🌈 #یک_جرعه_باور ۱
😅😢 یک خنده رو
یک گریه زیر
چند رج، سپید روشن و
وانگه کمی سیاه
طرحی ز عشق، روی سینه و
صد بغض پشت سر
♻️ در هم تنیده تاری قهری به پود مهر
شادی کنار هم
بعدش غبار غم
🌎 دنیا نشسته گوشه این کائنات و باز
با آن دو میله ی کوتاه روز و شب
بافد بر این تن عریان لحظه ها
تن پوش نازک طرح سراب را
🔚 وقتی به انتها رسد این جامه سفر
بر قامت مسافر خاموش، روح پاک
وانگه به سوی خاک
🏳 بر تن، سپید جامه ی دیدار عاشقی
بی هیچ رد و نشانی از آنچه بافت
رد غبار قافله ی چند روز عمر
گَردی از این سفر که بر این روح مانده است
آرام می روم ...
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
♥️ #سلام_عاشقانه ۳
☀️ من صبح را
به نام تو آغاز می کنم
🌈 امروز هم،
در بزم هستیِ تو میهمان شدم
دریاب این به مهرِ تو، چشم انتظار را
☺️ در گوش من، ترنّم زیبای یک سلام
در چشم من، شعاع روشن راهی به سوی نور
در کام من، حلاوتِ بخشش، امید، عشق
🙏 ای آنکه خواب، می نبرد چشم های او
ای مهربان خدا!
آگاه کن مرا
بیدار کن مرا
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
🆔 @Marefate_Mahdavi
🖤 #عاشقانه_های_آسمانی ۸
👌 گیرم درست بود
🌎 بنیاد عالم، از این چهار عنصر است:
♻️ آب است و آتش و خاک است و آن هوا
😫 اما برای شیعه تو، جور دیگری ست
😭 آبی که از لبان تشنه، دریغش نموده اند
😭 وان آتشی، که بر دل آن خیمه ها زدند
♥️ خاکی که تربت تو، بوسه گاه عشق
♥️ زیبا هوای عاشقی ات در حریم جان
💞 قربان آب و آتش و خاک و هوای تو
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
🏴 #حی_علی_العزا 🏴
◼️ #ماه_عزای_حسینی_تسلیت ◼️
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۳
💫 هفتاد شعله سوزان، بسان نور
طعم پذیرش زیبای صد عطش
اما نه در طلب آب رود و شط
🌟 در مکتب وجود
معنای آب
آب حیات است و مشق ما
لب تشنگی به لذت این قطره های نور
🎇 وقتی حسین
در تیره های شب، بُکشد رقص شعله را
آری، زمانه زیبای انتخاب
ماندن کنار نور
در اندیشه های روز
رفتن، بسان غرقه به ظلمت، به راه شب
☀️ رمز شکستن شب، روز باوری ست
خورشید و پرده نشینی به پشت ابر؟
سروی که خم کند او سر به پیش باد؟
♥️ در مکتب حسین (ع)
با "آ"، حدیث آب شروع می شود ولی
باید، تمام واژه های مکتب او را دوباره خواند
باید کنار "آب"، ز "آزادگی" نوشت
باید کنار "بغض" فروخورده از عطش
اینک، "بشارت" نور و امید داد
باید جوار "علقمه"، از "عاشقی" سرود
🏝 وقتی که آبروی آب، در این دشت رفته است
هیهات از آنکه به دشمن بگوید آب
دریا کجا طلب آب، از سراب؟
❣بنویس شیعه عاشق، تو مشق عشق
سرمشق آب، درس نخستین او ولی
تکلیف ما، قرائت مکتوب عاشقی ست
🚩 هفتاد آیه روشن به خط سرخ
هفتاد شمع فروزان به جسم شب
هفتاد "نه"، به بیعت با شب پرست مست
آری بشوی
ترس دو چشمت به سیل اشک
بیدار کن، خفته دلت را به سینه ای
زنجیر را، ز باور اندیشه باز کن
💞 در نی نوای عشق
ما خود نی ایم و نواها، همه از اوست
از ماورای این لب خشکیده از عطش
بانگی رسا به گوش تو آیا نمی رسد؟
💓 می خواندت حسین (ع):
آزاده باش و بخوان آیه های نور
آزاده باش و بمان با خدای خویش
آزاده باش، شیعه عاشق
به یاد ما
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣#زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۴
🥀 من به آرامی یک شب پره
شاید به سبکبالی یک خاطره،
باید بروم ...
