#تلنگرانہ
_هَر وَقت بیـــــڪآر شُد؎!
بِگو :
"اللّهم ؏َـــجّل لِولیڪ الْفَـــــرج۔۔𔘓"
هَم دل خُـــــودت آروم مےگیرِه۔۔
هَم دِل﴿ آقـــᰔــآﷻ ۔۔﴾؛
ڪہ یڪے دٰاره۔۔
بَرا ظُهـــــورش دُ؏ــآ مےڪُنہ۔۔۔ꕤ:)
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
سه دقیقه در قیامت قسمت8⃣5⃣ 🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه دقیقه در قیامت 59.mp3
34.66M
سه دقیقه در قیامت
قسمت9⃣5⃣
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه پنجاه و نهم
* روحیه سلحشوری، ویژگی بارز یاران حضرت مهدی عج
* اکرام خدا برای شهدا
* شهید، ناظر بر رفتار و اعمال دیگران
* تفاوت آرزوی شهید و منافق
* گریه برای شهید به چه مناسبت است؟
* شهدا همسنخ ملائکه
* میدان نبرد، فروشگاه خدا
* تفاوت بین کشته شدن و مرگ در راه خدا
* رجعت شهدا
* سبیلالله چیست؟
* برتری شهید بر شهید
* جایگاه شهدا در کلام امام خمینی ره
* ارزش والای شهدای مدافع حرم
* شاگردان مکتب توحید از شهادت نمیهراسند
⏰ مدت زمان: ۱:۳۶:۰۹
#دفاع_مقدس
#شهادت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#بیداری_از_خواب_غفلت(81) #راهکارهای_تقویت_ایمان (۲۳): ⚜یک فرد با ایمان باید بسنجد که آیا ایمانش ضعف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#بیداری_از_خواب_غفلت(81) #راهکارهای_تقویت_ایمان (۲۳): ⚜یک فرد با ایمان باید بسنجد که آیا ایمانش ضعف
#بیداری_از_خواب_غفلت(83)
#راهکارهای_تقویت_ایمان (۲۴):
🎐انسان قبل از شروع حرکت در مسیر بندگی_خدا باید ایمانش را تقویت کند.
👈یکی از دلایل چرت زدن و خواب انسان این است که ایمانش ضعیف است.
❓ضعف ایمان از کجا شروع می شود؟
🎐از آنجا که خدا می فرماید: "افحسبتم انما خلقناکم عبثا" آیا شما گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم؟!
🎐ما غفلت کرده ایم نسبت به این مطلب مهم، اینکه خدا ما را هدفمند خلق کرده است. وجود خودمان را منحصر کرده ایم به دنیا. از اصل خودمان که روح است غافل شده ایم. به جسممان بیشتر اهمیت می دهیم
👇👇👇
🎐در دنیایمان ایمان درجه ده داریم. جسممان را می شناسیم.
❕در آینه خودمان را برانداز میکنیم، یک موی سفید ببینیم غصه می خوریم.
❕یک دردی داشته باشیم فورا به دکتر مراجعه می کنیم.
❕دائم در حال برانداز کردن خودمان هستیم.
حواسمان به حقوق سر ماه هست!
❔❕یارانه ها را ریختند یا نه؟!
❕در مغازه می رویم فاکتور را چند بار نگاه می کنیم!
❕پولهای جیبمان را می شماریم.
ضرر مادی نمی خواهیم بکنیم چون برایمان اهمیت دارد!
👈اما همین توجه به مُلک برایمان غفلت می آورد.
اینکه فقط برویم دنبال دنیا، دنبال شغل! ازدواج و ...
🎐حیوان هم که همین کارها را می کند منتها راحت تر!
کدام حیوان نگران اجاره خانه است؟!
یا کله سحر می رود دنبال کار و درآوردن روزی؟!
ادامه دارد...
💠استاد اخلاق جناب حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
#بیداری_از_خواب_غفلت
#اندکی_تأمل
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
؏ـِــشقیَعنےڪہدَمے،
بِشنو؎أزنام رِضــــ﴿ﷺ﴾ـــــا....
