eitaa logo
اندیشکده راهبردی فتح
2.6هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
82 فایل
کانال رسمی استاد مهدی امینی رئیس اندیشکده فتح andishkadefath.ir ارتباط باما @Mahdiamini1400 rubika.ir/mastermahdiamini t.me/Mastermahdiamini twitter.com/m_amini313?s=08 aparat.com/andishkadefath گروه بحث و گفتگو: eitaa.com/joinchat/2094465035C2c9f3e6e0f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 📌ویژگی مفید 🎙 (مدرس؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه علوم استراتژیک و رئیس اندیشکده راهبردی فتح) ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
35.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷ببینید| سخنرانی در مراسم ویژه بزرگداشت 🇮🇷امیرسرلشکرخلبان بسیجی شهید 🇮🇷 به مناسبت هفتادمین سالروز ولادت ایشان 🔸با حضور فرماندهان، هم‌رزمان و فرزند شهید با حضور ویژه جانشین ستاد کل نیروهای مسلح ( فرمانده اسبق نهاجا) 🗓 آذر ۱۳۹۹ 📌دانلود در قالب فایل صوتی🔻 🔗 b2n.ir/w93621 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 الیس الصبح بقریب 📌 https://b2n.ir/w06667 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 حذف دلار از مبادلات تجاری، گامی در جهت تسریع افول امریکا... 📌 https://b2n.ir/m26453 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍ بانویی مقرب نزد پروردگار وفات شهادت گونه حضرت خدیجه(س) تسلیت باد.🏴 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
جریان انقلابی و مطالبه گری - استاد مهدی امینی.mp3
33.96M
🔊 💠نقش نسبت به مطالبات 🎙 (مدرس؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه علوم استراتژیک و رئیس اندیشکده راهبردی فتح) 🗓 ۱۳۹۹/۰۹/۲۰ 🇮🇷 سلسله همایش های با حضور اساتید برجسته کشوری در سال۱۳۹۹ ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 یک انسان پاکدست نمی تواند طرفدار افساد طلبان باشد و بالعکس...!!! 📌 https://b2n.ir/q32760 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
📚 (منتخب) 🔸: 🔸: اندیشکده راهبردی فتح 🔸: 1394 🔸: 430 صفحه رحلی کتاب سیری در زمان دکتر مهدی امینی ؛ منتخب شده ای از مجموعه ای ۳جلدی در ۲۶۰۰صفحه رحلی، تحت عنوان سیری در زمان که از سال ۱۲۸۵(جنبش مشروطه) آغاز و در سیر ، ، تاریخ تحولات و جریان شناسی سیاسی و مکاتب سیاسی به موضوعات مهم و بازگو نشده ای می پردازد. 🔸دکتر مهدی امینی علاوه بر این کتاب، مقالات و کتاب های گوناگون دیگری نگاشته اند. ایشان مدرس، پژوهشگر و نویسنده حوزه علوم استراتژیک و تحولات منطقه و هم اکنون رئیس اندیشکده راهبردی فتح و جوان ترین استاد راوی دفاع مقدس در سنگر مبارزه هستند. 📖مطالعه این برای راویان و دانشجویان و محققین و سیاستگذاران می تواند منبع خوبی جهت تحقیق و بررسی باشد. 📣 نکته: جهت تهیه منتخب کتاب در 430 صفحه رحلی به مبلغ ۳۴۰ هزارتومان به آیدی ذیل مراجعه فرمایید. 👇👇👇 @soha_313_ar_ms تلگرام @oshaghol_mahdi313 ایتا ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