💌 نامه رفتن من را روزی، باد خواهد آورد
بعد از آن رفتن من
باز خورشید طلوع خواهد کرد
یاس گل خواهد داد
عید خواهد آمد
خواهرم بعد سه روز، باز خواهد خندید
و فراموش کند کوچه، قدم های مرا
😔 خاطر خسته ایام، دگر یاد مرا خواهد برد
و چه بسیار پس از آن که دگر
شمع ها فوت شوند، کیک ها خورده شوند
جای خالی مرا، آینه خواهد فهمید
کفش آویخته ام، حجم خالی قدم های مرا
و نسیم، رد پایم ز کف کوچه ایام، به در خواهد برد
عکس من، جای خودش را به گلی، منظره ای، خواهد داد
🗓 باز تقویم ورق خواهد خورد
رود دنیا، جریان خواهد داشت
من به این جاری دنیا که نمی اندیشم
و نمی اندیشم، که پس از رفتن من
تو به آن چشم پر از پرسش این راز،
چه می خواهی گفت؟
🌺 که تو هم می دانی
بعد از این رفتن من
جریان دارد رود
سرخی داغ شقایق در دشت
شوق پرواز پرستو در باغ
💔 رد یک خاطره در باور قاب
و دلت می شکند
از غم حسرت نادیدن من
قطره اشکی چکد از گونه عشق
💞 مهربانم امروز
قبل از آنی که رسد
پیک ناخوانده باد
قدر این مانده نفس را تو بدان
عاشقی را دریاب
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۵
🍁 پاییز هم رسید
☀️ آری هماره او
قبل از طلوع صبح
تقدیر کرده مهر خودش را برای من
بخشیده فرصت زیبای زندگی
😍 یک لحظه او که رهایم نمی کند
زیباتر از نگاه پر از عشق او کجاست؟
ایمن تر از طراوت آغوش مهر او
من می سپارم این دل عاشق به عشق او
🍂 پائیز هم رسید
وین داستان برگ و جدایی ز شاخه ها
فصل غروب و جمعه و پاییز پیش رو
😇 می بندم این دو چشم
گرم است این دلم
قبل از طلوع صبح
چونان همیشه ایام روزگار
❣ آغاز این خزان
می بخشد او به جهان، مهرِ خویش را
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
🍁 برگ های پاییزی سرشار از شعور درخت اند و خاطرات سه فصل را بر دوش می کشند.
👣 آرام قدم بگذار بر چهره ی تکیده ی آنها، این برگ ها حُرمت دارند.
http://arameshisabz.blogfa.com/post/106/✿-پاییز-مبارک
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۶
🌏 این فصل های سال
آیات کبریاست
زیبا نشانه ی ادوار زندگی
منزل به منزلِ سفری
رو به سوی او
🌸 آغاز این سفر
در نوبهار عمر
فصل شکفته شدنِ بر زمین خاک
زیبا جوانه های تولد، امید، عشق
🍀 فصل میانه ی این عمر چون رسد
بر شاخه های عمر
محصول کِشته پدیدار می شود
با شاخه های خم شده از میوه های دل
🍂 وانگه خزان عمر
فصل رها شدن برگ ها ز شاخ
آغاز دل بریدن از دل سپرده ها
با خش خش مرور رفته و عریان شاخه ها
❄️ فصل نهایی این عمر چون رسد
بر تن ردای سپیدی به سان برف
خوابیده تا که رسد باز نو بهار
♻️ اما حکایت زیبای این سفر
در تیره های خاک
به پایان نمی رسد
🍁 بر شاخه های عمر
هر برگ و بار خاکی دنیا که بوده است
افتاده بر زمین خدا
مانده زیر پا
چونان که برگ های جدا گشته از درخت
😊 اما عزیز دل
آن ریشه ماندنی ست
آن روح پاک مسافر
که در ره است
🌟 بر این کتابت گویای کائنات
بر سوره های هستی زیبای پیش رو
بر آیه های روشن این لحظه های عمر
ما را تلاوت تدبیر گفته اند
☀️ ما را بشارت آغاز داده اند
در نوبهار معادی کنار او
جاوید فصل ملاقات نور و عشق
بیدار می شویم
