eitaa logo
مسجد حضرت علی اکبر ﴿ع﴾ قرچک
1.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
492 ویدیو
50 فایل
❁﷽❁ صفحه اطلاع‌رسانی فعالیت‌ های 👇 🚩 هیـئت حضرت علےاکبر ﴿ع﴾ 📡 پایگاه بسیج حضرت علےاکبر و کوثر 🌐 مـوکب شهیدان ایرلو ⁦❤️⁩ مرکز نیکوکاری مهر ماندگار 🎭 کانون فرهنگے هنرے نیکان 📜موسسه دارالتحفیظ مهدویت zil.ink/masjedaliakbarqarchak 🗣️ @A_Masjed_A_Q
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد حضرت علی اکبر ﴿ع﴾ قرچک
⏳ استجابت بعد از سه روز ⚜️ مرحوم شیخ حرّ عاملی به نقل از مرحوم طبرسی (رضوان اللّه تعالی علیهما) آورده است: 👳🏻‍♂️ شخصی به نام «حسین بن محمّد» حکایت کند: 🏰 دوستی داشتم که معلّم و مربّی فرزندان وزیر دربار خلیفه عبّاسی بود، روزی به من گفت: 🧔🏻✋🏻 خلیفه عبّاسی، ابن الرضا (یعنی؛ حضرت ابوالحسن، امام علیّ هادی علیه السلام) را تحویل زندان بان خود - به نام علیّ ابن کَرْکَر - داده است و من سخت برای آن حضرت می ترسم، زیرا که علیّ بن کرکر شخصی بی رحم و بی باک است. 🤲🏻 پس شنیدم که حضرت هادی (علیه السلام) با خدای خویش راز و نیاز و مناجات می کرد؛ و در ضمن مناجات اظهار داشت: 🔅«أنا أکرم علی اللّه تعالی من ناقة صالح تمتّعوا فی دار کم ثلثة أیّام ذلک وعد غیر مکذوب؛ 🔅من در مقابل خداوند متعال از شتر و ناقه حضرت صالح (علیه السلام) گرامی تر و برتر هستم، در این دنیا بهره ببرید به مدّت سه روز، که این وعده ای حتمی و تخلّف ناپذیر است». ( 📖 سوره هود ، آیه ۶۵ ) 👳🏻‍♂️ سپس حسین بن محمّد به نقل از دوستش افزود: 🧔🏻 من کلام و مفهوم سخن (علیه السلام) را نفهمیدم که چه منظوری دارد و مقصودش چیست؟ ✋🏻 به حضرت عرضه داشتم یاابن رسول اللّه! خداوند تو را عزیز و بزرگ قرار داده است؛ منظورت از این سخنان چه بود؟! 🌷 حضرت در جواب اظهار فرمود: ⏳ منتظر باش، بعد از سه روز، متوجّه خواهی شد. 🗓️ و چون روز دوّم فرا رسید، حضرت را ضمن عذرخواهی، آزاد کردند. 🗡️ همچنین روز سوّم عدّه ای بر خلیفه هجوم آورده و او را به قتل رساندند؛ و سپس فرزندش «منتصر» را به جای او نشاندند. 📚 إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۷۰، ح ۳۴، به نقل از إعلام الوری طبرسی . 📗 چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی . 🚩"هیأت‌ حضرت علی اکبر علیه السلام"🚩 همراهتان هستیم 👇👇👇 🆔 @Heyat_aliakbar_gharchak
مسجد حضرت علی اکبر ﴿ع﴾ قرچک
👳🏻‍♂️ شیعه شده بود، شیعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امام هادی (علیه السلام) 👥👤 دلیلش را پرسیدند . 👳🏻‍♂️✋🏻 گفت : 🐪🐫 از اصفهان آمده بودم بغداد ؛ همشهری ها می دانستند آدم زبان‌داری هستم؛ 🏰 مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت. ⏳پشت دربار منتظر بودم. 👑 همان وقت متوکل دستور داد علیه السلام را بیاورند. 👳🏻‍♂️ از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟ 👤 گفت: «امام شیعه هاست. به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!» 🌷 لحظه ای بعد آمد. 👁️ با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد. ❤️ در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش. 🤲🏻 از خدا می خواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند. 