با سلام و احترام جریان اصلاحات و علامه مصباح به اختصار علت خصومت جریان اصلاحات با علامه مصباح را عرض می کنم: ۱- جریان اصلاحات به طور اعم و بخش تندروی آن از سال ۱۳۶۸ دچار تطور عمیق و گسترده فکری شد. ۲- این جریان چند دسته اقدام را سازمان داد. برای نمونه حلقه های تجدیدنظر در اصول و مبانی دینی در حلقه کیان به پیشتازی دکتر سروش، حلقه آیین با زعامت سید محمد خاتمی و حلقه ملکیان به رهبری مصطفی ملکیان را تشکیل داد و متصدیانش با رویگردانی از گفتمان دینی انقلاب اسلامی به خوانش دین مطابق اصول حقوق بشری و الهیات غربی و علوم مدرن پرداختند و سرانجام رسیدند به نفی خصلت وحیانی قرآن و زیر سئوال بردن نبوت و مانند آن. برخی از آنها با عبور از اسلام رسیدند به پروژه عقلانیت و معنویت. (مصطفی ملکیان) و برخی گفتند هیچگاه خداوند پیامبری نفرستاده است. ( صدیقه وسمقی) و برخی گزاره های علوم مدرن را مرجح شمردند. ( مجتهد شبستری) ۳- بخش سیاسی این جریان از سال ۱۳۶۸ در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری جمعی بزرگی زیر نظر دکتر حسین بشیریه تشکیل داد. افراد این گروه با رویکرد سکولار به تولید ادبیات و آموزه های غربی علیه مبانی سیاسی انقلاب و نظام ولایت فقیه پرداختند. سعید حجاریان در مصاحبه ای به این واقعیت تصریح دارد. همین حلقه در ترجمه آثار سیاسی غربی علیه مبانی انقلاب هم همت گمارد و به کانون تولید ایده ها، شعارها، راهبردها و خرده گفتمان های سیاسی علیه نظام ج ا ا بدل شد. به طوریکه برخی از آثار حسین بشیریه به راهنمای براندازی نظام بدل شد. (نک: ایدیولوژی اصلاحات، حمید رضا اسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب ارتش سری روشنفکران اثر پیام فضلی نژاد نیز مباحث مستند و روشنگری در این زمینه دارد ) ۴- جریان اصلاحات که با گرایش افراطی به گفتمان چپ تعلق داشت و خود را مسلمان، پیرو خط امام ره و ضد امریکایی می دانست دفعتا به راست گروید و ایدیولوژی غربی را مرجح شمرد. البته فروپاشی شوروی را می توان یکی از عوامل این تطور فکری دانست. ۵- جریان اصلاحات که در خرداد ۱۳۷۶ قدرت را به دست آورد مباحث نقد دین را به روزنامه ها و دیگر رسانه ها و به میان دانشجویان کشانید و کار نقد را به دین ستیزی رسانید. روش غلط آنان این بود که یک طرفه و بدون حضور عالمان دین به پراکندن شبهه های دینی در اذهان دانشجویان و مردم عامی مشغول بودند. علمای بزرگ بویژه مرحوم علامه مصباح با شجاعت ایستادگی نشان داند و آنها را به مناظره فرا خواندند ولی آنها چون شکست خود را محرز می دیدند از رویارویی علمی سر می تافتند. لذا علامه از جمله پیش از خطبه های نماز جمعه تهران به نقد ایدئولوژی جدید این جریان و پاسخ علمی به شبهات آنان همت گمارد. در مقابل اما آن جریان که دستش خالی بود و در برابر دریای علم علامه ناتوان بودند به ترور شخصیت، تخریب و شایعه پراکنی و جعل تاریخ متوسل شدند و به ایشان نسبت های ناروای عدیده دادند. #موضوع_هشتم : مرحوم آیت الله مصباح یزدی و انجمن حجتیه