💫 باور کنیم این سفر، از او به سوی او
ایمان بیاوریم به میعاد واپسین
فصل حیات باقی و
آن روزِ ماندگار
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۷
❤️ صبحت قرین عشق
نگاهت به آفتاب
☀️ آمد دوباره نور
سرمشق مهربانیِ خورشید، پیش روست
می تابد او به زمین، بر بسیط خاک
بی آنکه از گرفته ی آن، پرس و جو کند
🌹 بی ادعا، صبور
تکلیف او، سخاوت مـღـر است بر زمین
در پیش چشم او
فرقی میان سهم گل و خار و خس که نیست
گرما و نور را، به مساوات می دهد
هرگز نکرده خرده شکایت ز خاکیان
💖 گر عشقِ نور الهی به قلب توست
در جستجوی قربِ الهی اگر تویی
خورشید سیره باش
در نور، غرقه شو
با مـღـر، آشنا
💝 زیبا، سخی
مـღـر خودت را تو هدیه کن
چون آفتابِ پاک
بی ادعا بتاب
بر این زمینِ خاک
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
💚 #عاشقانه_با_معبود ۳
🙏 خداوندا! حضورم ده
که راز دل نهفتن را بسی دشوار
و گفتن را بسی، دشوارتر دارم
چگونه خاموشی یابم،
به هنگامی که اینسان در خروشم
مرا نتوان نگفتن، چون که در عشقت،
بسان باده می جوشم
خداوندا! تویی حاضر، چه می جویم
تویی ناظر، چه می گویم
😔 خداوندا! چه شرمی دارم از ماه و ستاره
غنچه ای، پروانه ای، برگی
که آن ها کار خود را می کنند اما،
به کار خویش واماندم
چه نعمت ها که من را داده ای
اما زبان شکر یک، از صد هزارش را نمی دانم
و می دانم که در تقسیم هستی،
سهم من را هم، هزاران بار افزون داده ای
اما خداوندا، کمک کن، تا فراموشم نگردد
نقش خود در نقشه هستی
😰 تو را وقتی به یاد آرم،
پس آنگه از تمام خواهش خود، شرم می دارم
من از ذکر و دعا و این نماز غافلانه، شرم می دارم
هزاران توبه کردم از نمازی که نباشد،
آن نمازی که تو می خواهی
🤗 خداوندا! تو را دارم و این یعنی که دارایم
الهی گرچه مسکینم ولی داراتر از من کیست،
وقتی من تو را دارم؟
🙏 خداوندا! شبی چون روزِ نورانی
و روزی همچو شب، روحانی و زیبا عطایم کن
مرا این بس که مخلوق خدایی چون توام،
بر خویش می بالم
کرامت دارد این نسبت که من،
با خالق هستی کنون دارم
چه آزادم به هنگامی که من را عبد می خوانی
کمک کن تا نیالایم، من آن نفسی،
که آن را پاک می خواهی
خداوندا، توان سجده بر خاکت اگر دارم،
ولی دل کندن از این خاک نتوانم
نمی دانم کجای بوستان هستی ام، اما
گلم فرما که در خاری، مرا خواری بسیار ست
خداوندا به سویت باز می گردم،
مرا بر من مگردانم
😢 مرا شرمی، اگر خواهم
نخواهم من، گرفتارم
چه شرمی دارم از این من، کنار گفتن از تو
رهایم کن تو از این من، چه می ماند؟
فقط این تو خداوندا کفایت می کنی بر من
که کار من به جز با تو،
حوالت بر کس دیگر نمی خواهد
چه رسوایی از این افزون
فقیری، از فقیران دگر، حاجت طلب دارد
😩 الهی! وای بر من، گر دلی از خود برنجانم
کریما معرفت در هر عبادت روزیم فرما
الهی در به روی کس نمی بندی،
ولی من دست و پای خویش را بستم
نفهمیدم که لبیک تو یعنی که بخوان ما را
مرا با واژه لذت، که آسان جامه ذلت بپوشد،
هیچ کاری نیست
عذابی باشد آن حالی،
که حال با تو بودن را نمی آرد
💓 به هنگامی که می گویم به جز تو،
از کسی یاری نمی جویم، کنارم باش
تو خالص کن عبادت های من را هم برای خود
