4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_زمان
#رمضان
🌸💫مـــهـــدی جـــانـــم🤲
🌸💫 فروردین دارد تمام می شود
🤍💫اولین باران بهار را که نبوده ای
🌸💫خــــودت را
🌸💫به اولین شکوفه اردیبهشت برسان
🤍💫میدانی که ، اردیبهشت بی تو
🌸💫 بــهــشــت نــمـی شــود
🌸💫یـــامــهــدی ادرکــنــی🤲
@Manavi_2
داروخانه معنوی
شهید بزرگوار علی ماهانی عزیز❤️ 🌷 #هر_روز_با_شهدا #یک_مورد_کنار_کارون.... 🌷علی از چهرههایی بود که
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
شهید بزرگوار شاهرخ ضرغامی عزیز❤️
#هر_روز_با_شهدا
شهید شاهرخ ضرغام در یکم دیماه ۱۳۲۷ در تهران دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلقوخوی پهلوانان را دارد. هیچگاه زیر بار حرف زور نمیرفت. در ۱۲ سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و ازآنپس با سختی روزگار را سپری کرد.
در جوانی به سراغ کشتی رفت و تا اردوی تیم ملی کشتی پیش رفت و به قهرمانی جوانان جهان در وزن یکصد کیلوگرم رسید؛ اما قدرت بدنی، نبود راهنما، رفقای نااهل و...همه دستبهدست هم دادند که از او انسانی ساخته شود که هیچکس جلودارش نبود. هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... از کسی حساب نمیبرد، مادر پیرش هم نمیتوانست کاری کند الا دعا. میگفت: هیچوقت او را نفرین نکردم و فقط از خدا میخواستم که او را از سربازان امام زمان (عج) قرار دهد، درحالیکه دیگران به من میخندیدند.
در محرم سال ۵۷ ناگهان تحولی روحی و معنوی در او ایجاد شد. نشستن پای صحبتهای حاجآقای تهرانی، اعتقادات او را دگرگون کرد. کمکم دیگر داشت به انقلاب و امام علاقهمند میشد.
پسازاینکه از سفر زیارت امام رضا (ع) باآنهمه اشکهای فراوانی که در جهت طلب مغفرت از گناهان خود ریخته بود، بازگشت، دیگر تبدیل به آدم دیگری شده بود.
وقتی در تلویزیون صحبتهای امام پخش میشد، با احترام مینشست، اشک میریخت. همیشه میگفت هرچه امام (ره) بگوید، همان است. حرف امام (ره) برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینهاش خالکوبی کرده بود که فدایت شوم خمینی. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی. با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین برد. میگفت: «اگر رگهای بدنم را بِبُرید نام حضرت روحالله را روی زمین مینویسد...»
حتی ماشین پیکان خود را فروخت و در راه انقلاب خرج کرد. هر کاری که برای کمک به انقلاب باشد انجام میداد. دیگر اغلب اوقات خود را در مسجد، گشتهای نگهبانی بسیج و... سپری میکرد.
وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید، سر ازپا نشناخته به کردستان رفت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های جنوب شد.
در جنوب آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش ۱۱ هزار دینار جایزه تعیین کردند. در واقع شیوههای جنگی او و ترسی که در دل نیروهای عراقی انداخته بود باعث شده بود که نامش کابوسی وحشتناک برای تمام نیروهای عراقی اعم از سرباز، افسر و... باشد. بدون اسلحه به شناسایی میرفت و با اسلحه و اسیر عراقی بازمیگشت.
۲ ماه از جنگ گذشته بود، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود. کم حرف میزد. نماز جماعت و اول وقت او ترک نمیشد. در دعای کمیل و توسل، با صدای بلند گریه میکرد. از سادات گروه خواسته بود برای او دعا کنند تا شهید شود.
همرزم شهید نقل میکند:
هفدهم آذرماه ۱۳۵۹ برای عملیات و آزادی بخشهایی از آبادان به سمت جاده ماهشهر رفتیم. از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم، عملیات موفق بود. ۳۰۰ کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنیصدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقبنشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب برگردند. با شلیکهای پیاپی آرپیجی و هدف قرار دادن تانکهای دشمن مانع از پیشروی آنها میشد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ۱۰ صبح بود فشار دشمن هرلحظه زیادتر میشد. برای زدن آرپیجی بلند شد. بالای خاکریز رفت، یکدفعه صدایی آمد. گلوله تیربار تانک به سینه شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. حفرهای در سینه او ایجاد شده بود و خون زیادی از بدن او خارج میشد. هرچه او را صدا زدم، پاسخی نمیداد. میخواستم پیکرش را به عقب برگردانم که نتوانستم. عراقیها نزدیک شدند، مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین افتاده بود. عراقیها بالای سر او رسیده بودند و از خوشحالی هلهله میکردند.
همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هرچه گشتیم بیفایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند. میخواست چیزی از او نماند. پیکر شهید شاهرخ هرگز پیدا نشد و مزارش به وسعت روح بلند و مرام و مروت غیرقابل وصفش، تمامی خاکهای ایران اسلامی را در برگرفت...
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Manavi_2
داروخانه معنوی
کتاب صوتی رمان جان شيعه، اهل سنت (عاشقانه ای برای مسلمانان) قسمت 3 ادامه دارد... #جان_شيعه_اهل_سن
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمه ولی نژاد2_1152921504638562166.mp3
زمان:
حجم:
4.2M
کتاب صوتی رمان جان شيعه، اهل سنت (عاشقانه ای برای مسلمانان)
قسمت 4
ادامه دارد...
#جان_شيعه_اهل_سنت
#رمان
#مذهبی
@Manavi_2
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️
🌟خـــــدایــــا ؛
💫در این شبهای پایانی ماه مبارک رمضان
🌟عطا کن بر ما هرآنچه که در راه
💫بــنــدگــی تــو نــیـازمــنـدیـم
🌟دلــهــایــمــان را مـؤمــن❣
💫دسـتـانـمـان را شـکـرگـزار
🌟و روحمان را بیدار قرار ده
💫باشد که دست پر از میهمانیات بازگردیم
🌟آمـــیـــن یـــا رَبَّ🙏
💫شب زیباتون متبرڪ به
🌟گــرمـے نــگــاه خــدا❣
💫الـــهـــے ؛
🌟دلخوشےهـاتون افزون
💫دلاتـون از غـم وغصـه خـالے
🌟و جــمــع خــانــوادهتــون
💫پـراز دلگرمے و عشـق و لبخنـد
🌟شــــبـــــتــــون خــــدایـــــی
#شب_بخیر
@Manavi_2