eitaa logo
💡|مسیر تبیین|💡
1.3هزار دنبال‌کننده
38 عکس
34 ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ۳ 🏴ویژه‌ی ماه صفر🏴 متن شبهه: ❕ آیا امام سجاد علیه السلام با یزید لعنه الله بیعت کردند؟ پاسخ: به قلم استاد دکتر محمدحسین رجبی دوانی 📍اگر چه در نقل های پس از وقوع فاجعه کربلا و به اسارت بردن آل الله چیزی در ارتباط با بیعت کردن امام سجاد سلام الله علیه با یزید لعنه الله نداریم، ولی باید گفت طبق اعتقادی که داریم و چیزی که حوادث تاریخی نشان می دهد، همه امامان ما بنا بر جبر روزگار و فشارهای حکومت وقت و همچنین برای مصلحت اسلام، مجبور شدند با طاغوتیان زمانه خود بیعت کنند. 📍تنها امامی که با هیچ طاغوتی بیعت نکرده است، وجود مقدس امام عصر ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه هست. امام زمان علیه السلام نباید بیعت جباران بر گردنش باشد، چرا که او آخرین حجت خداست و می خواهد تمام جباران را از روی زمین محو کند. 📍اما درباره امام سجاد علیه السلام، اگر هم در وقایع مربوط به فاجعه بعد از کربلا پیرامون بیعت آن حضرت چیزی ذکر نشده باشد، در سال شصت و دو که فاجعه حره مدینه اتفاق افتاد و قوای یزید به داخل مدینه ریختند و این شهر را آماج جنایات خود کردند، در تاریخ داریم (تاریخ یعقوبی و احتمالا تاریخ طبری و امثال آنها آورده شده) که مسلم بن عقبه فهری، فرمانده جنایت کار یزید لعنه الله وقتی مدینه را اشغال کرد و مردم را جمع کرد، به زور از آنها برای یزید بیعت گرفت، به امام سجاد علیه السلام هم رسید و از امام هم خواست بیعت کند و امام هم به ناچار بیعت فرمودند. "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
📜 ۴ 🏴ویژه‌ی شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام🏴 پاسخ: به قلم استاد دکتر محمدحسین رجبی دوانی ❕غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان، ماجرای بیعت حضرت با معاویه ❕ 📍امام مجتبی علیه‌السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر که در جنگ صفین تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍از این رو، امام مجتبی علیه‌السلام خواستند اینها را در کوفه تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند: من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانستند ادامه بدهند. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند اینگونه نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 📍و در اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند. "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
سیر مطالعاتی صوتی "الرحیل" به مناسبت اربعین حسینی 🏴🌙 این طرح به‌طور خلاصه و با نگرشی علمی، سیر اتفاقات کاروان و یاران امام‌حسین علیه‌السلام تا روز عاشورا رو روایت می‌کنه! 💭❕ ماجرای پیوستن حبیب‌ابن‌مظاهر به امام، نامه‌ی فرمان عبیدالله‌ابن‌زیاد به عمرابن‌سعد، امان‌نامه‌ی شمر و... از سری اتفاقاتی است که در این سیر صوتی به آن‌ها پرداخته‌شده. 📍🤓 هر بخش این طرح که با نام‌های شب اول، شب دوم، شب سوم الی آخر بارگزاری می‌شود، کمتر از ده دقیقه است. 🕑 از تاریخ ۴شهریور لغایت ۱۴شهریور هرشب حوالی ساعت ۲۱:۰۰ همراه ما باشید. 🙂🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب اول _21-08-23_15-15-52-481.mp3
8.19M