با سلام و احترام برکت رزق خود را از شهدا بگیریم🌸 نذر فرهنگی مردمی بابت مراسم هفتادمین سالروز ولادت حاج احمد متوسلیان (ققنوس فاتح)🥰 و پاسداشت رشادت های رزمندگان نیروی زمینی🇮🇷 6273817010191553 بانک سپه(انصار سابق) بنام گروه جهادی فتح
✍🏼 شاخصه بانوی تراز اسلام... 📌 https://b2n.ir/f20246 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
📸 📌حذف دلار از مبادلات تجاری، گامی در جهت تسریع افول امریکا...!! ¤ارائه شده توسط واحد تولید محتوا گروه محراب بصیرتی استاد مهدی امینی ✅اینستاگرام استاد مهدی امینی @master__mahdiamini 🍃🪴🍃🪴🍃 ● 𝐋𝐢𝐧𝐤 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 ➥@MahdiAmini_313 -------‐---------------------- ● 𝐋𝐢𝐧𝐤 𝐆𝐫𝐨𝐮𝐩 ➥@Amini313_M http://t.me/Mastermahdiamini
✍🏼 جهاد تبیین بی اثر نیست ...!!! 📌 https://b2n.ir/t02267 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
اقتصاد لیبرالی - استاد مهدی امینی.mp3
42.36M
🔊 💠 مولفه های در اقتصاد کشور و پاسخگویی به سوالات 🎙 (مدرس؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه علوم استراتژیک و رئیس اندیشکده راهبردی فتح) 🗓 ۱۳۹۹/۰۹/۲۱ 🇮🇷 سلسله همایش های با حضور اساتید برجسته کشوری در سال۱۳۹۹ ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
📚 🌷یادبود ستارگان مظلوم تفحص شهدا سرداران شهید علی محمودوند و مجید پازوکی ✍ خاطرات محمدحسن منافی 📕 به اهتمام انتشارات: نشر۲۷_سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال نشر :1394 تعداد صفحات :311 صفحه رنگی قیمت کتاب: 110 هزار تومان 📚 ردپایی در رمل برگرفته از خاطرات محمد حسن منافی و به اهتمام مهدی امینی که به سبک زندگی بچه های تفحص پرداخته شده است و خاطراتی ازسردار شهیدعلی محمودوند که ایشان درزمان جنگ تخریب چی بود و پس از جنگ احساس مسئولیت می کرد تا پیکرمطهر هم رزمان شهیدش را برگرداند. و نویسنده به عملیات والفجر مقدماتی و به خاطرات وحال وهوای گروه تفحص لشکر ۲۷حضرت محمد رسول الله(ص) پرداخته است و نحوه ی آشنایی با گروه تفحص شهدا و شهیدان علی محمودوند و مجید پازوکی اشاره کرده است.و... درنگارش کتاب سعی شده با لحنی عامیانه به دور از برخی اصطلاحات، روزهای تلخ و شیرین تفحص شهدا را در ابعاد گوناگون بیان شده است، تا به کام خواننده بنشیند. 📣 جهت سفارش کتاب به آیدی ذیل مراجعه فرمایید👇👇👇 @soha_313_ar_ms تلگرام @oshaghol_mahdi313 ایتا ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 حال و روز کشوری که سایه ولایت فقیه بالای سر مردمش نباشه بهتر از این نمیشه...!!! 📌 https://b2n.ir/b38957 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 خواص سکوت میکنند و پیاده نظام های ضد فرهنگ جولان می دهند...!!! 📌 https://b2n.ir/p82727 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
مکتب اقتصادی دولت در مدیریت نظام معیشت مردم - استاد مهدی امینی.mp3
30.91M
