ساعت ۷:۳۰ امروز صبح اعلام شد مبارز فلسطینی در درگیری با نیروهای نظامی صهیونیستی به شهادت رسید.
او که در تمام شب دشمن را سر کار گذاشت و نتوانستند پیدایش کنند، توانسته بود از تل آویو به یافا برسد و این موضوع بر سردرگمی دشمن افزود.
مبارز فلسطینی به مسجد یافا رفته بود و نماز صبح خوانده بود.
یک گروه از نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای بررسی دوربینهای مسجد بطور اتفاقی به آنجا میروند و مبارز فلسطینی که شبح نام گرفته، به سوی آنها تیراندازی میکند، روحش شاد🌷🕊
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعلان نام و خبر شهادت شهید رعد حازم از بلندگوهای مساجد شهر جنین...
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر شهید دارایی در مشهد مقدس
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
شهدایی
. #قسمت_نوزدهم . #رفافت_مقدمه_شباهت . . اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با
#قسمت_بیستم
.
#رفافت_مقدمه_شباهت
.
.
.
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم
اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😑
.
بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم 😊
.
حیف مهمون بود وگرنه با دمپایی میزدم تو سرش😐😆
.
.
وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله 😊
.
بابام پرسید خب دخترم؟!
.
منم گفتم : نظری ندارم من😐😐
.
مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن😊
.
مادر احسانم گفت : اره خانم😊...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو😉😄 عیبی نداره 😁 پس خبرش با شما .
خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید 😐
.
مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟!
.
-از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد 😑
.
و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟!😡
.
-بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که😐
.
-آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست😐
.
-شب بخیر..من رفتم بخوابم 😐
.
.
اونشب رو تا صبح نخوابیدم😕
تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد 😐
یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم 😊
اما اگه نشه چی؟!😔
یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم 😐
داشتم دیوونه میشدم😕
از خدا یه راه نجات میخواستم
خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه😔
.
.
فرداش رفتم دفتر بسیج.. یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم و نفهمیده بودم که زهرا پرسید:
.
-ریحانه جان چیزی شده؟!😯
.
-نه چیزی نیست😕
.
-سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم😄😄
.
-زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی😊
.
تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت:
.
لا اله الا الله...انتن نمیده 😡
و سریع به این بهونه بیرون رفت😕
.
دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😐
.
#ادامه_دارد🖤
شهدایی
#قسمت_بیستم . #رفافت_مقدمه_شباهت . . . یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائ
.
#رفافت_مقدمه_شباهت
.
.
.
-اینکه ...
.
-سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا حرفشو بزنه
.
-اینکه... اخه چه جوری بگم...
لا اله الاالله...😐
خیلی سخته برام😔
.
-اگه میخواید یه وقت دیگه مزاحم بشم؟؟😯
.
-نه...اینکه... خواهرم...
راستیتش گفتن این حرف برام خیلی سخته...
شاید اصلا درست نباشه حرفم😞
ولی حسم میگه که باید بگم...😟
منتظر موندم امتحانهاتون تموم بشه و بعد بگم که خدای نکرده ناراحتی و چیزی پیش نیاد😕
اجازه هست رو راست حرفمو بزنم؟!
.
.
-بفرمایید 😊
.
.
راستیتش
من...
من...
من از علاقه شما به خودم از طریقی خبر دار شدم و باید بهتون بگم متاسفانه این اتوبان دو طرفه هست😧
.
.
-چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم😶
تا شنیدم تو دلم غوغا شد ولی به روی خودم نیاوردم😌
.
-ولی به این دلیل میگم متاسفانه چون بد موقعی دیدمتون..بد موقعی شناختمتون..بد موقعی...😔
.
-بازم هیچی نگفتم و سرم پایین بود😯
.
باید بگم من غیر از شما تو زندگیم یه عشق دیگه دارم و به اون هم خیلی وفادارم و شما یه جورایی عشق دوم منید😔
درست زمانی که همه چی داشت برای وصل من و عشقم جور میشد سر و کله شما تو زندگیم پیدا شد.😕
و همیشه میترسیدم بودنتون یه جورایی من رو از اون دلسرد کنه😔
من از بچگی عاشقشم😕
.خواهش میکنم نزارید به عشقم که الان شرایط جور شده که دارم بهش میرسم..نرسم
.
.