ودِلـتــگِـریہ ڪُنان..؛
رٰاهے«مَشـھـَـد»بِشـود..!(:"
#دلتنگی
#امام_رضا ﷺ
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_جیگ_جیگی_وامام_رضا_علیه_السلام:
داستان شیرین مرگ نوازنده دوره گرد و اتفاق عجیب در دفن او
مشهدی ها جیگی جیگی را خوب می شناسند و بسیاری در موردش شنیده اند . حتی تعدادی آرامگاه او در ایوان عباسی صحن انقلاب حرم رضوی را بلدند و برایش نذر و نیاز می کنند.
«جیگی جیگی» که کسی اسم واقعی او را نمی داند نوازنده ساده و گمنامی در دهه 40 در مشهد بود. نسلی که در دهه های 30 و 40 شمسی دوران جوانی و یا میانسالی خودشان را درمشهد سپری کرده اند خصوصا اهالی محله قدیمی نوغان مشهد، چهره دوره گردی با قامتی متوسط و استخوانی با موهای صاف و خرمایی را به یاد می آورند که با چهره ای ژولیده و با لباس های عجیب غریب همراه با یک کلاه پوستی که دم روباهی به عنوان حمایل از آن آویزان کرده بود؛ با دف و دایره زنگی که همراهش بود هر روز پس از سلام به آقا امام رضا(ع) بلند می خواند:
جیگی جیگی ننه خانوم
بیا بشین روی زانوم
رو زانوم سنجد داره
یه کمی بخور قوت داره.
در توصیف نوع لباس جیگی جیگی اختلاف نظر است. برخی او را با لباس محلي مردم بيرجند به خاطر دارند و برخي ديگر با لباس محلي کردهای شمال خراسان و گروهي هم او را مردي مي خوانند كه لباسي چون ديگران مي پوشيده اما كلاهي بر سر مي گذاشته كه دم روباهي از آن آويزان بوده است .
درباره اين اختلاف نظر در شكل ظاهري جيگي جيگي ننه خانم، در خاطره میانسالان وکهنسالان مشهدی مي تواند گفت که بعید نیست او در سال ها و فصول گوناگون از لباس های مختلف استفاده می کرده است.
جیگی جیگی احترام ویژه ای برای امام رضا(ع) قائل بود به گونه ای که هر روز پس از خروج از غار خود ابتدا به حضرت ثامن الحجج(ع) سلام می داد و سپس کار روزانه خود را آغاز می کرد.
علاقه او به ساحت امام رضا(ع) به حدی بود که در گذر از کوچه های محله نوغان و یا سایر مناطق آن دوران مشهد، که دسترسی و رویت گنبد و بارگاه عالم آل محمد(ص) به سادگی ممکن بود؛ بلافاصله تنبکش را به نشانه احترام و ادب پشت سر و یا زیر لباس مندرسش پنهان می کرد و پس از سلام به حضرت و وقتی مطمئن از محو شدن چشم انداز گنبد می شد، آوازه خوانی و تنبک زنی را شروع می کرد.
این حسن ادب و احترام جیگی جیگی به نمادها و مصادیق دینی و مذهبی بنا به گفته برخی از روحانیون مشهدی، شامل آنها نیز می شده و «جیگی جیگی ننه خانوم» حتی با دیدن روحانیون نیز با مخفی کردن تنبکش دست از آوازه خوانی بر می داشت و پس از احوال پرسی و چاق سلامتی و عبور از آنان شروع به تنبک زنی و آوازه خوانی می کرد.
تنبک زنی و آوازه خوانی جیگی جیگی متاثر از صفای باطنی اش به منظور شادمان کردن مردم و با هدف امرار معاش بود و همین باعث می شد تا تنبک زنی و آوازه خوانی اش بر دل مردم بنشیند.
