فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ای ماه بی تڪرار من...
یٰادَت تٰا اَبَد دَر قلبم باقیست.
شهدایی
#رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا #پارت_بیست_و_یکم با همه چیز کنار میومدم، تا اینکه دکتر گفت «نتیجه شیم
#رمان
#مبارزه_با_دشمنان_خدا
#پارت_بیست_و_دوم
اوج فشار زمانی بود که دست روی قلبم گذاشت، هنوز الرحمن تمام نشده،بود.
حاجی بهم ریخته بود،دکترها سعی میکردن احیام کنن، و من گوشه ایستاده بودم و فقط نگاه میکردم
وحشت و ترس از شب اول قبر و مواجهه با اعمالم یک طرف، هنوز دلم از آرزوی بر باد رفته ام
می سوخت.
با حسرت به صورت خیس از اشکم نگاه می کردم، با سوز تمام گفتم:
_ منو ببخشید آقای من، زندگی من کوتاه تر از لیاقتم بود
.
غرق در اندوهی بودم که قابل وصف نیست،حسرت بود و حسرت،
هنوز این جملات، کامل از میان ذهنم عبور نکرده بود که #دیوارشکاف برداشت، #جوانیغرقنور
به سمتم میومد، خطاب به فرشته مرگ گفت:
_ #امرکردند؛ بماند.
جمله تمام نشده، با فشار و ضرب سنگینی از بالا توی بدنم پرت شدم.
_«برگشت، نفسش برگشت»،
توی چشم های نیمه بازم دکتر رو می دیدم که با خستگی، نفس
نفس می زد و این جمله ها رو تکرار می کرد:
_ برگشت،ضربان و نفسش برگشت.
* ****
هر روز که می گذشت حالم بهتر می شد، بدنم شیمی درمانی رو قبول کرده بود، سخت بود
اما دکتر از روند درمان خیلی راضی بود.
چند هفته بعد از بیمارستان مرخص شدم، هنوز استراحت مطلق بودم و نمی تونستم درست روی پا بایستم، منم از فرصت استفاده کردم و دوباه درس خوندن رو شروع کردم، یه هفته بعد هم بلند شدم،
رفتم سر کلاس، بچه ها زیر بغلم رو می گرفتن، لنگ می زدم، چند قدم که می رفتم می
ایستادم، نفس تازه می کردم و راه می افتادم.
کنار کلاس، روی موکت، پتو انداختم و دراز کشیدم، بچه ها خوب درس می دادن ولی درس
استاد یه چیز دیگه بود،مخصوصا که لازم نبود با واسطه سوال کنم.
حاجی که فهمید بدجور دعوام کرد، گفت:
_حق نداری بری سر کلاس، میرم برمی گردم سر کلاس نبینمت.
منم پتو رو بردم پشت در کلاس انداختم، در رو باز گذاشتم و از لای در سرک
می کشیدم،
استاد هر بار چشمش به من می افتاد یا سوال می پرسیدم، بدجور خنده اش میگرفت،
حاجی که برگشت با عصبانیت گفت:
_مگه من به تو نگفتم حق نداری بری سر کلاس؟؟؟
منم با خنده گفتم:
_من که اطاعت کردم. شما گفتی سر کلاس نه، نگفتی بیرون کلاسم نه.!
از حرف من، همه خنده شون گرفت، حاجی هم به زحمت خودش رو کنترل می کرد،از فردا
هماهنگ کرد اساتید میومدن خوابگاه بهم درس می دادن، هر چند، منم توی اولین فرصت که
تونستم بدون کمک راه برم، دوباره رفتم سر کلاس، دلم برای کتابخونه و بوی کتاب هاش تنگ شده بود
#ادامه_دارد...
🔴 #اینرمانواقعیاست
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
در طول مسير مدرسه سعي داشت قرآن حفظ كند. توي تاكسي هم كه مينشست يا كتاب ميخواند يا از حفظ قرآن تلاوت ميكرد. ميگفتم:«چه آدم عجيبي هستي تو!».
ميگفت:«وقت طلاست؛ قبول نداري؟».
شهید محمدرضا اخلاقی
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص287
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تمرین تیراندازی
شهید عباس دانشگر قبل از شهادت...
