز صبح روز جمعه نیز 《121》مرتبـه نیز بگوید سپس این نوشتـه را با خود همیشـه نگـه دارد
✨ب س م ال ل ہ ال ر ح م ن ال ر ح ی م ✨
✍ علامـه دمیری می گوید : قسم بـه خدا هر مرد یا زنی کـه این عمل را انجام دهد نزد مردم مانند شب ماه چهاردهم محبوب خواهد بود.
📚مخزن تعویذات ص 83
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت دوم) به اولین نفری که قبل از فجر وارد می شد و جز آقا تقی نبود سلام کردم
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت اول)
خادم حضرت امام حسن عسکری علیه السلام نقل میکند:
من از جمله خدمتگزاران حضرت بقیةالله ارواحنا فداه به امر پدر بزرگوارشان بودم. کارم این بود که آن حضرت را از سرداب بیرون می آوردم و خدمت امام حسن عسکری علیه السلام می بردم و بعد از اینکه حضرت ایشان را می دیدند باز بر میگرداندم. روزی طبق معمول آقا را از سرداب بیرون آوردم و خدمت پدر بزرگوارش بردم. حضرت ایشان را بر دامن خود نشاندند و صورتش را بوسیدند و با هم به زبانی تکلم نمودند که من نمی فهمیدم چه لغتی است. بعد هم فرمودند ایشان را به سرداب برگردانم.
✨💫✨
وقتی حضرت را بردم و خودم برگشتم دیدم افراد زیادی از نزدیکان «معتمد عباسی» نزد حضرت عسکری علیه السلام هستند و به حضرت می گویند: خلیفه به شما سلام می رساند و می گوید: خبردار شده ایم خدا به شما پسری کرامت کرده و او الان بزرگ شده است، چرا ما را از موضوع مطلع نکرده ای تا ما هم در شادی شما شریک باشیم؟! اکنون باید آن مولود را بفرستی چون ما مشتاق دیدارش هستیم. وقتی من پیغام خلیفه را از ایشان شنیدم خیلی مضطرب شدم اما حضرت عسکری علیه السلام خطاب به من فرمودند: فرزندم حجت خدا را پیش خلیفه ببر.
✨💫✨
از شنیدن این کلام امام اضطرابم زیادتر شد و تحیرم بیشتر گردید چون یقین داشتم خلیفه در صدد قتل حضرت بقیه الله علیه السلام است؛ لذا در رفتن به سرداب و آوردن آن حضرت تعلل می نمودم و به حضرت عسکری علیه السلام نگاه می کردم؛ ولی حضرت به روی من تبسم نمودند و فرمودند: نترس، برو حجت خدا را پیش خلیفه ببر. هیبت امام مرا گرفت. رفتم و وارد سرداب مقدس شدم دیدم صورت سرور و مولایم مثل آفتاب درخشان است و آن خال سیاهی که بر گونه راست داشت مثل ستاره ای پر نور می درخشید. هیچ وقت آقا را به آن حسن و جمال ندیده بودم. آن سرور را بر دوشم گذاشتم و از سرداب بیرون آمدم و از خانه خارج شدم.
✨💫✨
تمام شهر سامرا از زمین تا آسمان از نور صورت مبارکشان روشن و منور گردید.
زنان و مردان در خیابان ها و راه ها جمع شده و بسیاری از آنها بر بالای بام ها آمده بودند تا جمال بی مثال امام زمان ارواحنا فداه را مشاهده کنند. چنان ازدحامی شد که راه رفتن بر من دشوار گردید. گماشتگان خلیفه مردم را از اطراف من دور می کردند تا این که مرا وارد دار الاماره نمودند...
ادامه دارد...
@Manavi_2