او روزها را به تنک زنی و آواز خوانی می گذراند و شب هایش را در خانه غار مانند خود درون کالی، آخر کوچه نوغان مشهد به صبح می رساند .
مدل خانه او در سطح شهر يگانه بود. اين سکونت گاه ويژه، اتاقكي غار مانند در داخل كال (كانال) انتهاي كوچه نوغان جايي نزديك دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ امروزی بود .
جیگی جیگی گرچه خودش سراسر اندوه بود ولی آرزویی جز شادی دل مردم نداشت و با تمام علاقه ای که به شغلش داشت در ماه های محرم و صفر به احترام امام حسین (ع) دست به دف و دایره نمی زد و در این ایام دیگر از او خبری نبود گویا در این روزها در خانه اش با تنهایی خودش خلوت داشت حالا بماند که چه می خواست و چه آرزو می کرد.
مرگ جیگی جیگی و اتفاق عجیب در دفن او
مردم محله قدیمی نوغان مشهد خوب به یاد دارند روزی را که به دلیل غیبت چند روزه این نوازنده با سرکشی از خانه اش؛ با جسد بی جان او روبرو شدند. آنان با ديدن اين صحنه، جنازه او را به غسالخانه شهر كه در میدان طبرسی قرارداشت منتقل كردند. جنازه جیگی جیگی بدلیل مشخص نبودن بستگانش شبی در غسالخانه ماند و پس از آن با توجه به عدم مراجعه خویشاوندانش بنابر رسم آن دوران قرار شد توسط ماموران شهرداري در قبرستان گلشور كه قبرستان عمومي شهر بود، به خاك سپرده شود.
همزمان با انتقال جسد جیگی جیگی به سردخانه ؛ جنازه یکی از تجار معروف آن زمان مشهد برای نگهداری شبانه به غسالخانه منتقل شد.
صبح روز بعد خویشان آن مرد تاجر با حضور در غسالخانه جنازه را تحویل گرفته و برای انجام مراسم ابتدا راهی خانه و سپس حرم مطهر امام رضا(ع)، برای دفن شدند. از سوی دیگر کارگران شهرداری نیز جنازه جیگی جیگی را برداشته و برای دفن به قبرستان عمومی شهر می برند و چون او کسی را نداشت، مراسم کفن ودفنش به سرعت انجام شد.
ادامه در ذیل...
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
از سویی بستگان آن تاجر پس از انجام مراسم خداحافظی جنازه با منزل و انتقال وی به حرم مطهر رضوی، برای گذاشتن او در آرامگاه ابدیش در کنج ایوان عباسی، به منظور وداع آخر كفن را از روي صورت او پس مي زنند اما با صحنه ای غیر قابل باور روبرو می شوند. آنان می بینند جنازه اي كه تاکنون حمل می کردند جنازه «جيگي جيگي ننه خانم» است .
آنها ابتدا به قبرستان گلشور مراجعه مي كنند و وقتي از دفن پدر خود مطلع می شوند تنها راه را گرفتن مجوز نبش قبر از مراجع تقلید حاضر در مشهد می یابند.
برهمین اساس به سراغ آيات عظام سبزواری و میلانی مي روند اما هر دوي اين مراجع آن زمان مشهد، با خواسته آنان مخالفت کرده و می گویند دفن جیگی جیگی در حرم مطهر رضوی، خواست خدا و امام رضا(ع) بوده و نبش قبر به لحاظ شرعی صحیح نیست.
به این ترتیب مطرب دوره گرد و گمنام و بدون خانواده، براي هميشه در ایوان شمالی صحن انقلاب که به ایوان عباسی شهرت دارد، ساکن می شود.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#مهارتهای_کلامی ۲۱ 📌مدیران، مسئولان، کارفرمایان و ... که رأس یک مجموعه قرار دارند؛ باید بیش از دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_22.mp3
10.02M
#مهارتهای_کلامی ۲۲
حتماً حتماً حتماً ؛
در طول زندگی شما، افراد حسود، سخنچین، دو رو، منافق و دوبهمزن ورود میکنند...
