🔸سه نفر از جوانان ثروتمند نجف به محضر يکي از علماي بزرگ که در همسايگي آنان بود رفتند و گفتند: «حضرت آيت الله! پدر ما اينک حدود چهل سال است که به زيارت حضرت رضا عليهالسلام ميرود و هر بار مسافرت او ماهها به طول ميانجامد. اينک که بسيار پير و ناتوان شده ما با مسافرت زيارتي او موافق نيستيم اما او آماده حرکت است و ما نگرانيم که در راه تلف شود، بدينوسيله تقاضا ميکنيم او را نصيحت کنيد تا شايد منصرف شود.»
آن عالم بزرگوار ميپذيرد و به خانهي آنان ميرود اما نصيحت او سودي نميبخشد و مرد سالخورده بر حرکت خويش اصرار ميورزد. مرد عالم ميپرسد: «اين همه اصرار براي چيست؟»
پاسخ ميدهد که: «دوست عزيز! جهتي دارد.» و آنگاه ميافزايد: «حدود سي سال پيش دوستي داشتم که به همراه او اين سفر را هر ساله انجام ميدادم اما در سفري او بيمار شد و در راه از دنيا رفت.
نه آبي براي غسل دادن او داشتم و نه پارچهاي براي کفن کردنش و نه امکاني براي تجهيز و خاکسپاري او. به ناچار پيکر او را براي اينکه طعمهي درندگان نشود در نقطهاي پنهان کردم و به سوي روستايي شتافتم تا کمک بگيرم شب را در آنجا ماندم و روز بعد که به همراه چند نفر براي خاکسپاري او آمدم ديگر اثري از جسد او نيافتم، در اوج تحير و سرگرداني بودم که ديدم شخصيت گرانقدري از راه رسيد، نفهميدم از کجا آمد؟ آسمان يا زمين؟
او فرمود: «من جسد دوستت را شب گذشته تجهيز و به خاک سپردم و اين هم قبر اوست.» به نقطهاي که اشاره کرد رفتم و صورت قبري را ديدم. آنگاه خطاب به من فرمود: «تو هم اينک به هدف خويش رسيدي باز گرد!»
گفتم: «چگونه به هدف خويش رسيدم با اينکه من عازم زيارت حضرت رضا عليهالسلام هستم.»
فرمود: «اگر زيارت صاحب قبر را در مشهد ميخواهي که نايل شدي و اگر قبر و حرم را ميخواهي برو.»
و فرمود: «به شيعيان ما پيام ده که هر کس در راه زيارت ما از دنيا برود ما خود او را تجهيز ميکنيم و به خاک ميسپاريم.»
خود را بر روي پاي مبارکش افکندم که ببوسم دريغا که کسي را نديدم... و اينک از آن تاريخ تاکنون هر سال مشرف ميشوم تا به فيض عظيمي که دوستم نايل شد، نايل آیم. آري! اين داستان من است با اين بيان، اگر باز هم شما مرا از رفتن به زيارت حضرت رضا عليهالسلام منع ميکنيد، ميپذيرم.»
آنگاه آن عالم بزرگوار فرمودند: «هرگز! نه تنها شما را باز نميدارم بلکه خود نيز از اين پس همه ساله همسفر تو خواهم بود.» و هر دو آنقدر به زيارت دوست، همه ساله شتافتند تا خداوند اين دو را نيز در راه زيارت هشتمين امام نور به بارگاه خود پذيرفت.
📝برگرفته از کرامات صالحين ص 212
#شهید_اصلانی
#شهید_دارایی
@Mashgheshgh20