#حاجت
#باب_حاجات
#اجابت
#ادی_قرض
⚜ذکر برای اینکه هر چه از خدا بخواهد روا گردد⚜
🦋برای ادای #قرض و وسعت رزق و اقبال و سعادت روز #پنجشنبه یا #جمعه دو رکعت نماز بخواند و آن روز را #روزه دار باشد
🔹 و قبل از نماز صد 《100》مرتبه #صلوات بفرستد به هر نیتی که دارد
🔹و در هر #رکعتی بعد از #فاتحه 《15》 مرتبه #آیةالکرسی بخواند
🔹 و《 25》 مرتبه سوره #توحید
🔹و بعد از نماز 《41000 》دفعه
《یا وهاب》
بگوید و سعی کند که از اول شروع به نماز تا اتمام ختم سخن نگوید
✅بعد از نماز هر چه از خدا بخواهد روا گردد .
📚گلهای ارغوان جلد 1 صفحه 27
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت سوم)
تا نزدیک ظهر ضریح امیر المومنین را در آغوشم گرفته بودم و گریه می کردم ناگهان آرامش مطلقي وجودم را فرا گرفت. این بالاترین دلیل حضور آقایم در کنارم بود معنای سکینه را آنجا لمس کردم امام زمان معدن آرامش مطلق و سکینه و قوت قلب محض است معنای الا بذکر الله تطمئن القلوب را دقیقا احساس کردم که تنها در آغوش امام معصوم ارواح انسانها به حقیقت محض آرامش می رسند. با تمام وجودم احاطه روحی امام را حس کردم، تنها بدن مبارکشان را نمی دیدم. نیرویی مرا به قسمت بالای سر امیر المومنین کشاند.
✨💫✨
با اینکه باید مدتها منتظر می ماندی تا آن گوشه بالا سر جایی برای نماز نوبتی پیدا کنی، اما ناگهان جایی خالی شد و من راحت شروع به نماز حضرت نوح و آدم کردم و مشغول نماز امیر المومنین بودم که دیدم چهار سید جليل القدر بالا سر حضرت اند. یکی از آنها قامتی بسیار بلند داشت و بسیار درشت قامت بود، در حین نماز یک لحظه از کنارم رد شدند و در سمت راست من، بین من و دیوار قرار گرفتند با اینکه اصلاً جای یک نفر لاغر اندام هم نبود اما به راحتی جا گرفت طوری که لباس مبارکشان به من چسبیده بود. عمامه ی سیاه رنگ با عظمتي بر سر مبارک داشتند لباس سبز عربی خاصی به تن داشتند که تا روي پا را پوشانده بودند، اما بدون جای دوخت...
✨💫✨
شال سبز رنگي که بر روی عمامه بود تا روی زمین کشيده مي شد ...نماز امیرالمؤمنین تمام شد یک لحظه دو آقا زاده نوجوان و رشيد ایشان را دیدم که مانند دو گلدسته، پیشاپیش ایشان، بالای سر اميرالمؤمنين عليه السلام به نماز ایستادند، آنهم در مسیر زائرین، جايي که اصلا مأمورین اجازه نمی دادند در عین حال اصلاً مزاحم هيچ کس نبودند. آنها نیز لباس سبز یک تکه ای پوشیده و کلاه های سبز مخصوص و شال سبز بسیار بلندی به سر مبارک داشتند که تا روی زمین کشيده بود. من نشسته بودم، آنها پشتشان به من بود. یکی از آن چهار نفر...
ادامه دارد ...
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
حقیقت #گناه
📛 توجه کنید شروع یقظه و بیداری از خواب غفلت این نیست که به انسان بگویند تو فقط گناه نکن.
میگویند: «چکار کنیم ما با گناهکردن انس گرفتهایم! انسان نمیشود از گناه دل بکند.»
❗️خیلی از ما هنوز در این مرحله ماندهایم.
‼️میگویند: چطور لذت #غیبت را کنار بگذاریم؟ چطور لذت نگاه به نامحرم را زیر پا بگذاریم؟
و انواع و اقسام گناهانی که شیطان در ذائقهی انسانِ خواب و غافل یکجور شیرینشان کرده است.
👌انسان بیدار، دیگر این شیرینی را نمیبیند، آن تلخی سم کشنده را میبیند.
یک انسان بزرگ، از یک شیشهی سم، هرچند که خوشرنگ و خوشطعم باشد دوری میکند، اصلا به آن دست هم نمیزند میگوید خطرناک است؛ ولی یک بچه که عقل و فکرش نمیرسد همان سم را بخواهید از او بگیرید کلی گریه و سر و صدا راه میاندازد که چرا از من میگیرید؟ بگذارید من بخورم.
