اگه الان اینجا بودی دستاتو میگرفتمو مثل دیوونهها زل میزدم تو چشات
بعد خیلی جدی میگفتم : خوب گوش کن ؛ من - تورو - حتی بیشتر از خودم - برای ادامه دادن - نیاز دارم - بفهم اینو !
مَتروکات
اگه الان اینجا بودی دستاتو میگرفتمو مثل دیوونهها زل میزدم تو چشات بعد خیلی جدی میگفتم : خوب گوش کن
این جمله رو داخل دفتر خاطرات یکسال پیش نوشته بودم
حالا هرچی فکر میکنم یادم نمیاد که مخاطبم کی بوده دقیقاً 😂
مَتروکات
_
کارش که گره میخورد سر به راه میشود
وَ دست به دامن ِ ما ؛
مشکلش را که حل میکنیم دوباره میرود پِی کار خودش ،
یادش میرود قول هایی که داد وقتی کارش گیر ِ ما بود . .
+ سورھ یونس ؛ آیھ دوازدهم
این عادیه که بستری شدن ، سُرم زدن ، تخت بیمارستان و بوی الکل رو دوست دارم یا من خیلی مریضم ؟