من از غم ها و شادی، گفته ها دارم
خداوندا! تو را دارم و خوشحالم
گرفتار منِ خویشم و غمگینم
😍 چه زیبا می شود دنیا
به هنگامی که هر سویی نظر پر می کشد،
نقش تو می بیند
و این مُهر تو بر این پهنه هستی،
هزاران مِهر می آرد
😭 خداوندا! تو می دانی خُلف فرزند آدم را
گناهی هست
مرا این بس، که غفاری
و می دانی که شرم کار زشت خویش را دارم
هزاران شکر ستاری
💖 خداوندا! چه زیبا خالقی دارم
که زیبا خلق خود را دوست می دارد
خودت گفتی که قلب ما، سرای توست
خداوندا سرای خود، تو حرمت داده احیا کن
🙏 خداوندا! خودت گفتی بخوان ما را
و من نیز می خوانم
به درگاه تو با امید می آیم
که جز این در، در دیگر نمی دانم
چه شکری دارد این نعمت،
که من را نعمت شکرت عطا کردی
و خوشحالم که در این پهنه گیتی
که تو من را و من هم چون تویی دارم
اگر تو بنده ای چون من نمی رانی
چگونه من خدایی چون تو را از خویش می رانم؟
💞 بنوشان جرعه ای از باده ی هستی
چه حالی دارد این مستی
که تو، مولای من هستی
خداوندا، خودت را حاجت ما کن
کمک کن تا نخواهم من کسی جز تو
نخواهم از تو من، جز تو
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
😇 #یاد_خدا_آرامش_روح_من_است
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۸
🌊 دریاب راز زلالی ز رود پاک
آن رود رفته،
به دریا رسیده است
بگذشته از هر آنچه که در راه دیده است
⛰ یا برده سنگ ریزه، به همراه خویشتن
یا از میان کوه،
بگشوده در خروش گذشتن، مسیر خویش
اهدای زندگی به مسیری که می رود
تقدیم باور سبزی به دشت خشک
⬅️ اما اگر که بمانی به مکر خاک
تا انتقام سنگ ریزه بگیری ز روزگار
در خویش مانده ای
در این حصار خاک
مرداب می شوی
♻️ مرداب یا که رود؟
این انتخاب ماست
مرداب تیره دل
یا چون زلال رود
جاری به شوق دیدن دریا، به سان رود
یا چون سکون آب
در خویشتن فرو نشسته
به مرداب غصه ها
❇️ آری، گذشت
رمز بقا، جاودانگی ست
بگذر از آنچه که، در راه دیده ای
بخشیده قهر رفیقان نیمه راه
بگذشته از گناه عزیزان آشنا
نامهربانی این روزگار سخت
گهگاه، نارفیقی این مردمان خوب
زخم به جان نشسته از این لحظه های تلخ
💎 دریا نمی شوی، اگر نپذیری مرام رود
آئین رود، رمز گذشتن ز هر چه هست
بی اعتنا به سنگِ نشسته میان راه
در آرزوی رسیدن، وصال دوست
❣آری، گذشت
زیبا شباهتی به فعل خداوند مهربان
این آرزوی تو در سجده های عشق
دریاب راز زلالی ز رود پاک
😔 دریا اگر نپذیرد تو را به خویش
سرگرم چاله ی حکایات بین راه
این سنگ ریزه ی شکایات روزگار
در خویش مرده ای
مرداب گشته ای
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۹
❣دو رکعت عاشقی❣
😍 چه زیبا آسمانی
مهربان ماهی
و گرما بخش خورشیدی
و چشمانی که می بیند تو را
گوشی، پذیرای طنین گرم پیغامت
و دستانی به سوی بی کرانت
وین، طپنده قلب پر مهری که می خواند تو را
گرما سرشکی، در کنارت، در حضورت
✨ اینک پر از نورم
بر این باور که تو هستی
و می دانی که من هستم
همان جایی، همان وقتی، همان جوری
که می خواهی که من باشم
نمی ترسم
چو می دانم، تو هستی در کنارم
❤️ مهربانم، آشنای خوب همراهم
تو نور آسمان ها و زمین
اینک نشانم ده، قرارم ده
