هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#ارسالی_از_مخاطبین
#عباس_برادرم
خاطرات و یادداشت های شهید مدافع حرم #عباس_کردانی
#من_و_کتاب #نشر_شهید_کاظمی
#فروش_ویژه
مجموعه کتب #مدافعان_حرم
15 الی 30 دیماه
#میلاد_حضرت_زینب_س
.
🔹نام کتاب: #عباس_برادرم
(( خاطرات و یادداشتهای #شهید_مدافع_حرم #عباس_کردانی ))
🔹به کوشش : #حمید_داودآبادی
🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
چاپ یکم|184صفحه|12000تومان
http://l1l.ir/3s7j
✂️ برشی از کتاب:
.
صبح هوا روشن شد رفتیم بیرون.
همه جا سفید پوش بود. اونقدر #برف باریده بود. کمی قدم زدیم. تو روز پست نبود چون عملا دشمن تحرکی نداشت فقط شبها واسه خود نشون دادن یه مقدار آتیش میریخت.
تقریبا همون شب اول به موش ها عادت کردیم. بچهها هم به همدیگه و هم تاریکی انس گرفته بودند چون واقعا چیز دیگهای وجود نداشت بخوان با هم انس داشته باشن. از هر جای دیگه به خدا نزدیکتر بودند.
واقعا نمیدونم خدا با بندهاش که از همه چیز خودش میگذره و سختی و غربت و تنهایی و ... رو تحمل میکنه چه میکنه که اینجور دلها یکی میشه.
اینجا واقعا با همه خوبیها و بدی ها برادری غیر از این بچهها نمیشه پیدا کرد. از برادر هم نزدیکتر ... خیلی نزدیک.
02537840844
خرید آسان :
http://l1l.ir/3s6t
نام کتاب: #عباس_برادرم
(( خاطرات و یادداشتهای #شهید_مدافع_حرم #عباس_کردانی ))
#حمید_داودآبادی
#انتشارات_شهید_کاظمی
.
برشی از کتاب:
.
مجروحین رو که میبردیم عقب ، یک تویوتا اومد که #عراقی بودند. تا خواستیم مجروحین رو ببریم سوار تویوتا کنیم ، تویوتا رو زدن. سه نفر هم دوباره اونجا #شهید شدند. تویوتا رو با [موشک] کورنت زدند.
متاثر میشه آدم. نمیدونه چیکار کنه. بعد خلاصه #جانبازان رو میبردن عقب. فقط شهید نبود.
مثلا طرف اومده بود دستش کنده بود، دستش افتاده بود. گفتم دستت کو؟
گفت اون جاست. نشون داد رفتم دستش رو آوردم . دستش هنوز گرم بود. متصلش میکردم، میبستم کنارش گفتم شاید بشه پیوند بزنند.
هیچکس نمیاومد. همه کُپ کرده بودند. نمیدونستن چیکار کنند؟
حالا من یک #تخریب_چی بودم. #فرمانده میاومد میگفت من چیکار کنم؟ رفتم خط رو دوباره سر کشیدم. مجروحین رو آوردم، شهدا رو آوردم. گفتم شهدا جا نمونن. شهدا رو یک کیلومتر زیر آتیش میآوردم عقب....
.
#فروش_ویژه
مجموعه کتب #مدافعان_حرم
15 الی 30 دیماه
خرید آسان:
http://yon.ir/H7P6l
مرکز پخش:
02537840844
.
🔸#عباس_برادرم
🔸#حمید_داودآبادی
🔸#انتشارات_شهید_کاظمی
.
۱۸۴صفحه|۱۲۰۰۰تومان
.
📚درباره کتاب
خاطرات و یادداشتهای #شهید_مدافع_حرم #عباس_کردانی
.
🍃برشی از کتاب
مجروحین رو که میبردیم عقب ، یک تویوتا اومد که #عراقی بودند. تا خواستیم مجروحین رو ببریم سوار تویوتا کنیم ، تویوتا رو زدن. سه نفر هم دوباره اونجا #شهید شدند. تویوتا رو با [موشک] کورنت زدند.
متاثر میشه آدم. نمیدونه چیکار کنه. بعد خلاصه #جانبازان رو میبردن عقب. فقط شهید نبود.
مثلا طرف اومده بود دستش کنده بود، دستش افتاده بود. گفتم دستت کو؟
گفت اون جاست. نشون داد رفتم دستش رو آوردم . دستش هنوز گرم بود. متصلش میکردم، میبستم کنارش گفتم شاید بشه پیوند بزنند.
هیچکس نمیاومد. همه کُپ کرده بودند. نمیدونستن چیکار کنند؟
حالا من یک #تخریب_چی بودم. #فرمانده میاومد میگفت من چیکار کنم؟ رفتم خط رو دوباره سر کشیدم. مجروحین رو آوردم، شهدا رو آوردم. گفتم شهدا جا نمونن. شهدا رو یک کیلومتر زیر آتیش میآوردم عقب....
.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
.
🌏خرید اینترنتی
https://plink.ir/vjaB2
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
.
🆔 @man_va_ketab