وقتی انسان از #خواب_غفلت بیدار میشود، حقیقت گناه باید اینطور در دیدهاش پررنگ شود. حالا گناه هرچه میخواهد، باشد.
💯این لذتی که بعضی گناهان دارد، همان شربت سمی است. سمی که شیطان با عسل شیرین کرده تا ما بخوریم. اگر تلخ بود که نمیتوانست به ما بخوراند.
⭕️استاد حاج آقا زعفریزاده
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#ایجاد_رغبـ😇ـت_به_نماز
#نمازخوان_شدن
#نماز
هرکس در نماز بی رغبت باشد
این آیات را {آیه 56,57,58} سوره #ذاریات نوشته با خود نگه دارد
واگرسوره #مؤمنون را《7》 بار بخواند
درنماز رغبت می یابید.
📚خواص السور62
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت چهارم)
یکی از آن چهار نفر کودک تقریباً ده ساله اي بود، با قدی متوسط که او هم لباس و ظاهری شبیه آن دو سيد. ايشان کنار من سمت چپ و چسبیده به من نشسته بودند بدن آن سید با عظمت کاملا با بدن من تماس داشت. آرامشی مطلق بر همه جا حاکم بود. نورٌ علی نور شده بود، تمام حرم امیرالمؤمنین در نهایت وسعت معنوی قرار گرفته بود. تمام معنویت در حرم جاري بود. نیرویی مطلقي بر ذره ذره وجودم حاکم شده بود نيرويي که به من مي گفت، این آقایی که شانه به شانه تو چسبیده و جان تمام حقایق است، امام زمان تو است. چنان نیرویی که تمام ادله و بیّنات و شواهد و معلومات را مقهور خود ساخته بود.
✨💫✨
قلبم داشت می ایستاد، اما جرات عرض ادب نداشتم. ناگهان آن کودک ده ساله دست مبارکش را به روی ران چپم گذاشت و با محبتی عجیب نوازش داد یک لحظه برگشتم و تنها لحظه ای به صورت مبارکش نگاه کردم که داشتم قالب تهي مي کردم! خدای من گویا خورشیدی هزاران برابر منوّرتر، از بین دو ابروی مبارکش نور افشانی می کرد، بدون آنکه چشم را بزند بلکه تو را میخکوب و مجذوب و غرق در خودش می ساخت صورتش انعکاس نور بود آن هم نه این نورهای دنیایی... داشتم از هم مي پاشيدم، تاب نگاه کردن به او را نداشتم ... چند عدد پسته اي را که از بالاي سر امیر المومنین عليه السلام از روی زمین برداشته بودم و برای تبرک در جيبم گذاشته بودم، کف دست گرفتم و به ايشان تعارف کردم.
✨💫✨
نگاهی دوباره به من کرد، محبتی بی نهایت به قلبم نشست، با کمال ادب و بزرگواری یک عدد پسته برداشت و هنوز نگاه پر محبتش راکه داشت مرا ذوب می کرد از من بر نداشته بود که ناگهان آن آقای با عظمت دست مبارکشان را بر روی شانه ام گذاشتند و به گرمي فشردند (در اینجا نمی توانم بگویم چه بر من گذشت) اما همین قدر بگویم که با همین عنایت، جرأتی به قلبم جاری کردند که توانستم یک لحظه سرم را به طرف ایشان برگردانم، آقا با نهایت محبت نگاه کریمانه شان را به من کردند و فرمودند: "احسنت، تبارک الله، شکرا" و دوباره با دست مبارکشان شانه ام را نوازش دادند.
ادامه دارد...
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
💥غفلت از امام، یک گناه اجتماعی است و باید اجتماع توبه کند. اگر یک اجتماع از امام زمانش غافل شد، یکی از محرومیتهای شدید الهی که متوجهاش میشود محرومیت از وجود امام زمان است.
💥زمان 🏴مولاامیرالمؤمنین علی علیهالصّلاةوالسّلام مردم چنین اشتباهی کردند. از امامشان غافل شدند، تعهّدشان را شکستند و آنجایی که باید امامشان را یاری کنند یاری نکردند.
💥🏴خدای تعالی عهد بسته، از ما پیمان گرفته که وقتی در این دنیا میآییم امام زمانمان را بشناسیم، تسلیمش باشیم و یاریاش کنیم.
💥لذا 🏴میفرماید: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا»
📚(اسراء/٣۴)
💥حتما از این عهدی که با ما بستید، از شما سؤال میکنند. با امام زمانتان چه کردید؟ این عهدشکنی بود که سبب شد محرومیت از وجود امام برایشان رقم بخورد.
💥🏴خدای تعالی تنبیه و محرومشان کرد.
💠استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4