تا میدانی باشد برای آنکه شما، به بزرگترین مهارت زندگیتان دست یابید؛
🔥 مهارت کنترلِ آتشی که از وجود این افراد صادر میشود!
این آتشها را چگونه باید مهار کرد؟
#استاد_شجاعی 🎤
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
✍حَــرم اِمـــــآم رضــᰔـــآﷺ؛
یہِ وُرود؎ داره بِہ اِسمِ ؛
﴿بـــــآبـــــ الجَواد۔۔۔𑁍﴾
هَرڪےمیخوٰاد خُودشو برٰا؎ ،
«اِمـــــآم رضـــــاِﷺ» ؏ــَــزیز ڪُنہ۔۔❁
_أز اون دَر میره تو ۔۔۔
هَر ڪے خِیلے گیرِه۔۔!
اِمـــــآم رضـــــآﷺ رو بہ جونِ جـَــــوادِش ،
قَسم میدِه...ꕤ😭
یٰا اِمـــــآم رضـــــآﷺ 𔘓۔۔۔
﴿جآن جَـــــوادِتﷺ مَدد؎۔۔۔✿﴾
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا ﷺ
#امام_جواد ﷺ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
﴿دَستخَط آیـــَــت الله قـــــآضے ره𔘓﴾
أگر نمـــ✿ــاز رٰا تَحفُظ ڪَردید،
هَمہ چیزتـــــآن مَحفـــــوظ مےمآند۔۔𑁍
#نماز_اول_وقت
#نماز
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
سلام ؏ـــزیزانم
این دستہ گل تقدیم همہ شما بزرگواران ڪہ این چند وقت خیلےخیلے با پیامها؎ پر از محبتتون من را شرمنده ڪردید۔۔
خدا را شڪر ڪہ از ڪانال راضے هستید ان شاءالله آقا جانمون حضرت مهد؎ﷻ هم از همہ ما راضے باشند ۔۔❤️❤️
ارادتمند شما 🌹🌹🌹🌹
داروخانه معنوی
#رمان #رهایی_از_شب (داستان عبرت) #قسمت_دوم یادش بخیر !! بچگی هام چقدر مسجد میرفتم.اون هم تو قسمت مر
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_چهارم
(داستان_عبرت)
آقام که رفت سیده خانومم رفت.... غیر از پیش نماز اون سالها فقط آقام بود که سیده خانوم صدام میکرد.بقیه صدام میکردن رقی(مخفف اسم رقیه)اینقدر منو با این اسم صدا زدند که دیگه از اسمم بدم میومد.هرچقدر هم آقام میگفت این اسم مبارکه نباید شکستش کسی برای حرفش تره خورد نمیکرد.البته در حضور خودش رقیه خطابم میکردند ولی در زمان غیبتش من رقی بودم و دلیل میاوردن که ما عادت کردیم به رقی.رقیه تو دهنمون نمیچرخه!!اول دبیرستان بودم که به پیشنهاد دوست' صمیمیم اسمم رو عوض کردم و تو مدرسه همه صدام میزدند عسل!!!
دوستم عاطفه،عاشق این اسم بود و چون به گفته ی خودش عاشق منم بود دلش میخواست همه منو به این اسم صدابزنند.عاطفه بهترین دوست وهمدم من بعد ازمرگ آقام بود.من فقط سیزده سال داشتم که آقام تصادف کرد و مرد.مامانمم که تو چهارسالگی بخاطر هپاتیت ترکم کرد و از خودش برای من فقط یک مشت خاطره ی دست به دست چرخیده و یک آلبوم عکس بجا گذاشت که نصف بیشتر عکسهاش دست بدست بین خاله هام و داییهام پخش شد واسه یادگاری! !!از وقتی که یادم میاد واقعا جای خالی مادرم محسوس بود.هرچند که آقام هوامو داشت و نمیذاشت تو دلم آب تکون بخوره.ولی شاید بزرگترین اشتباه آقام این بود که واسه ترو خشک کردن من، دست به دامن دخترعموی ترشیده ش شد وگول مهربونیهای الکیشو خورد و عقدش کرد.تا وقتی که مهری بچه نداشت برام یکمی مادری میکرد ولی همچین که بچه ش بدنیا اومد بدقلقی هاش شروع شد و من تبدیل شدم به هووش.مخصوصا وقتی میدید آقام از درکه تو میاد برام تحفه میاره آتش حسادت توچشمش زبونه میکشید ولی جرات نداشت به آقام چیزی بگه چون شرط آقام واسه ازدواج احترام ومحبت به من بود.