🔊 💠 در مدیریت و پاسخگویی به سوالات 🎙 (مدرس؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه علوم استراتژیک و رئیس اندیشکده راهبردی فتح) 🗓 ۱۳۹۹/۰۹/۲۱ 🇮🇷 سلسله همایش های با حضور اساتید برجسته کشوری در سال۱۳۹۹ ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 سازمان بهداشت جهانی مجری پروژه نسل کشی از طریق واکسیناسیون اجباری کرونا... 📌 https://b2n.ir/h74228 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 خبر آمد خبری در راه است، اونم یک خبر خوب...!!! 📌 https://b2n.ir/e84322 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدام هنگام آغاز جنگ نزدیک ایلام یک مصاحبه کرد و بعد گفت مصاحبه‌ی بعدی را در تهران انجام می‌دهم، اما دیدید به چه سرنوشتی دچار شد در جنگ و بعد از جنگ. در فتح‎المبین صدام شانس آورد، نزدیک بود توسط بچه‌های سپاه دستگیر شود. اگر نیم ساعت زودتر رسیده بودند دستگیر می‌شد، ولی شانس آورد و در رفت. بخشی از بیانات امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام ۱۴۰۱/۰۱/۲۴
اندیشکده راهبردی فتح
صدام هنگام آغاز جنگ نزدیک ایلام یک مصاحبه کرد و بعد گفت مصاحبه‌ی بعدی را در تهران انجام می‌دهم، اما
🔸صدام در چند قدمی اسارت «روایات سه گانه» 🔹روایت اول: 👈ژنرال «حسین کامل مجید» وزیر صنعت و صنایع نظامی رژیم بعث و داماد معدوم صدام پس از فرار به اردن در زمستان ۱۳۷۴ طی مصاحبه ای مفصل با نشریه «السفیر»چاپ بیروت گفته است: «در عملیات شوش- دزفول هنگامی که نیروهای ایران در منطقه سپاه چهارم عراق پیشروی کردند؛ واحد های پشتیبانی این سپاه رزمی نیز از بین رفت و چیزی نمانده بود که صدام و همراهان او،که من هم جزء آن ها بودم به اسارت نیروهای ایرانی در آیند. در آن لحظات رنگ از چهره صدام پرید. بسیار نگران بود. صدام به ما نگاه کرد و گفت: از شما می خواهم در صورتی که اسیر شدیم من و خودتان را بکشید...» 🔹روایت دوم 👈سرلشگر ستاد «عبد الحمید محمود الخطاب» رئیس دفتر ریاست جمهوری عراق و از همراهان دائمی صدام طی دوران جنگ با ایران در خصوص چند و چون این ماجرا می گوید: «در عملیاتی که ایرانی ها نام آن را گذاشتند، نیرو های ایرانی به منطقه استقرار سپاه چهارم و مواضع ستادی این سپاه رسیدند. رئیس جمهور صدام، هم در همین منطقه بود. سپهبد خلبان عدنان خیرالله«وزیر دفاع» بود. فهمیدیم که نیرو های ایرانی ما را دور زدند. احساس همه ما این بود که به زودی به اسارت نیرو های ایرانی در خواهیم آمد. رئیس جمهور مضطرب از عدنان پرسید: عدنان بگو چه باید بکنیم؟ عدنان جواب داد: سرورم جای دیگر برای فرار و پنهان شدن پیدا می کنم؛ دوباره رئیس جمهور پرسید: سلاح و مهماتی هم به همراه دارید؟ من جواب دادم: فقط یک قبضه تفنگ داریم. او با خشم و غضب گفت: اگر ایرانی ها مرا پیدا کنند می دانید چه می شود؟ افراد همگی سعی می کردند رئیس جمهور را آرام کنند او در حالی که به تانک های ما که در آتش می سوخت دائم زیر لب می گفت: لعنت بر آن ها! ما را در ورطه ی جنگ گرفتار کردند. او اسم کسی را نمی آورد. فقط به لعنت کردن اکتفا می کرد اما من می دانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند. آن روز ما برای چند ساعتی در محاصره بودیم؛ اما ناگهان یک دستگاه خودرو که حامل افراد مجروح بود پیدا کردیم،افراد زخمی را بیرون کشیده خودمان سوار شدیم. رئیس جمهور وقتی سر جایش نشت گفت: زخمی ها مداوا خواهند شد اما اگر اسیر ایرانی ها بشویم چه باید بکنیم؟» 