مَتروکات
_
کارش که گره میخورد سر به راه میشود
وَ دست به دامن ِ ما ؛
مشکلش را که حل میکنیم دوباره میرود پِی کار خودش ،
یادش میرود قول هایی که داد وقتی کارش گیر ِ ما بود . .
+ سورھ یونس ؛ آیھ دوازدهم
این عادیه که بستری شدن ، سُرم زدن ، تخت بیمارستان و بوی الکل رو دوست دارم یا من خیلی مریضم ؟
مَتروکات
آره خلاصه محتاج ِ به دعا
میگفت که ، منُ از اتاق عمل آوردن مواظب باش تو بیهوشی چرت و پرت نگم یه وقت آبروم بره
من دقیقا چطوری مواظب باشم مامان ِ من ؟😂
مَتروکات
زیبایی ببینیم .. نو رسیده طور *
من خطاب به خانومه : دخترتونو میدین من ببرم🥲؟
خانومه لبخند میزنه ..
تو دلش : آره حتما ، اصن نُه ماه تو شکمم نگهش داشتم که بیام بدمش به تو 😂👍