وصیت نامه شهید حسین محرابی
(شهید مدافع حرم):
بچه ها نماز اول وقت
خواهرانم حجاب حجاب حجاب
برادرانم چشماتونو پاک نگه دارین بااین چشماقراره مولاروببینین ها
پشتیبان ولایت فقیه باشید آقا تنهان
اینم قول من به جوونا
هرخانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد
و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند اگر دستم برسد
سفارشش را به مولایم امام حسین علیه السلام خواهم کرد
#شهیدانه🩸|•°
پنــاه:
داستان #دایرکتی_ها 📵
قسمت ۶
افشین به من علاقه مند شده بود،چند باری بهم گفت.حتی اگه نمیگفتم با اون همه قربون صدقه رفتن و دلبری مشخص بود دوسم داره!هر چی بهش میگفتم قرارمون این نبود!
میگفت گور بابای قرار و مدار..
دل که این حرفا رو نمیفهمه!!!
من آدم محکمی بودم،همه سعیمو کرده بودم که دلم نلرزه؛اما بشدت وابسته شده بودم به کسی که بی چون و چرا گوش شنوا بود..!
[به افشین گفتم:دست از عشق و علاقه بردار،چون من کیوان رو دوست دارم!
اگرم باهات حرف زدم فقط و فقط بخاطر داروهای گیاهی بود و بعدشم شاید فرار از تنهایی..
الانم پشیمونم چون نمیخوام بهت وابسته تر بشم و زندگیمو از دست بدم!
حرفامو که دید؛به غلط کردن افتاد..
گفت باشه فرشته خانوم!من غلط کردم! دیگه حرفی نمیزنم؛فقط تنهام نذار! باشه؟!
قول میدم دیگه هیچ حرفی از حسم نزنم..]
سخت بود برام دل کندن از مجازی و چت بیهوده...
انگار معتاد شده بودم؛معتاد یه آدم مجازی که حتی چهرشو ندیده بودم..
برام شده بود دایه دلسوز تر از مادر!
[گفتم باشه و خداحافظی کردم!
گفت دمت گرم😍بعدشم استیکر خنده و خوشحالی فرستاد و خداحافظی کرد!]
توی این مدت دست و دلم به زندگی نمیرفت..
مدام بهانه های الکی میگرفتم،سر مسائل جزئی و بی اهمیت با کیوان بحثم میشد..
کیوان میگفت چته؟!چرا عوض شدی؟
کو اون فرشته ای که ورد زبونش قربونت برم وفدات شم بود؟!
همش دعوا راه میندازی؛اعصاب خودتو منو بهم میریزی!خب چته لعنتی..
بگو بذار بفهمم..؟!
میگفت بگو بذار بفهمم!!!
اما من خودم نمیدونیستم دقیقا چه مرگم شده!چی رو به کیوان میگفتم!
من حرفی برا گفتن نداشتم..
کیوانم گاهی عصبی میشد و سمتم نمی اومد..
بعد از مشاجره ای که داشتیم،کیوانم کمی تغییر کرد..
دیگه به اندازه قبل قربون صدقه ام نمیرفت؛برام وقت نمیذاشت..
البته بیشتر من مقصر بودم؛چون بیخود و بی جهت دعوا راه مینداختم!
از اون طرف افشین سنگ صبورم بود و آرومم میکرد!
و من از لحاظ روحی و روانی تا حدودی از جانب افشین تامین میشدم!
اگر کیوان باهام بدخلقی میکرد دیگه مهم نبود،چون یکی دیگه جاشو پر کرده بود..
ادامه دارد...
📝 نویسنده:فاطمه_قاف
📌 6 بهمن سالروز شهادت شهیده سیده طاهره هاشمی گرامی باد.
🔰 شهیده هاشمی بدون اینکه به کسی بگوید دوشنبه ها و پنجشنبه ها روزه می گرفت و فقط لحظه اذان مغرب بود که همه متوجه می شدند که او روزه است. اهل مطالعه بود و همیشه در نوشته هایش به این مساله اشاره میکرد که اگر برادران ما در جبهه ها میجنگند، جنگ ما با قلم ما است.
🔰 وی یک شب قبل از شهادتش شهید مظلوم بهشتی و یارانش را با دو تن از اعضای انجمن اسلامی محل را در خواب دیده و مژده شهادتش را از زبان آنها برای خانواده اش تعریف می کند و سرانجام در سن 14 سالگی توسط منافقین به شهادت رسید
#کانال_شهدایی
[@Martyrs16]
#تلنگر
-
میگفتڪھ،حیـآوعفـتیعنی...
مـوقعصحبتڪردنبـآنـآمحـرم
سـرسنگیـنبـآشیم!حتیدرفضـآیمجـآزی!
خـدآنـآظروشـآهـدبـرنیتهـآست....ツ
حـوآستبـآشہرفیق...‼️
@Martyrs16
«اى خواهرم: قبل از هر چيز استعمار از سياهى چادر تو میترسد تاسرخى خون من.»
شهيد محمد حسن جعفرزاده