ادامه دارد...
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
#رهایی_از_شب
#قسمت_پنجم
مرگ آقام برخلاف یتیمی وبی پناه شدن من برای مهری خالی از لطف نبود.میتونست با حقوق بازنشستگی و سود کرایه بدست اومده از حجره ی پدری آقای خدابیامرزم هرچقدر دلش خواست خرج خودش ودوتا پسراش کنه و با من عین یک کلفتی که همیشه منت نگهداریمو تو سر فامیل میکوبوند رفتار کنه! به اندازه ی تمام این سی سال عمرم از مهری متتفرم.اون منو تبدیل به یک دختر منزوی تو اون روزگار و یک موجود کثیف تو امروزکرد.اون کاری کرد تو خونه ی خودم احساس خفگی کنم و مجبورم کرد در زمان دانشجوییم از اون خونه برم و در خوابگاه زندگی کنم.اما من کم کم یاد گرفتم چطوری حقمو ازش بگیرم.به محض بیست ودو ساله شدنم ادعای میراثم رو کردم و سهم خودم رو از اموال و املاک پدرم گرفتم وبا سهمم یک خونه نقلی خریدم تا دیگه مجبور نباشم جایی زندگی کنم که بهترین خاطراتم رو به بدترین شرایط بدل کرد. اما در دوران نوجوانی خوشبختیهای من زمانی تکمیل شد که عاطفه هم به اجبار شغل پدرش به اروپا مهاجرت کرد و من رو با یک دنیا درد و رنج وتنهایی تنها گذاشت.بی اختیار با بیاد آوردن روزهای با او بودنم اشکم سرازیر شد و آرزو کردم کاش بازهم عاطفه را ببینم.غرق در افکارم بودم که متوجه شدم جلوی محوطه ی مسجد دیگر کسی نیست. نمیدونم پیش نماز جوون وجدید مسجد و جوونهای دوروبرش کی رفته بودند.دلم به یکباره گرفت.باز احساس تنهایی کردم.از رو نیمکت بلند شدم و مانتوی کوتاهمو که غبار نیمکت بروش نشسته بود رو پاک کردم.هنوز رطوبت اشک رو گونه هام بود.با گوشه ی دستم صورتم رو پاک کردم و بی اعتنا به نگاه کثیف وهرز یک مردک بی سروپا و بدترکیب راهمو کج کردم و بسمت خیابون راه افتادم.
ادامه دارد..
به قلم ✍ #ف_مقیمی
کپی بدون ذکر نام وآدرس نویسنده اشکال شرعی دارد😊
آیدی وآدرس نویسنده👇
@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی👆👆
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️
❤️✨پــــروردگـــــارا🤲
🤍✨ما را در دل قلعه ی محكم
❤️✨ایـمـانـت پـنـاهـمـان ده
🤍✨و بذر شادی و اميد و عشق
❤️✨را در مزرعه قلبمان بكار و رشد بده
🤍✨تا به تعالی و كمال دست يابيم
❤️✨آمــــیــــن یــــا رَبَّ🤲
🤍✨آرزوهایت را از او طـلـب کـن
❤️✨چرا که خواست خواستِ خداست
🤍✨هر آنچه او بخواهد همان ميشود
❤️✨به اراده ی او هرغیر ممکنی ممکن می گردد
❤️✨شــبــتــون پـر از نـگـاه مـهـربـون خـدا
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی