🔔 یا رسول اللّه (ص)، تو را نشناختهایم و فقط میدانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد. چگونه میتوان شعاع دایره خوبی هایت را ترسیم کرد؟ « مدینه » با آن عظمتش، هیچگاه ادعا نمیکند که تو را شناخته است.
🔖 مهربانترین، براستی مهربانی و محبت چه میکند با دلها،ای کاش الگوی مهربانیام تو باشی و چقدر دلگیرست وقتی مهربانیت را جور دیگری تفسیر میکنند، چقدر دنیای امروز تشنه یادگیری محبت از توست.
📖 #آفتاب_آخرین
✍🏻 به قلم: #مهدی_قزلی
🖨️ انتشارات: #شهید_کاظمی
📜 برشهایی کوتاه از زندگی و زمانه پیامبر رحمت
جهت مشاهده و تهیه این کتاب ارزشمند کلیک کنید👇
🌐https://manvaketab.com/book/373284/
☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8
🤔 زندگی پرفراز و نشیب و فضائل معرفتی و اخلاقی پیامبر رحمت در قالب یک مجموعه داستان جذاب
📖 #آفتاب_آخرین
✍️ به قلم: #مهدی_قزلی
🖨️ انتشارات: #شهید_کاظمی
جهت مشاهده و تهیه این کتاب ارزشمند کلیک کنید👇
🌐https://manvaketab.com/book/373284/
☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8
« سورهٔ مسد نازل شده بود. همه جا پیچیده بود که ابولهب و همسرش، ام جمیل هجو و نفرین شدهاند. امجمیل با خشم به طرف پیامبر میآمد. سنگی در دست داشت. گفتند: « یا رسولالله، امجمیل بهسمت شما میآید. گویا قصد آزار و اذیت شما را دارد .» پیامبر گفت: «او مرا نخواهد دید.» نزدیک آمد. پرسید: «محمد کجاست؟» گفتند: «آنجایی که خدا خواسته است .» همه پیامبر را میدیدند؛ اما ام جمیل نمیدید . وقتی رفت پیامبر گفت: «خدای تعالی بین من و او پردهای انداخت و مانع دیدنش شد .»
💊 برشی از کتاب #آفتاب_آخرین
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8
💢 مسخرهاش میکردند.
میگفتند جادوگر. میگفتند دیوانه. از پشت بام خاک میریختند روی سرش؛ ولی از ترس، همهی چیزهای قیمتیشان را میبردند میدادند دست امین تا برایشان نگه دارد.
📖 #آفتاب_آخرین | صفحه ۲۰ | مهدی قزلی
🌱با ما همراه باشید
📌 #من_و_کتاب
🆔 https://eitaa.com/Manvaketab_info