دیگه تحمل نکردم 😡میدونستم داره زهرا رو میگه 😢😢اشک تو چشمام حلقه زد😢
به زور صدامو صاف کردم و گفتم خواهشا دیگه هیچی نگید...هیچی😢😡
.
.
. -اجازه بدید بیشتر توضیح بدم😯😕
.
.
-هیچی نگید😳
.
و بلند شدم و به سرعت سمت بیرون رفتم و وقتی رسیدم حیاط صدای گریه هام بلند بلند شد😢
تمام بدنم میلرزید😢
احساس میکردم وزن سرم دوبرابر شده بود..پاهام رمق دویدن نداشتن 😢😢 توی راه زهرا من و دید و پرسید ریحانه چی شده؟! ولی هیچی نگفتم بهش وفقط رفتم😢😢
.
تو دلم فقط بهشون فحش میدادم
.
.
رفتم خونه با گریه و رو تختم نشستم😢
.
گریه ام بند نمیومد😢😢
گریه از سادگی خودم😔
گریه از اینکه گول ظاهرش رو خوردم 😔
.
پسره زشت بدترکیب
صاف صاف نگاه کرد تو صورتم گفت عشق دوممی😢
منو بگو که فک میکردم این خدا حالیشه😢
اصلا حرف مینا راست بود.😔
اینا فقط میخوان ازدواج کنن که به گناه نیوفتن😔
ولی...
اما این با همه فرق داشت 😢 .
زبونم اینا رو میگفت ولی دلم داشت خاطرات مشهد و این مدت بسیج رو مرور میکرد و گریه میکردم..گریه میکردم چرا اینقدر احمق بودم.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
#ادامه_دارد
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
ماه رمضان بود علی هنوز به سن تکلیف نرسیده بود. حدود دوازده ساله بود که روزه می گرفت و نماز می خواند یک روز لبهایش از تشنگی خشکی زده بود و ترک برداشته بود و خونی شده بود ولی علی روزه اش را افطار نکرد و هرکاری کردم روزه اش را افطار کند او این کار را نکرد و تا افطار ایستاد.
شهید علی شاد
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷گوشه از مجاهدت ها
و حرف های شهید حرم حاج آقا اصلانی🌷
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷گوشه ای از فعالیت های جهادی طلبه شهید حجت الاسلام دارایی
که متاسفانه دیروز در بیمارستان، به دیار معبود شتافت🌷
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
16.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ۳ روحانی مشهدی کی بودن که مورد حمله واقع شدند و چرا باید انتقام خون اونها گرفته بشه؟
🎙حجتالاسلام حاجاحمدپناهیان
به تازگی یک متن سراسر ناامیدی و مایوس کننده تحت عنوان دلنوشته همسر یک طلبه منتشر شده است.
اطلاعی از هویت نویسنده واقعی این متن ندارم اما بعید است که بتواند کمکی به انقلاب و حوزه های علمیه و جایگاه رفیع روحانیت و شأن خانواده های گرامی و مظلوم طلاب و علما بنماید.
لطفا از نشر و پخش آن جلوگیری کنید و اگر دیدید تذکر بدهید.
۱. سرخوردگی
۲. ناامیدی
۳. فرافکنی
۴. توهین مکرر و مستقیم به دیگر مشاغل و اقشار
۵. دلسرد کردن مردم و جوانان نسبت به طلبه شدن و یا همسر طلبه شدن
۶. سیاه نمایی بیش از حد
و ده ها نکته دیگر از ایرادات فاحش این متن است.
در شرایط فعلی ، حفظ روحیه و انگیزه و امید در مردم علی الخصوص خانواده های طلاب ، از اوجب واجبات است.
انصافا این قلم و این مطالب، اصلا بوی خوشی به همراه ندارد و در کوتاه مدت اثر منفی خودش را گذاشته، چه برسد در دراز مدت.
لطفا منصفانه تر
لطفا عاقلانه تر
👈 باید از خون های بیگناهان و شهدای حرم امام هشتم به نفع حوزه و روحانیت و اسلام و انقلاب و خانواده های دلداه به ولایت، حسن استفاده شود. تا خون آنها حوزه ها را احیا کرده و هزاران نفر در سال جاری برای ثبت نام به حوزه و روحانیت اقدام کنند. نه اینکه جوری بنویسی و جوری منتشر کنند که سبب سرخوردگی و سرافکندگی شود.
حدادپور جهرمی