شب اول از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب اول🏴: در مدت حضور امام در مکه، مردم کوفه که از عدم بیعت امام‌حسین‌علیه‌السلام باخبر شده‌بودند، نامه‌ی دعوتی نوشتند برای همراهی با ایشان در مبارزه با طاغوت زمان. پس از نامه‌ی مسلم و گذشت مدت کوتاهی، امام در اواخر ذی‌الحجه وارد عراق شده و با حر رو به رو شدند که مانع حضور آزادانه ایشان در کوفه شود. امام‌حسین علیه‌السلام در قصر بنی مقاتل، با عبیدالله‌ابن‌حرجعفی ملاقاتی داشتند که او را دعوت به همراهی با خود کردند. عبیدالله نپذیرفت و امام به فرمودند: تا میتوانی از اینجا دور شو، که اگر کسی صدای استغاثه ما اهل‌بیت را بشنود و به یاری ما نیاید، عذاب سخت خدا در انتظار اوست! توجه❕ در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب دوم_21-08-23_22-52-43-669.mp3
3.46M
شب دوم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب دوم🏴: زمانی که نامه‌ی عبیدالله‌‌ابن‌زیاد به دست حر رسید و به امام حسین علیه‌السلام گفت که باید در کوفه توقف داشته باشید. یکی از یاران امام پیک را شناخت و گفت: چرا نامه ی عبیدالله را آورده و از او اطاعت کرده ای؟ پیک گفت: من از پیشوایم اطاعت میکنم. و آن یار امام در پاسخ آیه‌ای تلاوت کردند: این ها امامانی هستند که دعوت به جهنم می کنند.... امام به حر فرمودند که در روستاهای اطراف سکونت کنیم که حر عرض کرد: این دستور عبیدالله است و برای من مراقب گماشته و امکان سرپیچی نیست. همین جا بود که امام و خانواده ی ایشان به ناچار در جایی دور از آب و آبادانی سکنت گزیدند. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب سوم_21-08-23_22-54-01-664.mp3
5.39M
شب سوم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب سوم🏴: عمربن سعد، در راس 4000 نیرو، فردی سرشناس در کوفه بود و قرار بر این بود که از سوی امویان به حکومت ری منسوب شود. اما به دلیل قیام امام حسین علیه‌السلام، عبیدالله‌ابن‌زیاد به عمر گفت: پیش از آنکه به ری بروی، باید به جنگ با حسین علیه‌السلام بروی. عمر نمی خواست که چنین جنایتی را انجام دهد اما عبیدالله نگذاشت و گفت: خبری از حکومت ری نیست مگر آنکه به کربلا بروی. عمر بین انتخاب بهشت و جهنم به تردید افتاده بود و می گفت: من می دانم اگر به جنگ با امام حسین علیه السلام بروم، آتش جهنم را برای خود خریده‌ام اما چه کنم که نمی توانم از ملک ری چشم‌پوشی کنم. در نهایت برای راضی کردن عبیدالله، فرماندهی لشکر امویان را به عهده گرفت. حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، دو دوست قدیمی از قبیله ی بنی اسد و ساکن کوفه بوده اند که با آمدن مسلم بن عقیل به کوفه همراه او شدند و در قیام او ضد عبیدالله شرکت داشتند. اما این دو تن بعد از شکست قیام مسلم بن عقیل در خانه های بنی اسد مخفی شدند تا خبر ماندن امام حسین علیه‌السلام در کربلا را شنیدند و خود را مخفیانه و شبانه به کربلا رساندند. امام علیه السلام از رسیدن این دو شیعه‌ی بزرگوار بیار خرسند شدند. و می‌دانیم که هر دو در روز عاشورا به شهادت رسیده‌اند. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب چهارم_21-08-23_22-55-33-963.mp3
6.32M
