داروخانه معنوی
#احسن_القصص
☘شیخ مرتضی انصاری (٢٣)
در زمان شیخ انصاری روزی شخصی از تنگی معاش برای دوستش صحبت کرد و گفت: اگر با من همراهی کنی در این باب فکر و تدبیری اندیشیدهام. گفت: بگو اگر صلاح باشد تو را یاری کنم. گفت: در این روزها پول زیادی نزد شیخ مرتضی آوردهاند. ما شبانه به خانه او رفته و آنها را آورده بین خود تقسیم کنیم. من چون این بشنیدم او را منع کردم ولی سودی نبخشید. بالاخره با اصرار بسیار مرا با خود موافق نمود به این شرط که در بیرون منزل بایستم تا او برود و بیاید که من مباشر عملی نباشم.
⚡️⚡️⚡️
چون پاسی از شب رفت به سراغ من آمد و به طرف منزل شیخ روانه شدیم و با تدبیری وارد دهلیز بیرونی شدیم ولی من جلوتر نرفتم، دوستم از پلههای بیرونی بالا رفت تا از پشت بام بیرونی به بام اندرونی درآید و از آنجا وارد خانه شده و دست به سرقت بزند. مدتی نگذشته بود که با حالتی پریشان شگفت آور نزد من آمد، علت را پرسیدم. گفت: چیزی را مشاهده کردم که تا خودت نبینی باور نخواهی کرد. گفتم مگر چه دیدی؟ گفت: از پلهها که بالا رفتم سایهای در مهتابی بیرونی به نظرم آمد، وقتی از دیوار بیرونی بالا رفتم که خود را به پشت بام اندرونی برسانم،
⚡️⚡️⚡️
ناگهان دیدم شیری مهیب بر کنار بام اندرونی ایستاده و آماده حمله به من بود و هر چه بالاتر رفتم خشم شیر زیادتر میگردید، قدری صبر کردم تا شاید علاجی پیدا کنم، ولی ممکن نشد، برگشتم. به او گفتم: شاید ترسیده ای!! گفت: تا نبینی باور نکنی از پلهها بالا برو و نگاه کن. از پلهها بالا رفتم نزدیک بام اندرونی شیری عجیب دیدم که از ترسش بدنم به لرزه درآمد شیر نعره ای کشید و به سوی پشت بام بیرونی شد، چون این کرامت را از آن مرد بزرگ شیخ انصاری دیدیم، نادم و پشیمان برگشتیم.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@Manavi_2
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نمازحاجت
#توسل_به_حضرت_ابوالفضل_ع
✨عارف وارسته مرحوم كشميری در استغاثه به ❀حضرت ابوالفضل عليه السلام❀
جهت حاجات، اين نماز و توسل را توصیه نموده بودند:
1⃣ دو رکعت نماز حاجت خوانده شود و به حضرت ابوالفضل هديه شود ،
2⃣ بعد تسبيح حضرت زهرا صلي الله عليها خوانده و باز ثوابش هديه شود ،
3⃣ وسپس 《133》 مرتبه خوانده شود :
✨🍃يا کاشِفَ الکَرب عَن وَجه الحُسَين اِکشِف کَربي بِحَقِ اَخيکَ الحُسَين.
📚منبع:روح و ریحان ص 103
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان ﷻ بالاخره وقتی تضرّع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت سوم)
#امام_زمان ﷻ
من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت روحی فداه قسم دادم و بر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آنجا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم میخورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود، در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقّف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد.
✨💫✨
به طوری که سخن مولایم را شنیدم، ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمیدیدم. حضرت فرمودند: «فَرُدّوُهُ هَذَا رَجُلٌ صابوُنِیّ» «او را به جای خود برگردانید؛ زیرا او مردی است صابونی!»
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود، یعنی "هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبّت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد...!"
📚 العبقری الحسان ج 2 ص 13
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا