eitaa logo
شهدایی
358 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
☁️‹⃟🕊 🌿⃟🥀 میگفت‌ اگھ‌میگیدالگوتون حضرتِ‌زهراست‌بآیدکارۍکنید‌🤞🏻 ایشان‌از‌شمآراضۍباشند‌وحجآبِ‌ شمافآطمـے‌باشد🌙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Martyrs16
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸••شھیدانه••🌸 بہ فڪر[مثل شھدا مُردن] نباش! بہ فڪر[مثل‌شھدا زندگےڪردن] باش! دوستـــ دارم‌ مثݪ‌ طُ‌ باشم♡ 🎙استاد‌‌عالے @Martyrs16
🕊💕 عظمت ‌در چشمانِ ‌کسی‌ست کہ‌ نگاهش ‌را کنترل میکند.. .
🕊✨ ابراهیم پر ڪشید...🕊 تا نورے باشد بر مسیر زندگۍمان✨ تا هادے دلھایمان باشد...!♥️
... و ولادت آقا ابراهیم🎉 مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار میکنیم،جز خدا:)🥀 +یه صلوات هدیه کنید بهشون
کلام شهيد:🌱 آرزوی من شهادت هست ولي حاالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم! شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
🌹☘خاطره ای از که به برکت مال حلال یقین داشت☘🌹 نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه اومد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهرخواهر او را برداشته بود و در حال فرار بود. بگیرش...دزد....دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه محل‌ها لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس،‌ خبرگزاری تسنیم به سراغ کتب خاطرات شهدا و رزمندگان رفته تا با انتشار این مطالب، نام و یاد این عزیزان را زنده نگه دارد و معارف آنها را برای آیندگان باقی نگه دارد. نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه اومد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهرخواهر او را برداشته بود و در حال فرار بود. بگیرش....دزد....دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه محل‌ها لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد.چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب.درد می‌کشید که ابراهیم رسید.موتور را برداشت و سریع روشن کرد و گفت:سریع سوار شو. رفتن درمانگاه با همان موتور.دستش را پانسمان کردند.بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می‌کنی!؟آخه پول حرام که... دزد گریه می‌کرد.بعد به حرف آمد: همه اینها را می‌دانم.بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده‌ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد.رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا رو شکر شغلی مناسب برات فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم باشد هم برکت دارد. شهدایی [@Martyrs16]