eitaa logo
شهدایی
360 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
34 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
‹💡📜› ‌ •° "خندیدند🙂وردشدند.." این‌خلاصه‌یِ‌زندگیِ‌آنهایی‌بود که‌به‌دنیاآلوده‌نشدند!🕊 •° @Martyrs16
‹💡📜› ‌ •° فکرمیکردی‌روزی‌این‌چنین‌ غوغایی‌دردلهایمان‌ایجادکنی⁉️ به‌راستی‌‌که‌توچه‌کردی‌با خونت‌♦️برادر..⁉️ انگارخدافقط‌تورابرای‌ساختن‌ما‌آفرید❤️ کودکی‌های‌شهیدنوری😍 @Martyrs16
‹✨🌔› ‌ •° .دنیا پر از جای خالی توست 👀 که به چشم هیچکس نمی آید جز من ‌.. @Martyrs16
‹🌾🌼› ‌ •° دلم‌یڪ‌دنیامیخواهـد‌🌏 شبیه‌دنیـاےتـو:)🥺🌱 ڪه‌هـمه‌چیزش‌بوی‌خدا‌بدهد❤️ •° @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا شرمنده ایم💔🥺🌱☘ 🔺دلت برای بابا تنگ نمیشه؟! شهدایی پیشنهاد دانلود👌🏻😔 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 برادرِعزیزترازجانم🍃 مادرت می‌گوید هرشب برای تو لالایی می‌خواند، هرشب باخود زمزمه می‌کند، لالا لالا بکن خوابی همه خوابن تو بیداری...؛وتورا در آغوش خود می‌بیند و بر سر تو دست پر مهرش را می‌کشد و به یاد تو اشکش جاری می‌شود...☔️ ‌چقدر این لحظه ے رسیدن پدر بہ محل شهادت تو،مانند رسیدنِ حسین؏ بر بالاے سرِ علی اکبر اش شده...🥀 حالا پدرت مانند حسین؏: ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا.[فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا] رامیخواند... و بہ جاۍ سرت خاک هایی که بوی تورا میدهند را در آغوش می‌گیرد...🖤 ♥️ شهدایی [@Martyrs16]
https://harfeto.timefriend.net/16427624266456 کسایی که لفت میدن لطفاقبل لفت دادن ازشهدایی دلیل لفت دادنشون بگن تامااصلاح کنیم تاماروتنهانزارین🥀💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل روز تولد پاکے از گناهان✨ نشر این پست صدقه‌جاریست😇 یک شاخه گل صلوات🌹 هدیه به امام زمان ﴿عج﴾♥️
«🖤🌴 » امام رضا(ع) فرمودند♥️ «هر مؤمنی هنگام وضو گرفتن سوره‌ی قدر را تلاوت کند، گناهانش پاک می‌شود، مانند روزی که از مادر متولد شده است»
شهدایی
مدافع حرم زینب س: #رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا #پارت_یازدهم کم کم کارم داشت به جنون می کشید، آخرین
. بچه ها همه نگرانم بودند،خلاف قانون کتابخونه برام غذا میاوردن اما آتشی که به جانم افتاده بود آرام نمی شد... از شدت فشاری که روم وارد شده بود 3 مرتبه از حال رفتم و کار به اومدن آمبولانس و سروم کشید. و از شانس بدم، دفعه آخر توی راه پله از حال رفتم، با مغز رفتم وسط کاشی ها و جانانه بخیه خوردم، و دو شب هم به زور بیمارستان نگهم داشتن. حاجی هم دستور داد دیگه بدون تاییدیه مسئول سالن غذا خوری، حق ورود به کتابخونه حوزه و امانت گرفتن کتاب رو ندارم، اما نمی دونست کسی حریف من نیست و کتابخونه حرم، خیلی بزرگ تره. **** تقریبا هفت ماه از فاطمیه گذشته بود و من هفت ماه در چنین وضعیتی زندگی کرده بودم، حتی تمام مدت تعطیلات، جزء معدود طلبه هایی بودم که توی خوابگاه مونده بودم. دیگه حاجی هم هر بار منو می دید به جای تعریف و تشویق، دعوام می کرد، شده بود مثل پدری که دلش می خواست یک کشیده آبدار به پسرش بزنه. حالت ها، توجه و نگرانیش برای من، منو یاد پدرم می انداخت و گاهی دلم شدید براش تنگ می شد. در میان این حال و هوای من، محرم هم از راه رسید، از یک طرف به شدت کنجکاو بودم شیعیان رو توی محرم از نزدیک ببینم، از طرف دیگه، فکر دیدن قمه زنی از نزدیک و فیلم هایی که دیده بودم به شدت منزجرم می کرد. این وسط هم می ترسیدم، شرکت نکردنم در.