eitaa logo
مسجد آخوند اراک
280 دنبال‌کننده
585 عکس
413 ویدیو
45 فایل
شیخ محسن ساجدی اراکی 0919-148-5950 امام جماعت مسجد آخوند کارشناس مذهبی @SheykhMohsenAraki لینک کانال https://eitaa.com/MasjedAkhond مسجد آخوندازبناهای تاریخی با قدمت بیش از 200سال،سومین مسجد آجری و اولین مسجد تیر چوبی شهراراک و ثبت در آثار ملی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 غربت حضرت خدیجه (س) ◾️شیخ صدوق در کتاب امالی با چند واسطه از مفضل بن عمر نقل می‌کند که گفت: به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم: ولادت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها چگونه بود؟ فرمود: بلی موقعی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خدیجه‌ی کبری ازدواج نمود زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند که نزد آن بانو مشرّف شود. این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری شد، غم و اندوه وی برای پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود که مبادا آن حضرت را آسیبی برسد. هنگامی که خدیجه به حضرت زهرا سلام الله علیها حامله شد، فاطمه‌ی اطهر در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌ی کبری این موضوع را از پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا، نزد خدیجه‌ی کبری آمد و شنید که آن بانو با فاطمه‌ی زهرا سخن می‌گوید، فرمود: ای خدیجه با که سخن می‌گویی؟! خدیجه گفت: این بچّه‌ای که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است. پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ی خویشتن قرار خواهد داد. حضرت خدیجه‌ی کبری دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره‌ی وضع حمل یاری نمائید. امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند: چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد! ! خدیجه‌ی کبری از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند هنگامی که خدیجه‌ی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت: ای خدیجه! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو می‌باشد. این بانو: مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر: کلثم خواهر موسی بن عمران است خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه سلام الله علیها، حضرت فاطمه سلام الله علیها را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید. موقعی که حضرت زهراء سلام الله علیها متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانه‌های مکّه نورانی شد، هیچ خانه‌ای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه‌ی کبری آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق۲ بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه‌ی کبری بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء سلام الله علیها پیچید و دیگری را برای آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء سلام الله علیها خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر سلام الله علیها زبان به شهادتین گشود و فرمود: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ.» آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد، آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند آن زنان به خدیجه‌ی کبری گفتند: این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود، خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها با خوشحالی و مسرّت تمام حضرت زهراء سلام الله علیها را گرفته و پستان در دهان او نهاد و شیری در دهان وی جاری شد. پس حضرت فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها در هر روزی به قدر یک ماه و هر ماه به قدر یک سال رشد می‌کرد اهل بیت علیهم السلام زهرا سلام الله علیها https://eitaa.com/MasjedAkhond ارتباط با خادم @nahl110