🔹روایت سوم 👈آخرین روایت در مورد این واقعه از آن«خالد حسین نقیب» افسر ستاد سابق وزارت دفاع رژیم بعث است. وی که در جریان نبرد فتح،فرماندهی یکی از واحد های زرهی را در حوزه استحفاظی سپاه چهارم بر عهده داشته در کتاب خود می نویسد: هنگامی که صدام به اتفاق همراهان خود و فرماندهی سپاه چهارم عراق در منطقه برقازه مشغول قدم زدن بود فرمانده سپاه ۴ به وی اطمینان داد که نیرو های ما هنوز در حال مبارزه هستند و خطری آن ها را تهدید نمی کند در آن لحظه یک گردان توپخانه از جاده موصوف در حال عقب نشینی بود صدام فرمانده این گردان را احضار کرد و گفت: چرا شما عقب نشینی می کنید؟ چه کسی به شما دستور عقب نشینی داده است؟ او پاسخ داد: تمامی نیروهای مستقر در جبهه در حال عقب نشینی هستند. قربان، نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند، توصیه می کنم که شما هم عقب نشینی کنید در غیر این صورت به اسارت در خواهید آمد. صدام و همراهانش بلافاصله از آن منطقه گریختند به این ترتیب این افسر،صدام را از خطر به اسارت در آمدن نجات داد؛ اما بعد ها صدام این واقعه را به گونه ای دیگر با ملت ایران در میان گذاشت.
🔸صدام در چند قدمی اسارت «روایات سه گانه» 🔹روایت اول: 👈ژنرال «حسین کامل مجید» وزیر صنعت و صنایع نظامی رژیم بعث و داماد معدوم صدام پس از فرار به اردن در زمستان ۱۳۷۴ طی مصاحبه ای مفصل با نشریه «السفیر»چاپ بیروت گفته است: «در عملیات شوش- دزفول هنگامی که نیروهای ایران در منطقه سپاه چهارم عراق پیشروی کردند؛ واحد های پشتیبانی این سپاه رزمی نیز از بین رفت و چیزی نمانده بود که صدام و همراهان او،که من هم جزء آن ها بودم به اسارت نیروهای ایرانی در آیند. در آن لحظات رنگ از چهره صدام پرید. بسیار نگران بود. صدام به ما نگاه کرد و گفت: از شما می خواهم در صورتی که اسیر شدیم من و خودتان را بکشید...» 🔹روایت دوم 👈سرلشگر ستاد «عبد الحمید محمود الخطاب» رئیس دفتر ریاست جمهوری عراق و از همراهان دائمی صدام طی دوران جنگ با ایران در خصوص چند و چون این ماجرا می گوید: «در عملیاتی که ایرانی ها نام آن را گذاشتند، نیرو های ایرانی به منطقه استقرار سپاه چهارم و مواضع ستادی این سپاه رسیدند. رئیس جمهور صدام، هم در همین منطقه بود. سپهبد خلبان عدنان خیرالله«وزیر دفاع» بود. فهمیدیم که نیرو های ایرانی ما را دور زدند. احساس همه ما این بود که به زودی به اسارت نیرو های ایرانی در خواهیم آمد. رئیس جمهور مضطرب از عدنان پرسید: عدنان بگو چه باید بکنیم؟ عدنان جواب داد: سرورم جای دیگر برای فرار و پنهان شدن پیدا می کنم؛ دوباره رئیس جمهور پرسید: سلاح و مهماتی هم به همراه دارید؟ من جواب دادم: فقط یک قبضه تفنگ داریم. او با خشم و غضب گفت: اگر ایرانی ها مرا پیدا کنند می دانید چه می شود؟ افراد همگی سعی می کردند رئیس جمهور را آرام کنند او در حالی که به تانک های ما که در آتش می سوخت دائم زیر لب می گفت: لعنت بر آن ها! ما را در ورطه ی جنگ گرفتار کردند. او اسم کسی را نمی آورد. فقط به لعنت کردن اکتفا می کرد اما من می دانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند. آن روز ما برای چند ساعتی در محاصره بودیم؛ اما ناگهان یک دستگاه خودرو که حامل افراد مجروح بود پیدا کردیم،افراد زخمی را بیرون کشیده خودمان سوار شدیم. رئیس جمهور وقتی سر جایش نشت گفت: زخمی ها مداوا خواهند شد اما اگر اسیر ایرانی ها بشویم چه باید بکنیم؟» 🔹روایت سوم 👈آخرین روایت در مورد این واقعه از آن«خالد حسین نقیب» افسر ستاد سابق وزارت دفاع رژیم بعث است. وی که در جریان نبرد فتح،فرماندهی یکی از واحد های زرهی را در حوزه استحفاظی سپاه چهارم بر عهده داشته در کتاب خود می نویسد: هنگامی که صدام به اتفاق همراهان خود و فرماندهی سپاه چهارم عراق در منطقه برقازه مشغول قدم زدن بود فرمانده سپاه ۴ به وی اطمینان داد که نیرو های ما هنوز در حال مبارزه هستند و خطری آن ها را تهدید نمی کند در آن لحظه یک گردان توپخانه از جاده موصوف در حال عقب نشینی بود صدام فرمانده این گردان را احضار کرد و گفت: چرا شما عقب نشینی می کنید؟ چه کسی به شما دستور عقب نشینی داده است؟ او پاسخ داد: تمامی نیروهای مستقر در جبهه در حال عقب نشینی هستند. قربان، نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند، توصیه می کنم که شما هم عقب نشینی کنید در غیر این صورت به اسارت در خواهید آمد. صدام و همراهانش بلافاصله از آن منطقه گریختند به این ترتیب این افسر،صدام را از خطر به اسارت در آمدن نجات داد؛ اما بعد ها صدام این واقعه را به گونه ای دیگر با ملت ایران در میان گذاشت.
🔸صدام در چند قدمی اسارت «روایات سه گانه» 🔹روایت اول: 👈ژنرال «حسین کامل مجید» وزیر صنعت و صنایع نظامی رژیم بعث و داماد معدوم صدام پس از فرار به اردن در زمستان ۱۳۷۴ طی مصاحبه ای مفصل با نشریه «السفیر»چاپ بیروت گفته است: «در عملیات شوش- دزفول هنگامی که نیروهای ایران در منطقه سپاه چهارم عراق پیشروی کردند؛ واحد های پشتیبانی این سپاه رزمی نیز از بین رفت و چیزی نمانده بود که صدام و همراهان او،که من هم جزء آن ها بودم به اسارت نیروهای ایرانی در آیند. در آن لحظات رنگ از چهره صدام پرید. بسیار نگران بود. صدام به ما نگاه کرد و گفت: از شما می خواهم در صورتی که اسیر شدیم من و خودتان را بکشید...» 🔹روایت دوم 👈سرلشگر ستاد «عبد الحمید محمود الخطاب» رئیس دفتر ریاست جمهوری عراق و از همراهان دائمی صدام طی دوران جنگ با ایران در خصوص چند و چون این ماجرا می گوید: «در عملیاتی که ایرانی ها نام آن را گذاشتند، نیرو های ایرانی به منطقه استقرار سپاه چهارم و مواضع ستادی این سپاه رسیدند. رئیس جمهور صدام، هم در همین منطقه بود. سپهبد خلبان عدنان خیرالله«وزیر دفاع» بود. فهمیدیم که نیرو های ایرانی ما را دور زدند. احساس همه ما این بود که به زودی به اسارت نیرو های ایرانی در خواهیم آمد. رئیس جمهور مضطرب از عدنان پرسید: عدنان بگو چه باید بکنیم؟ عدنان جواب داد: سرورم جای دیگر برای فرار و پنهان شدن پیدا می کنم؛ دوباره رئیس جمهور پرسید: سلاح و مهماتی هم به همراه دارید؟ من جواب دادم: فقط یک قبضه تفنگ داریم. او با خشم و غضب گفت: اگر ایرانی ها مرا پیدا کنند می دانید چه می شود؟ افراد همگی سعی می کردند رئیس جمهور را آرام کنند او در حالی که به تانک های ما که در آتش می سوخت دائم زیر لب می گفت: لعنت بر آن ها! ما را در ورطه ی جنگ گرفتار کردند. او اسم کسی را نمی آورد. فقط به لعنت کردن اکتفا می کرد اما من می دانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند. آن روز ما برای چند ساعتی در محاصره بودیم؛ اما ناگهان یک دستگاه خودرو که حامل افراد مجروح بود پیدا کردیم،افراد زخمی را بیرون کشیده خودمان سوار شدیم. رئیس جمهور وقتی سر جایش نشت گفت: زخمی ها مداوا خواهند شد اما اگر اسیر ایرانی ها بشویم چه باید بکنیم؟» 🔹روایت سوم 👈آخرین روایت در مورد این واقعه از آن«خالد حسین نقیب» افسر ستاد سابق وزارت دفاع رژیم بعث است. وی که در جریان نبرد فتح،فرماندهی یکی از واحد های زرهی را در حوزه استحفاظی سپاه چهارم بر عهده داشته در کتاب خود می نویسد: هنگامی که صدام به اتفاق همراهان خود و فرماندهی سپاه چهارم عراق در منطقه برقازه مشغول قدم زدن بود فرمانده سپاه ۴ به وی اطمینان داد که نیرو های ما هنوز در حال مبارزه هستند و خطری آن ها را تهدید نمی کند در آن لحظه یک گردان توپخانه از جاده موصوف در حال عقب نشینی بود صدام فرمانده این گردان را احضار کرد و گفت: چرا شما عقب نشینی می کنید؟ چه کسی به شما دستور عقب نشینی داده است؟ او پاسخ داد: تمامی نیروهای مستقر در جبهه در حال عقب نشینی هستند. قربان، نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند، توصیه می کنم که شما هم عقب نشینی کنید در غیر این صورت به اسارت در خواهید آمد. صدام و همراهانش بلافاصله از آن منطقه گریختند به این ترتیب این افسر،صدام را از خطر به اسارت در آمدن نجات داد؛ اما بعد ها صدام این واقعه را به گونه ای دیگر با ملت ایران در میان گذاشت.
خدا را شاکرم که دوران نوجوانی و بخشی جوانیم را در راستای پاسداری اسلام صرف کردم🇮🇷 در کنار بزرگان و پیشکسوتان حوزه امنیت از سال ۷۹ به من آموختند که برای مجاهدت برای اسلام و انقلاب باید از همه داشته هایمان بگذریم و بزرگترین سرمایه انسان عمر و جان اوست❤️ روزهایی پیش می آمد مثل این عکس که ۲۰ روز در تهران نه منزل رفتیم و نه درست خوابیدیم همه اینها فدای اسلام و وطن🌸 ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
📸 📌اینطور عجولانه با سرنوشت سرمایه های باارزش وطن با تزریق واکسنی که هنوز آزمایشی و تبعات زدنش برای دنیا مجهول، درسته!؟ ✅ پیج اینستاگرام استاد مهدی امینی @Master__Mahdiamini ¤ارائه شده توسط واحد تولید محتوا گروه محراب بصیرتی استاد مهدی امینی 🍃🪴🍃🪴🍃 ● 𝐋𝐢𝐧𝐤 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 ➥@MahdiAmini_313 -------‐---------------------- ● 𝐋𝐢𝐧𝐤 𝐆𝐫𝐨𝐮𝐩 ➥@Amini313_M http://t.me/Mastermahdiamini