شب چهارم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب چهارم🏴: یک روز پس از آمدن عمربن‌سعد به کربلا، عبیدالله دسته های زیادی از مردم کوفه را تحت امر بزرگان کوفه درآورد که یک دسته‌ی 2000 نفری آن تحت فرمان یزیدبن‌رکاب‌کلبی، یک دسته‌ی 4000 نفری تحت فرمان حسین‌بن‌تمیم، 2000 نفر به فرماندهی مازنی و 2000 نفر دیگر هم تحت فرماندهی نصر به سوی کربلا رفتند. نکته ای وجود دارد که بسیاری از مردم کوفه همان‌هایی بودند که از امام حسین علیه‌السلام دعوت نموده بودند. و وقتی امام مسلم را فرستاد، آن ها با ایشان بیعت کردند. اما بعد از آمدن عبیدالله و تحدید و تطمیع او، از عهد و پیمان خود سر باز زدند. در شهر کوفه اندک مردمی شیعه بودند که در بین آن ها اشخاص سرشناسی مثل سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فزاری و رفاعه بن شداد بجلی حضور داشتند که بعضی از آن ها سابقه‌ی هم‌نشینی با رسول خدا صل‌الله‌‌ را داشتند. اما متاسفانه شماری از همین تعداد کم شیعیان هم، تحت تاثیر بار روانی قرار گرفتند و جا زدند. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
💡|مسیر تبیین|💡
شب پنجم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب پنجم🏴: شبث‌بن‌ربعی یکی از سرشناسان کوفه بود و سابقه‌ی طرفداری از خلیفه‌ی سوم را داشت و در جنگ صفین بر ضد حضرت علی علیه‌السلام شورش کرد و تز پدیدآورندگان خوارج بود. او از امام حسین علیه السلام با امضای نامه‌ی آخر دعوت کرده بود که ایشان به کوفه بیایند اما با ورود عبیدالله‌بن‌زیاد، اولین کسی بود که به او پیوست. اما در زمان فرستادن مردم کوفه به جنگ، احساس نارضایتی را درون خود احساس کرد. علی رغم اینکه او با مسلم بن عقیل جنگید اما می دانست جنگیدن با امام حسین بسیار سخت‌تر از جنگ با مسلم خواهد بود و به بهانه‌ی بیماری به کربلا نرفت. اما با پافشاری عبیدبن الله زیاد به کربلا رفت و فرماندهی پیادگان لشگر عمر سعد را برعهده گرفت. در اینجا عمر سعد نیاز به فهمیدن انگیزه‌ی امام حسین علیه‌السلام برای آمدن به کربلا داشت و به بزرگانی که در کنارش بودند گفت که بروید و دلیلش را جویا شوید. اما آن‌ها از رفتن خودداری کردند زیرا خود به امام نامه نوشته‌بودند. تا اینکه شخصی به نام قره‌بن‌حنظلی نزد امام حسین علیه السلام رفت. پاسخ امام علیه السلام به عمر این بود: مردم کوفه مرا دعوت کردند تا آن ها را در برابر یزید رهبری کنم، اگر آن‌ها از عهد خود منصرف شده‌اند من به سوی مدینه بازخواهم گشت. اما عمر پاسخی نداد و با گذر زمان در پی اجتناب از جنگ با امام بود. که وقتی دید رسیدن به ملک ری در گرو این اتفاق است، قبول کرد که وارد جنگ شود و دنیا و آخرت خود را تباه کرد. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب ششم_21-08-23_22-57-21-468.mp3
5.91M
شب ششم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب ششم🏴: در روز ششم، حبیب‌بن‌مظاهر که از بزرگان قوم بنی اسد بود، برای دعوت قوم خود و همراهی امام حسین علیه‌السلام از محاصره‌ خارج ضد و خود را به خویشاوندان و قومش رسانید. حبیب به آنان مژده‌ی هم‌نشینی با رسول‌الله را داد. و گفت به یاری فرزند رسول خدا برسید که رستگاری شما در آن است. یکی از بزرگان بنی اسد و الباقی هم موافقت و آمادگی خود را اعلام کرند. در آخر حدود 90 نفر ازقوم بنی اسد با حبیب به سمت کربلا به راه افتادند. اما یک نفر از همین افراد به امام علیه‌السلام و حبیب خیانت کرد و عمرسعد را از همراهی بنی اسد آگاه کرد. عمر حدود 400 نفر را مسئول بستن راه بر بنی اسد کرد. پس از اندکی درگیری، در نهایت قوم بنی اسد عقب نشینی کردند و حبیب به تنهایی به سمت امام علیه السلام برگشت. طبق نقل مرحوم علامه شیخ محمدمهدی شمس‌الدین در کتاب انصارالحسین علیه‌السلام، گروهی از ایرانی‌های مسلمان قصد داشتند به امام حسین علیه‌السلام یاری برسانند که وقتی عمر متوجه شد، همان 400 نفر را اعزام کرد و مانع رسیدن ایرانی‌ها به امام حسین علیه‌السلام شدند. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب هفتم_21-08-23_22-58-34-169.mp3