⚫️ مصائب سلام الله علیه در سامرا 🔻قسمت اول ( احضار حضرت از مدینه به سامرا و اسکان دادن حضرت در بین گدایان ) ▪️متوکل براى مصلحت نامه مشفقانه به حضرت نوشت... و ابراهیم بن العبّاس را گفت که: نامه‏اى به حضرت نوشت که: خلیفه مشتاق ملاقات وافر البرکات شما گردیده، و خواهان آن هست که اگر بر شما دشوار نباشد، متوجّه این صوب گردید... چون این نامه به آن جناب رسید، بزودى تهیه سفر خود نمود، با یحیى بن هرثمه متوجّه سرّ من رأى گردید. چون حضرت داخل شد، او را خاطر جمع شد، سلوک خود را تغییر داد و آن جناب را چند روز بار نداد، و حکم کرد آن جناب را در کاروان‏سرایى که غربا و گدایان در آنجا مى‏بودند فرود آوردند، و بعد از چند روز خانه‏اى براى آن جناب تعیین کردند و حضرت را به آن خانه نقل کردند. 📚 ارشاد مفید ج۲ ص۳۰۹ علیه السلام ارتباط با خادم @nahl110 https://eitaa.com/MasjedAkhond
⚫️ مصائب سلام الله علیه در سامرا 🔻قسمت دوم ( زندانی کردن حضرت و کندن قبر پیش روی مبارکش) ابن بابویه و دیگران روایت کرده‏اند از صقر بن ابى دلف که چون حضرت امام على نقى علیه‌السّلام را به سرّ من رأى آوردند، به خدمت آن حضرت رفتم که خبرى از احوال آن جناب بگیریم، و آن حضرت را نزد زراقى حاجب متوکل محبوس کرده بودند... چون به خدمت آن جناب رفتم دیدم بر روى حصیرى نشسته است، و در برابرش‏ قبرى کنده‏اند، پس سلام کردم و در خدمت آن جناب نشستم، حضرت فرمود که: براى چه آمده‏اى؟ گفتم: آمده‏ام که از احوال شما خبرى گیرم، چون نظر من بر قبر افتاد گریان شدم، حضرت فرمود که: گریان مباش که در این وقت از ایشان آسیبى به من نمى‏رسد، گفتم: الحمد للَّه، پس مسأله‏اى چند از آن جناب پرسیدم. چون جواب مسائل را بیان کرد فرمود که: برخیز وداع کن و بیرون رو که ایمن نیستم که از او ضررى به تو رسد. 📚 معانى الاخبار ۱۲۳ علیه السلام ارتباط با خادم @nahl110 https://eitaa.com/MasjedAkhond
⚫️ مصائب سلام الله علیه در سامرا 🔻قسمت سوم ( حمله به خانه حضرت ) کلینى و شیخ مفید و دیگران از ابراهیم بن محمّد طاهرى روایت کرده‏اند... مردى که او را بطحائى مى‏گفتند نزد متوکل بود، بد آن حضرت بسیار گفت، و گفت: اسلحه و اموال بسیار جمع کرده است و داعیه خروج دارد، پس شبى متوکل سعید حاجب را طلبید و گفت: بى‏خبر به خانه امام على نقى علیه‌السّلام برو و هر چه در آنجا از اسلحه و اموال که بیابى براى من بیاور، سعید گفت: در میان شب نردبانى برداشتم و به خانه آن حضرت رفتم، و نردبان را بر دیوار خانه گذاشتم، چون خواستم به زیر روم راه را گم کردم و حیران شدم، ناگاه حضرت از اندرون خانه مرا ندا کرد که: اى سعید باش تا شمع از براى تو بیاورند. چون شمع آوردند، به زیر رفتم دیدم که حضرت جبّه‏اى از پشم پوشیده و عمامه بر سر داشته و سجّاده خود را بر روى حصیرى گسترده، و بر بالاى سجاده رو به قبله نشسته است. پس فرمود: برو و در این خانه‏ها بگرد و آنچه بیابى بردار، من رفتم و جمیع خانه‏هاى حجره را تفتیش کردم، در آنها هیچ نیافتم مگر یک بدره که بر سرش مهر مادر متوکل بود، و یک کیسه سر به مهرى دیگر...آن شمشیر را با دو بدره زر برداشتم و نزد متوکل رفتم... پس متوکل یک بدره دیگر به آن ضم کرد و گفت: اى سعید این بدره‏ها را با آن کیسه و شمشیر براى او ببر و عذرخواهى او بکن. چون آنها را به خدمت آن حضرت بردم گفتم: اى سید من از تقصیر من بگذر که بى‏ادبى کردم و بى‏رخصت به خانه تو در آمدم، چون از خلیفه مأمور بودم معذورم، حضرت فرمود: وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ (سوره شعراء/ آیه 227) یعنى: بزودى خواهند دانست آنها که ستم مى‏کنند که بازگشت آنها بسوى کجاست‏. 📚اعلام الورى/ 344 📚 كافى 1/ 499 📚مناقب ابن شهر آشوب 4/ 415 📚 ارشاد/ 309 هادی علیه السلام ارتباط با خادم @nahl110 https://eitaa.com/MasjedAkhond
