سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت دکترها بعد از یک ماه بستری شدن گفتند رضا فلج شده کم‌کم فلج شدنش از پاها به بالا و قلب رسیده و جانش را می‌گیرد! بعد از قطع امید پزشکان گفتم:هیچکس مصیبت زده‌تر از حضرت زینب(س)نیست نذر عمه‌ی سادات کردم تا رضا خوب شود! یک روز در کمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت آن روز زینب کبری(س) پسرم را شفا داد و امروز رضا فدایی زینب(س) شد :) #شهیدرضاکارگربرزی 🌱|@martyr_314

بچـھ‌کـھ‌بودفلج‌شد نذرحضـرت‌زینب(س)کردمش.. نذرقبول‌شدورضاخوب‌شد خوبِ‌خـوب... اونقدرخوب‌کـھ‌مُھرنوکری‌عمـھ‌ی‌سادات روی‌قلبش‌حڪ‌شد :)❤️ #شهیدرضاکارگربرزی 🌱|@martyr_314

شیعه‌ بودن‌،تنها‌ به‌ نماز‌ ایستادن‌ و روزه‌ گرفتن‌ نیست شیعه،مرد‌ عمل‌ می‌خواهد حضرت‌ زینب‌ سجاده‌ نشین نمی‌خواهد..! #شهیدرضاکارگربرزی 🌱|@martyr_314

خیلی مقید به نماز شب بود وقتی می‌خواست ماموریت برود توصیه می‌کرد مواظب باش خواب نمانی! در قنوت نماز شبش این دعا را می‌خواند: رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍۢ وَٱجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا یعنی ما را برای متقین الگو قرار بده :) همسر#شهیدرضاکارگربرزی 🌱|@martyr_314

نیمه شب از خواب بلند شدم دیدم باز رضا مثل هرشب در حال خواندن نماز شب است.. نمیدانم چرا آن شب برایم تماشایِ رضا فرق می‌کرد اصلا یک جورایی محو تماشای رضا شده بودم مثل هرشب،آرام و بی صدا با تمام سختی‌هایِ موجود در منطقه رضا یک محوطه امنی برای خودش به نام نماز ساخته بود با تمام جدیت و تحکم اخلاقی ای که داشت هنگام نماز آرام بود وقتی نمازش تمام شد،سراغ کارهای مربوطه‌اش رفت و من ماندم و صبح فردا که خبر شهادت رضا را برایم آوردند هنوز نفهمیدم آن شب زیر لب به خدا چه گفت... :) راوی: دوست#شهیدرضاکارگربرزی 🌱|@martyr_314