این مراسم، باعث شک بقیه بشه . بالاخره تصمیم گرفتم اصلا در مراسم محرم شرکت نکنم، هر چه باداباد. دو شب اول، خودم رو توی کتابخونه و به هوای مطالعه پنهان کردم و زیر چشمی همه رو زیر نظر گرفتم، موقعی که برمی گشتن یواشکی چکشون می کردم، همه سالم برمی گشتند و کسی زخمی و خونی مالی نبود. روز سوم، چند تا از بچه ها دور هم جمع شده بودند و درباره سخنرانی شب گذشته صحبت می کردند، سخنران درباره جریان های فکری و سیاسی حاضر در عاشورا صحبت کرده بود، خیلی از دست خودم عصبانی شدم، می تونستم کلی مطلب درباره عاشورا و امام حسین یاد بگیرم که به خاطر یه فکر احمقانه بر باد رفته بود. همون شب، لباس سیاه پوشیدم و راهی حسینیه شدم... ... 🔴
🔵 خواب عجیب 🔻 «یک شب نزدیکی‌های اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار»‌ معمولاً عصرها به سر مزارش می‌رفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، همین که نشستم و گل‌ها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هق‌هق گریه‌هایش امان نمی‌داد حرفی بزند، کمی که آرام شد گفت: «عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری می‌ذارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم می‌فهمم من اشتباه کردم، تو اگه بحق باشی از خودت به من یه نشونه میدی.» ‌ برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم، گفتم: «من معمولاً غروب‌ها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش.»‌ ماجرای خواب شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی ❤ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Martyrs16
چادر من _نه برای نشان دادن فقر در سریال های کشورم...! _نه لباس متهمان دادگاه ها و زندان هاست _چادر من تاج بندگی من است سند زهرایی (س) بودنم را امضا می کند 😇 استوری📱 @Martyrs16
آنان که زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمی گذارند ! _"استاد مطهری" @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 چادرمیپوشم...🙃 چون ترجیح میدهم...😌 پابه حرف خداباشم..❤ وچه لذتی دارد‌پابه خاص اوباشیم...😍 نه اینکه مطیع امرشیطان..👊 🦋 -شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شهدا نیمه شب ها دنبال آرزوهاشون میگشتن اما ما چی؟؟! ---🥀🥀🥀--- @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂😅 دو تا بچه بسیجی یه عراقی درشت هیکل رو اسیر کرده بودند های های هم می خندیدند بهشون گفتم این کیه؟ گفتند: عراقیه دیگه گفتم : چطوری اسیرش کردین؟ باز هم زدند زیر خنده و گفتند: مث اینکه این آقا از شب عملیات یه جایی پنهون شده بوده تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی خودمون اومده ایستگاه صلواتی گفتم: خب از کجا فهمیدین عراقیه؟ گفتند: آخه اومد ایستگاه صلواتی ، شربت که خورد پول داد اینطوری لو رفت ..
「🌼/•°•°」 ‏{تَعرِفُ في وُجوهِهِمْ نَضرَةَ النَّعيم} درخشش سعادٺ را در چهره‌هاےشان‌مےبینے💛 🌱/^^ ـــــ"🍂✨"ــہـ۸ـــــہـــــ۸ـــــ @Martyrs16
هدایت شده از شهدایی
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ ❣هرشب❣ بخوان جان آقام عج💚 ❤️دعـــــــــــای فـــــــــــرج ❤️ 🦋 بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم 🦋 💚اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💚 ❤️دعــای سـلامتی امــام زمــــان(عج)❤️ 💚"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💚 و 3 تا سوره توحید ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ کانال شهدایی🕊 @Martyrs16
هدایت شده از شهدایی
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼کِی خزانم میشود مولا بهار؟ ✨کِی کناره میرود گرد و غبار؟ 🌼یک سؤال ازطعمِ بغض واَشک و آه ✨کِی به پایان میرسد این انتظار؟ @Martyrs16