🔶ان شاء الله این گلوله ها بر قلب دشمنان ما بشینہ...
#پیشنهاد_دانلود ☑️
#شهید_دهہ_هفتادی↫:💛:
#شهید_عباس_دانشگر
#کانال_شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹رزمنده دفاع مقدس، در عرض یک دقیقه ولایتمداری را به خوبی #تبیین می کند
#شُھَدآتـوهیـچجِبھِاےڪَمنمیـزآشتـَن
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین یکتا 🌹
✅ شهدا قرآن می آوردن پست نگیرن...
🛑 الان بعضیا لابی میکنن پست بگیرن...
🔸ما مدئیان صف اول بودیم
شهدا را از آخر مجلس چیدند 🌷
💐شادی روح همه شهدا صلوات 💐
#یادشهداصلوات
#کانال_شهدایی
[@Martyrs16]
دختر استـــ دیگر !!
شاید دلش خواستهـ
پیش پدرش بخوابد
شاید هم دلش تنگــ بوده..😔
#فاطمه_زهرا_بابا
#شهید_محسن_فانوسی
🌸🌿مدیون شهدا وخانواده هاشون هستیم ...🌸🌿شادی ارواح طیبه شهدا صلوات....
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
°°•••°°°🍁🍁🍁°°•••°°°
#کلام_شهــدا
#شھیداحمدمَشلَب
من به دختری در این زمانه فکر نمیکنم، چون عکساشون
تو فضای مجازی بیشتر از نمازشونه..!😔
پس وصیتم به شما دختران، ☝️
حیا و عفت زینبــی در کارهاتون هست
#حجاب
#کانال_شهدایی
[@Martyrs16]
هٔمهٔ میگن شهٔدا رفتن تآ مآ بمؤنیم....!
ؤلي من میگم:شهٔدا رفتن تآ مآ دنبآلشؤن بریم......:)
#شهید_حججی✨
#محسن_حججی🌱
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا و الصدیقین
همیشه با قرآن #آرامش پیدا میکرد. حتی وقت هایی که بین دوتا انتخاب میموند پناه میبرد به قرآن. یک صفحه از قرآن رو باز میکردو با معنی میخوند وروی معانیش تامل میکرد.
همیشه بهم میگفت قرآن بخون تا قلبت آرامش پیدا کنه .وقتایی که ازم دور بود یا #سوریه بود،بی حدواندازه #دلتنگش میشدم ک بهش اعتراض میکردم که زودتر بیا میگفت برو قرآن بخون تا خدا قلبتو آروم کنه. وقتی #علی آقارو باردار شدم هرروز یک حرب از قران رو با دقت روی معنیش میخوندم.صوت سوره انعام ،انبیا،یس رو هرروز با صدای بلند درفضای خونه پخش میکردم تا علی هم با قرآن انس بگیره. این کارها بعد از بدنیا امدن علی اقا هم ادامه داشت تا جایی که با صدای قران می خوابید و گریه هاش با صدای قران تموم میشد.و لبخند میزد.اقا محسن هرشب علی اقارو میگرفتن تو آغوششون وبا صدای بلند قرآن میخوندن تا علی اقا بخواب برن...
هنوز صدای قران خوندنت تو گوشمه #محسنم #امام_علی (ع) :
وحق الولد علی والدان یحسن اسمه ویحسن ادبه و یعلمه القران ؛حق فرزند بر پدر ان است که نام خوب بر او بگذراد و اورا خوب تربیت کند و قران به او بیاموزد.
#نهج_البلاغه (صیحی الصالح) ص ۵۴۶،حکمت ۳۹۹
#کلیپ_شهید 🎥
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┊ ┊ ┊ 🦋
┊ ┊ 🦋
┊ 🦋
🦋
خط قرمز ما....🙂
#کانال_شهدایی
[@Martyrs16]
#حدیث_روز
پیامبر اکرم «ص» : همنشین خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد .
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیشهدا
یکینیستدستماروبگیره
ماهمازگناهخستهایم..چهکنیم؟💔
#بیایندستمونوبگیرینتابامخنخوردیمزمین!:)
#حالموندرستنیست .
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]