⚫️ امام عسکری و گریبان چاک دادن در شهادت پدر (سلام الله علیهما ) بنا بر قول ابن بابویه و جماعتى دیگر، معتمد عبّاسى آن حضرت را به زهر شهید کرد (مناقب ابن شهر آشوب 4/ 433)، و در وقت شهادت آن امام غریب به غیر از امام حسن عسکرى علیه‌السّلام کسى نزد آن جناب نبود، و در جنازه آن جناب جمیع امرا و اشراف حاضر شدند، امام حسن عسکرى علیه‌السّلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاک کرد و خود متوجّه غسل و کفن و دفن والد بزرگوار خود شد، و آن جناب را در حجره‏اى که محلّ عبادت آن حضرت بود دفن کرد، پس جمعى از منافقان آن زمان اعتراض کردند که گریبان چاک کردن در مصیبت مناسب منصب امامت نیست، حضرت فرمود: اى جاهلان احمق چه مى‏دانید احکام دین خدا را، حضرت موسى پیغمبر خدا بود و در ماتم برادر خود هارون گریبان چاک کرد. 📚رجال كشى 2/ 842 هادی علیه السلام ارتباط با خادم @nahl110 https://eitaa.com/MasjedAkhond
# 🔴 ۱۷ سالروز به درک واصل شدن " علیها ما یستحقها " 💢ماجرای کشته شدن دختر خلیفه اول به دست از لسان 🔻معاویه چون خواست برای پسرش یزید بیعت بگیرد، عایشه آن را انکار کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت: برادرم محمد را کشتی، و برای یزید بیعت می گیری ؟ معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند. لذا در خانه خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرشی قیمتی بر روی آن پهن نمود و تختی بر آن نهاد و عایشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند. وقتی عایشه وارد شد، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد. همین که روی آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد و معاویه در چاه چندین نیزه مسموم تعبیه کرده بود و هنگامی که عایشه در چاه افتاد فوراً کار او ساخته شد. عایشه در زمان حیات پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با آن حضرت رفتار نامناسبی داشت. با أمیر المؤمنین علیه السّلام و حضرت صدیقه سلام اللَّه علیها و همسران پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله رفتارهای زشت و کینه توزانه ای روا داشت. واقعه جمل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنه او از کارهای معروف اوست. 📚صحیح مسلم باب الغیره من کتاب العشره . https://eitaa.com/MasjedAkhond
🔴 رحلت یا شهادت ؟؟؟ 👈اسناد در منابع شیعی 👇👇👇👇👇 📚اعلام الوری: ج 1، ص 80. 📚بحار الانوار: ج 17، ص 406. 📚اثبات الهداه: ج 1، ص 604. 📚 الخرائج و الجرائح: ج 1، ص 27. 📚 بصائر الدرجات: ص 503. 📚محاسن برقی: ج 2، ص 262. 📚جامع الاصول: ج 11، ص 38. 📚مستدرک سفینه البحار: ج 6، ص 29 https://eitaa.com/MasjedAkhond
⚫️ پنجم ماه سالروز وفات " سلام الله علیها " 🔻 سلام اللَّه علیها دختر سلام الله علیه 56 سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال 117 ه.ق’ در مدینه وفات کرد. مادر ایشان " سلام اللَّه علیها " است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همراه با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبداللَّه (نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق انداختن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: «صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم»، ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن " سلام الله علیه " و به قولی یحیی بن حسن علیه السّلام و به قولی محمد بن عبداللَّه نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند . 📚 قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 26. 📚 فیض العلام: ص 206. 📚مستدرک سفینه البحار: ج 4، ص 67. 📚مستدکات علم رجال الحدیث: ج 8، ص 580. 📚ریاحین الشریعه: ج 3، ص 280 🔴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین و علی آبائک و امهاتک الطاهرین و ازواجک و اولادک و اخوانک و اخواتک و اصحابک المظلومین المقربین و علی محبیک و علی من بکی و من ابکی علیک یا مولای و رحمت الله و برکاته https://eitaa.com/MasjedAkhond
🔻 حضرت معصومه سلام الله علیها ⚫️دهم ربیع_الثانی صلوات الله علیها 🏴 در روایت آمده هارون بن موسی بن جعفر علیه‌السلام همراه ۲۳ نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه علیها‌السلام بود ، در یک کاروانی وارد ساوه شدند. 🔸دشمنان اهل بیت علیهم ‌السلام به هارون که در حال غذا خوردن بود ، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. 🔸نقل شده : در غذای حضرت معصومه علیهاالسلام زهر ریختند و آن بانوی گرامی ، مسموم گشته و بستری شد و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. 👈مطابق نقل بعضی ، مسموم کردن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد. 📚 الحياة السياسية للإمام الرضا عليه السلام للسيد جعفر العاملي، صفحه۴۲۸ https://eitaa.com/MasjedAkhond
🔴 بیست و دوم سالروز مرگ متخلف ملعون اول ( لعنت الله علیه) ▪️به در شب سه شنبه 22 جمادی الثانی در سال 13 ه’ عبداللَّه بن عثمان معروف به ابوبکر بن ابی قحافه در سن 67 سالگی، از این جهان به سوی سزای اعمالش رخت بربست.۱ او مدت دو سال و بیست و دو روز غاصب خلافت بود، و اولین کسی بود که بعد از شهادت پیامبر به انتخاب اعضای سقیفه بنی ساعده خلیفه شد. انتخاب ابوبکر به گونه ای بی حساب بود که عمر با آنکه خود گرداننده برنامه سقیفه بود می گوید: «بیعت با ابوبکر امری بدون تدبیر و مشورت و دقت بود، مثل زمان جاهلیّت، که خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت. هرکس چنین کاری را تکرار کند او را بکشید»۲ اهل سنّت در علّت مرگ او نوشته اند: ابوبکر در روز دوشنبه 7 جمادی الاخر غسل کرده بود، و آن روز هوا سرد بود. به این دلیل سرما خورد و تب کرد، و 15 روز این تب ادامه داشت، و به نماز نمی رفت، تا در شب سه شنبه 22 جمادی الاخر بعد از آنکه خلافت را به عمر واگذار کرد، مرد.۳ قبل از وفات عثمان را برای نوشتن وصیت نامه ای در باره خلافت طلب کرد که امر خلافت بعد از ابوبکر با عمر بن خطاّب باشد. او کلمه ای گفت و بیهوش شد، و بقیه را عثمان از پیش خود نوشت که امر خلافت با عمر است. ابوبکر به هوش آمد و عثمان را دعا کرد که آنچه او می خواسته نوشته است.۴ ابوبکر هنگام مرگ کلماتی گفت. از جمله اینکه: «کاش تفتیش خانه فاطمه و علی علیهماالسّلام نمی کردم».۵ 📚 منابع شیعه و سنی ۱. تتمه المنتهی: ص 10. تاریخ الخلفاء: ص 81. فیض العلام: ص 279. بحار الانوار: ج 29، ص 521) ۲.الغدیر: ج 5، ص 370. صحیح بخاری: باب رجم الحبلی، ح 6681. مسند احمد: حدیث 393. سیره ابن هشام: ج 4، ص 308) ۳.تاریخ الخلفاء: ص 81. بحار الانوار: ج 29، ص 521) ۴. شرح ابن ابی الحدید: ج 1، ص 165) ۵.(مروج الذهب: ج 2، ص 308. تتمه المنتهی: ص 10. الامامه و السیاسه: ج 1، ص 18. سبعه من السلف: ص 77. تاریخ طبری: ج 4، ص 52. میزان الاعتدال: ج 2، ص 215) اللهم العن اعداء محمد و آل محمد و عذبهم عذابا الیما اللهم العن الجبت و الطاغوت https://eitaa.com/MasjedAkhond