🌷 به من که رسید توقف کرد؛ نگاهش را دوخت به صورتم؛ همین قدر شنیدم که فرمود: 🔅«خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچه هایت را زیاد کند». 👳🏻‍♂️ از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم. 👥👤 به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند. 👌🏻چیزی نگفتم. 🐫🐪 به اصفهان که برگشتم زندگی ام از این رو به آن رو شد. 💎 حالا همه چیز دارم: ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر. 🌷 همه‌ی اینها از برکت دعای امام زمانم است. 📚 الخرائج و الجرائح، ج‏ ۱، ص ۳۹۲ 🚩"هیأت‌ حضرت علی اکبر علیه السلام"🚩 🆔 @Heyat_aliakbar_gharchak
مسجد حضرت علی اکبر ﴿ع﴾ قرچک
🌟 قتل پنجاه غلام به دستور متوكل و زنده شدن آنها به معجزه حضرت (علیه السلام) 👳🏻‍♂️ ابراهيم بن بلطون از پدرش روايت مى كند كه او گفت: من حاجب بودم. 👥👥 براى او پنجاه غلام از خزر به عنوان هديه آورده بودند. به من دستور داده بود كه آنها را تربيت كنم و به ايشان خوبى نمايم تا هنگامى كه به آنها نياز داريم. 🏰 يك سال گذشت، روزى من در خدمت متوكل ايستاده بودم كه امام على النقى عليه السلام به آنجا آمد و بر جاى خود نشست. 👈🏻 متوكل به من گفت: تا آن غلامان را به مجلس بياورم، من نيز به دستور عمل كردم. 👥👥 هنگامى كه چشم غلامان بر آن حضرت افتاد، همه به يكباره به سجده افتادند!!! 🔥 چون متوكل اين حالت را ديد، ناراحت شده و به خود مى پيچيد. از مجلس برخواست و با عصبانيت پاى بر زمين مى كشيد و به پشت پرده رفت. 🦋 امام على النقى عليه السلام چون اين حالت را مشاهده نمود، برخاست و از مجلس بيرون رفت. 🔥 هنگامى كه متوكل فهميد كه امام از مجلس بيرون رفت به آن جا باز گشت و گفت: ⁉️ «ويلك يابن بلطون»، واى بر تو اى ابن بلطون، اين چه حركتى بود كه از غلامان سر زد؟! 👳🏻‍♂️ گفتم: به خدا قسم كه نمى دانم. 🔥متوكل گفت: از آنها بپرس... 👳🏻‍♂️ چون پرسيدم، گفتند: 👥👥 «اين مردى است كه سالى يك بار نزد ما مى آيد و دين حق را بر ما عرضه مى كند و ده روز نزد ما مى ماند و بعد از آن مراجعت مى فرمايد. او وصى پيامبر مسلمانان است». 🗡️ چون متوكل اين سخنان را شنيد، دستور داد تا گردن همه غلامان را بزنند. 👳🏻‍♂️ بلطون گفت: وقت نماز خفتن نزد امام عليه السلام رفتم. خادمى جلوى در بود، گفت: ✋🏻داخل شو. 👣 هنگامى كه داخل شدم، حضرت فرمود: ❓اى بلطون، با غلامان چه كردند؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) همه را به قتل رسانيدند!! 🌹فرمود: اى بلطون! هه را كشتند؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: آرى يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم). 🌹 حضرت فرمود: مى خواهى ايشان را ببينى؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: بلى يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)... 👥👥 پس با دست مبارك به من اشاره كرد كه به پشت اين پرده برو، چون پرده را كنار زدم، همه آن غلامان را ديدم كه نشسته اند و جلوى آنها انواع ميوه ها چيده اند و آنها در حال خوردن ميوده هستند. 🌹حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: 🔅«هر كس از مكر خدا و مؤاخذه دردناكش، بى پروا زندگى كند، اسير تكبر و خودپسندى مى شود و همان تكبر باعث مى شود تا قضاى الهى به او برسد». 📗 چهل داستان و چهل حديث از امام هادي (ع)، عبدالله صالحي 🕌 "مسجد حضرت علی اکبر ﴿ع﴾ قرچک" 🆔 @Masjed_aliakbar_gharchak