01-nohe-roze-shab-shahadat-ghasem-imam-hasan.mp3
11.31M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
صدازدیعمو،عموجاندادم
رسیدموکنارتوافتادم..
ⓞⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]
🌿وصیت زیبای شهیدپورمرادی
👌اين جمله را به ياد داشته باشيد:
اگر در راه خدا رنج را تحمل نكنيد!
مجبورخواهيد شد در راه شيطان ؛
رنج را تحمل کنید!
-----------------------------
✨تو دوست داری برای خدایی که عاشقته رنج بکشی یا برای شیطونی ازت منتفره؟!
رنج کشیدن در راهه شیطون هیچ سودی نداره، ولی رنج کشیدن برای خدا در عین اینکه پاداش آوره،پر از حس و حال خوب و رشد دهنده هم هست😍🌱
●کانال شهدایی🕊
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۲ به صفحه گوشی نگاه کردم،.. سایت العر
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمٺ ۳
سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :
_آره خب!کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و بسیجیها درافتادیم!
سپس با کف
دست روی پیشانی اش کوبید و با حالتی هیجان زده ادامه داد :
_از همه مهمتر! این پسر سوریه ای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!
و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :
_نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :
_خب تشنمه!
و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :
_منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!
تیزی صدایش خماری عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابرش چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :
_نازنین! تو یه بار به خاطر آرمانت قید خونواده ات رو زدی! و این منصفانه نبود که...
بین حرفش پریدم :
_من به خاطر تو #ترکشون کردم!
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :
_#زینب_خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟
از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :
_ #چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹[@Martyrs16]🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ😍 «هیئت باطل»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 هیئتی که در آن ذکر امام زمان نباشد باطل هست...
🔅 قراره از روضهها تربیت بشیم برای ظهور...
●کانال شهدایی🕊
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
01-nohe-roze-shab-shahadat-ghasem-imam-hasan.mp3
11.31M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
صدازدیعمو،عموجاندادم
رسیدموکنارتوافتادم..
ⓞⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]
خاکم نکنید.mp3
3.33M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
به پیرهن مشکیممی نازم....🏴🖤
ⓞⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]
اگرنمازتانرامحافظتنڪنید
حتیمیلیاردهاقطرهاشڪهم
برایاباعبداللهبریزید؛درآخرت
شمارانجاتنمیدهد.
-آیتاللهبهجت
🌱|@Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب جعفرزاده هستم...
#شهدا
●کانال شهدایی🕊
●شایدتلنگر
[@Martyrs16]
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمٺ ۳ سری تکان داد و همه مبارزاتم را در
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۴
_چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟اون روزی که لیدر اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!
به قدری جدی شده بود که نمیفهمید چه
فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود
_تو از اول با خونواده ات فرق داشتی و به خاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگی ات بودم چه نبودم!
و من آخرین بار خانواده ام را در محضر و سر سفره عقد با «سعد» دیده بودم..
و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود
که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در مناظره شکستم داده که با فندک جرقه ای زد و تنها یک جمله گفت
_مبارزه یعنی این!
دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
مچم را رها کرد،..
شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد
_بخور.!
گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این
شب نشینی عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد.
صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده مستانه سعد بلند شد...
که وحشتزده اعتراض کردم
_میخوای چیکار کنی؟
دو شیشه بنزین
و فندک و مردی که با همه زیبایی و عاشقی اش دلم را میترساند.
خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد..
و من باورم نمیشد در شیشه های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم
_برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟!!
بوی تند بنزین روانی ام کرده و او...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹[@Martyrs16]🌹
بخوانیم دعای فرج به نیت فرج...🤲
این صاحبنا؟...💔
بیا که با امدنت بهار می آید...🍃✨
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
شب تا صبح.mp3
13.15M
رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
منپای این نیزه ،تواون بالایی...🏴💔
ⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]
Mahmoud Karimi - Lalaei Golam Lala Mahtab Omade Bala.mp3
16.22M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
لالانوهیحیدر..لالاییعلیاصغر
قربونقدتمادر..امانهبهزیرخاک
ⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوان کوچولو
فدای لب تشنه ی حضرت علی اصغر (علیه السلام)
#محرم
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
باورمـنیست کہ درحنجرهات جاشدهاست
حجمـِ تیـرے کہ عَلمــدار زمین گیـرش شد..
💔
41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
●کانال شهدایی🕊
●الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🕊
[@Martyrs16]
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۴ _چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار
ا🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۵
بوی تند بنزین روانی ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی میکرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید..
_حالا فهمیدی چرا میگفتم
اون روزها بچه بازی میکردیم..؟
فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سالها انتظار برای چنین روزی برمیآمد، رجز خواند..
_این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!...!
گونه های روشنش
از هیجان گل انداخته و این حرفها بیشتر دلم را می ترساند..
که مظلومانه نگاهش کردم..
و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد،..
دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی اش زمزمه کرد..
_من نمیخوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! بن علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! حُسنی مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم
فرار کرد! از دیروز ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار قذافی هم دیگه تمومه!
و میدانستم برای سرنگونی بشّار اسد لحظه شماری میکند..
و اخبار این روزهای سوریه هوایی اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد..
_الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار میکنه! حالا فکر کن ناتو یا آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!
از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر میشد، دوباره احساس مبارزه در دلم
جان میگرفت..
و او با لبخندی فاتحانه....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹[@Martyrs16]🌹
رهبر معظم انقلاب: ". . همهیکشورهای دنیارویفضایمجازیِخودشاندارنداِعمال مدیریّتمیکنند،[درحالیکه]ماافتخار
میکنیمبهاینکهمافضایمجازیراول کردهایم!اینافتخارندارد؛اینبههیچوجه افتخارندارد.فضایمجازیرابایستی مدیریّت کرد . ."
🌱|@Martyrs16
Hossein_Sharifi_-_Ghafele_Salare_Man_(320).mp3
14.92M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
قافلهسالارِمن،کجاییاِیدوایِ
دردم...!؟💔
ⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]