مرا از این حجاب ظلمت وین پرده های نور، بیرون کن
نگیر از من نیازم را، خودت را
عاشقم فرما
زمینی عشق را بی یاد تو، هرگز نمی جویم
که قبل و بعد و با هر چیز، من تنها تو را دیدم
☺️ چه زیبا خالقی دارم
که زیبایی من را دوست می دارد
بیاندیشم به زیبایی، به زیبایی سخن گویم
تا که کردارم به زیبایی بیانجامد
سلامم ده
و تسلیم و توکل را عطایم کن
چه تقدیری مرا فرموده ای اینک، نمی دانم
نسیمی، باد همراهی، یا که طوفانت
چه باک، گر ریشه دارد، با تو ایمانم
سلام ای هق هق آرام شب هایم
سلام ای رویش همراهیت در عمق ایمانم
💭 هلا ای جمله مهمانان خوان خالق یکتا
کنار سفره هستی
گر، ما به دعوت آمدیم
با خود چه آوردیم؟
سلامی، دست مهری، خرده عشقی، ساده لبخندی؟
بفرمایی، به همنوئی به لب هامان بگو جاری ست؟
نگاه مهربانانه، بر این هم سفره گان داریم؟
دو زانو می توان بنشست، تا جای رفیقی بر سفره مهیا کرد
به روی سفره دنیا عزیزم، دگر سالم نمکدانی بگو باقی ست؟
و لفظ شکر، نه بر گفتار، بر کردار ما جاری ست؟
😇 به جای آرزوی بهره مندی
بیا تا ما سعادت را از او خواهیم
خدا با ماست، ما هم با خدا باشیم
به نورش، دیده هامان را شفا بخشیم
ببینیم آبی دریا، خروش رود را
رقص و سماع شاپرک ها را
زمینی بنده ای اما
تو روحی آسمانی در بدن داری
کمی با آسمان نزدیک تر باشیم
😊 نسیمی می وزد گاهی،
به گوش دل، دعای قاصدک ها را نیوشا شو
دو رکعت عاشقی فرما
کویری روزگاران را به باران، آشنایی ده
دعای جیرجیرک را به آمینی، تو راهی کن
به هستی با چنان چشمی که جمله، جلوه اویند
یکتا شو
بپوشان عیب مردم را
ببخشا، رحم کن
با بینوایان، همنوایی کن
خلاصه با تو می گویم
عزیزا
به اهلش واگذار اینک امانت را
خلیفه
گاه گاهی هم خدایی کن
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
♥️ #سلام_عاشقانه ۱۲
😍 چقدر نام تو زیباست
کنون گشوده سخن را بنام حضرت عشق
که بی تو نیابم رهی به منزل عشق
😇 شروع می کنم اینک به اسم مهربان تو، نور
بگیر دست کلامم
هلا تو خالق مهر
🕊 تویی صلابت زیبای لحظه ی آغاز
گشوده بند زبانم به شوق هر پرواز
☀️ بنام نامی نامت
سلام عشق و امید
هلا تو نور منور
سلام صبح سپید
✨ مگر شود که نخوانم تو را
به گاه هر چه شروع
مگر شود که نباشی
کنار واژه واژه طلوع
🌧 بگیر دست نگاهم
بشوی هر چه غبار
که قطره ای ز وجودم
بخوان مرا به بحر امید
😇 شروع می کنم اینک
به نام نامی عشق
که نیست حول گریزی
مگر به قوت عشق
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
🌈 #صبح_تون_پر_از_عشق
☝️ #زندگی_تون_به_سمت_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi
🌈 #یک_جرعه_باور ۱۱
❤️ و اما عاشقی رسم خوشایندی ست
که قلبت نشکند قلبی
نگاه تو نیاویزد به چشمانی غبار غم
نچیند ساقه ی گل، دست مهر تو
نبندی پای پرواز کبوتر را
⛔️ نرنجاند تبر در دست تو، آرامش زیبای جنگل را
نخشکانی به لب، زیبا نهال پاک لبخندی
نسوزاند زبان آتشت دل های مردم را
نمیراند کلامت حرمت والای انسان را
😔 کمی از یادها رفته ست
می دانم
ولیکن عاشقی
رسم خوشایندی ست
✍ شاعر: #کیوان_شاهبداغی
❣ #زندگیتون_پر_از_نگاه_خدا
🆔 @Marefate_Mahdavi