6.5M
شب هفتم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب هفتم🏴: در این روز بود که عبیدالله به عمر دستور داد که آب را بر روی امام حسین علیه‌السلام و همراهان ایشان ببندند، همانگونه که امام علی علیه‌السلام آب را بر روی عثمان بست. که این سخن کاملا اشتباه است. در منابع تاریخی نقل شده: عثمان حاضر به برکناری از حکومت نبود و روش خود را نیز تغییر نمی‌داد، انقلابیون خانه‌ی او را محاصره کردند و از رسیدن آب به خانه‌ی او جلوگیری نمودند. بی‌آبی بر عثمان فشار آورد و خطاب بر انقلابیون گفت: آیا علی علیه‌السلام در بین شما هست؟ گفتند: خیر. گفت: معلوم است اگر علی علیه‌السلام در بین شما بود، اجازه نمی داد که آب را بر روی من ببندید. وقتی این سخن به گوش حضرت علی علیه‌السلام رسید، ایشان امام حسن و امام حسین علیهما السلام با شماری از جوانان بنی‌هاشم را فرستادند تا آب را به عثمان برسانند. اما تقریبا بیست سال پس از آن اتفاق، وقتی آب بر روی امام حسین علی‌السلام بسته شد، ایشان به نقلی حضرت عباس علیه‌السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام را در راس 20 نفر مامور به آوردن آب کردند. طبعا لشگر عمر مانع شدند، و درگیری‌ای رخ داد اما به نقل مشهور، آن‌ها مشک‌های خودشان را پر کردند و به خیمه‌ها بازگشتند. نقل دیگری هم وجود دارد و آن این است که آن ها اصلا موفق به برداشتن آب نشدند. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin
شب هشتم_21-08-23_22-59-27-206.mp3
7.12M
شب هشتم از صوتی 🏴خلاصه‌ی شب هشتم🏴: در روز هشتم، امام حسین علیه‌السلام یکی از یاران خود به نام عمرو‌بن‌قرظه‌انصاری را به سمت عمر برای مذاکره فرستاد. عمر همراه 20 نفر جلو آمد و مذاکره در مکانی میان دو لشگر اتفاق افتاد. اما چون امام علیه‌السلام می‌خواستند با عمر خصوصی مذاکره کنند، جز حضرت عباس و حضرت علی اکبر علیهما السلام را فرمان دادند که بروند. و همینگونه عمر هم پسر خود و یکی از غلامان مورد اعتمادش را نگه داشت. امام حسین علیه السلام به عمر خطاب کردند که لشگر را رها کنند و به ایشان بپیوندد و عمر با بهانه های مختلفی نظیر خوف خانه و کاشانه و زن و فرزند، نمی‌پذیرفت. چندان که عمر نپذیرفت، امام علیه السلام فرمودند: چندان در دنیا زیست نخواهی کرد که با ذلت درحالی که در بستر خود هستی، از بین خواهی رفت. این مذاکرات 3 الی 4 بار انجام شد و در نهایت عمر به عبیدالله‌بن‌زیاد نامه‌ای نوشت که مضنون آن این بود که امام حسین علیه‌السلام سر جنگ ندارد و به دعوت کوفیان آمده است. و حاضر است به مدینه برگردد. وقتی این نامه به دست عبیدالله‌بن‌زیاد رسید، کمی نرم شد، اما شمر با مخالفت خود، در نهایت اعلام جنگ کرد. توجه❕در فایل صوتی پرداختی علمی و روندی کامل از اتفاقات بیان می‌شود. فایل را گوش داده و از متن خلاصه جهت تثبیت استفاده نمایید. التماس دعا🤍 "قرارگاه تبیین و روشنگری شهید محمدمهدی لطفی" @Masire_Tabiin https://eitaa.com/Masire_Tabiin